فهرست الفبایی




3.«اسم» [ی] [228]
ضمیر متصل غیر مرفوع صیغه 13 جائز الحذف بمعنی من را
آیات

يَا بَنِي‌ إِسْرَائِيل‌َ اذْكُرُوا نِعْمَتِي‌َ الَّتِي‌ أَنْعَمْت‌ُ عَلَيْكُم‌ْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدِي‌ أُوف‌ِ بِعَهْدِكُم‌ْ وَ إِيَّاي‌َ فَارْهَبُون‌ِ (بقره: 40)

اى فرزندان اسرائيل! نعمتهايى را كه به شما ارزانى داشتم به ياد آوريد! و به پيمانى كه با من بسته‏ايد وفا كنيد، تا من نيز به پيمان شما وفا كنم. (و در راه انجام وظيفه، و عمل به پيمانها) تنها از من بترسيد! (40)


وَ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلْت‌ُ مُصَدِّقَاً لِمَا مَعَكُم‌ْ وَ لاَ تَكُونُوا أَوَّل‌َ كَافِرٍ بِه‌ِ وَ لاَ تَشْتَرُوا بِآيَاتِي‌ ثَمَنَاً قَلِيلاً وَ إِيَّاي‌َ فَاتَّقُون‌ِ (بقره: 41)

و به آنچه نازل كرده‏ام [قرآن‏] ايمان بياوريد! كه نشانه‏هاى آن، با آنچه در كتابهاى شماست، مطابقت دارد و نخستين كافر به آن نباشيد! و آيات مرا به بهاى ناچيزى نفروشيد! (و به خاطر درآمد مختصرى، نشانه‏هاى قرآن و پيامبر اسلام را، كه در كتب شما موجود است، پنهان نكنيد!) و تنها از من (و مخالفت دستورهايم) بترسيد (نه از مردم)! (41)


وَ إِذْ قَال‌َ مُوسَي‌ لِقَوْمِه‌ِ يَا قَوْم‌ِ إِنَّكُم‌ْ ظَلَمْتُم‌ْ أَنْفُسَكُم‌ْ بِاتِّخَاذِكُم‌ُ الْعِجْل‌َ فَتُوبُوا إِلَي‌ بَارِئِكُم‌ْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُم‌ْ ذَلِكُم‌ْ خَيْرٌ لَكُم‌ْ عِنْدَ بَارِئِكُم‌ْ فَتَاب‌َ عَلَيْكُم‌ْ إِنَّه‌ُ هُوَ التَّوَّاب‌ُ الرَّحِيم‌ُ (بقره: 54)

و زمانى را كه موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! شما با انتخاب گوساله (براى پرستش) به خود ستم كرديد! پس توبه كنيد و به سوى خالق خود باز گرديد! و خود را [يكديگر را] به قتل برسانيد! اين كار، براى شما در پيشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذيرفت زيرا كه او توبه‏پذير و رحيم است. (54)


وَ إِذْ قَال‌َ إِبْرَاهِيم‌ُ رَب‌ِّ اجْعَل‌ْ هَذَا بَلَدَاً آمِنَاً وَارْزُق‌ْ أَهْلَه‌ُ مِن‌َ الثَّـمَرات‌ِ مَن‌ْ آمَن‌َ مِنْهُمْ‌ بِالله‌ِ وَالْيَوم‌ِ الْآخِرِ قَال‌َ وَ مَنْ‌ كَفَرَ فَأُمَتِّعُه‌ُ قَلِيلاً ثُم‌َّ أَضْطَرُّه‌ُ إِلي‌ عَذَاب‌ِ النَّارِ وَ بِئْس‌َ الْمَصِيرُ (بقره: 126)

و (به ياد آوريد) هنگامى را كه ابراهيم عرض كرد: «پروردگارا! اين سرزمين را شهر امنى قرار ده! و اهل آن را- آنها كه به خدا و روز بازپسين، ايمان آورده‏اند- از ثمرات (گوناگون)، روزى ده!» (گفت:) «ما دعاى تو را اجابت كرديم و مؤمنان را از انواع بركات، بهره‏مند ساختيم (اما به آنها كه كافر شدند، بهره كمى خواهيم داد سپس آنها را به عذاب آتش مى‏كشانيم و چه بد سرانجامى دارند» (126)


فَاذْكُرُونِي‌ أَذْكُرْكُم‌ْ وَاشْكُرُوا لِي‌ وَ لاَ تَكْفُرُون‌ِ (بقره: 152)

پس به ياد من باشيد، تا به ياد شما باشم! و شكر مرا گوييد و (در برابر نعمتهايم) كفران نكنيد! (152)


وَ إِذَا سَأَلَك‌َ عِبَادِي‌ عَنِّي‌ فَإِنِّي‌ قَرِيب‌ٌ أُجِيب‌ُ دَعْوَة‌َ الدَّاع‌ِ إِذَا دَعَان‌ِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي‌ لَعَلَّهُم‌ْ يَرْشُدُون‌َ (بقره: 186)

و هنگامى كه بندگان من، از تو در باره من سؤال كنند، (بگو:) من نزديكم! دعاى دعا كننده را، به هنگامى كه مرا مى‏خواند، پاسخ مى‏گويم! پس بايد دعوت مرا بپذيرند، و به من ايمان بياورند، تا راه يابند (و به مقصد برسند)! (186)


الْحَج‌ُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَات‌ٌ فَمَنْ‌ فَرَض‌َ فِيهِن‌َّ الْحَج‌ِّ فَلاَ رَفَث‌َ وَ لاَ فُسُوق‌َ وَ لاَ جِدَال‌َ فِي‌ الْحَج‌ِّ وَ مَا تَفْعَلُوا مِن‌ْ خَيْرٍ يَعْلَمْه‌ُ الله‌ُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِن‌َّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَي‌ وَاتَّقُون‌ِ يَا أُولِي‌ الْأَلْبَاب‌ِ (بقره: 197)

حج، در ماه‏هاى معينى است! و كسانى كه (با بستن احرام، و شروع به مناسك حج،) حج را بر خود فرض كرده‏اند، (بايد بدانند كه) در حج، آميزش جنسى با زنان، و گناه و جدال نيست! و آنچه از كارهاى نيك انجام دهيد، خدا آن را مى‏داند. و زاد و توشه تهيه كنيد، كه بهترين زاد و توشه، پرهيزكارى است! و از من بپرهيزيد اى خردمندان! (197)


وَ إِذْ قَال‌َ إِبْرَاهِيم‌ُ رَب‌ِّ أَرِنِي‌ كَيْف‌َ تُحْيِي‌ الْمَوْتَي‌ قَال‌َ أَوَ لَم‌ْ تُؤْمِنْ‌ قَال‌َ بَلَي‌ وَ لَكِنْ‌ لِيَطْمَئِن‌َّ قَلْبِي‌ قَال‌َ فَخُذْ أَرْبَعَة‌ً مِن‌َ الطَّيْرِ فَصُرْهُن‌َّ إِلَيْك‌َ ثُم‌َّ اجْعَل‌ْ عَلَي‌ كُل‌ِّ جَبَل‌ٍ مِنْهُن‌َّ جُزْءً ثُم‌َّ ادْعُهُن‌َّ يَأْتِينَك‌َ سَعْيَاً وَاعْلَم‌ْ أَن‌َّ الله‌َ عَزِيزٌ حَكِيم‌ٌ (بقره: 260)

و (به خاطر بياور) هنگامى را كه ابراهيم گفت: «خدايا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده مى‏كنى؟» فرمود: «مگر ايمان نياورده‏اى؟!» عرض كرد: «آرى، ولى مى‏خواهم قلبم آرامش يابد.» فرمود: «در اين صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب كن! و آنها را (پس از ذبح كردن،) قطعه قطعه كن (و در هم بياميز)! سپس بر هر كوهى، قسمتى از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوى تو مى‏آيند! و بدان خداوند قادر و حكيم است (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است، و هم توانايى بر جمع آنها دارد)». (260)


فَإِن‌ْ حَاجُّوك‌َ فَقُل‌ْ أَسْلَمْت‌ُ وَجْهِي‌َ لِالله‌ِ وَ مَن‌ِ اتَّبَعَن‌ِ وَ قُلْ‌ لِلَّذِين‌َ أُوتُوا الْكِتَاب‌َ وَالْأُمِّيِّين‌َ أَأَسْلَمْتُم‌ْ فَإِن‌ْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِن‌ْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْك‌َ الْبَلاَغ‌ُ وَالله‌ُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ (آل‌عمران: 20)

اگر با تو، به گفتگو و ستيز برخيزند، (با آنها مجادله نكن! و) بگو: «من و پيروانم، در برابر خداوند (و فرمان او)، تسليم شده‏ايم.» و به آنها كه اهل كتاب هستند [يهود و نصارى‏] و بى‏سوادان [مشركان‏] بگو: «آيا شما هم تسليم شده‏ايد؟» اگر (در برابر فرمان و منطق حق، تسليم شوند، هدايت مى‏يابند و اگر سرپيچى كنند، (نگران مباش! زيرا) بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است و خدا نسبت به (اعمال و عقايد) بندگان، بيناست. (20)


إِذْ قَالَت‌ِ امْرَأَة‌ُ عِمْرَان‌َ رَب‌ِّ إِنِّي‌ نَذَرْت‌ُ لَك‌َ مَا فِي‌ بَطْنِي‌ مُحَرَّرَاً فَتَقَبَّل‌ْ مِنِّي‌ إِنَّك‌َ أَنْت‌َ السَّمِيع‌ُ الْعَلِيم‌ُ (آل‌عمران: 35)

(به ياد آوريد) هنگامى را كه همسرِ «عمران» گفت: «خداوندا! آنچه را در رحم دارم، براى تو نذر كردم، كه «محرَّر» (و آزاد، براى خدمت خانه تو) باشد. از من بپذير، كه تو شنوا و دانايى! (35)


فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَت‌ْ رَب‌ِّ إِنِّي‌ وَضَعْتُهَا أُنْثَي‌ وَالله‌ُ أَعْلَم‌ُ بِمَا وَضَعَت‌ْ وَ لَيْس‌َ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَي‌ وَ إِنِّي‌ سَمَّيْتُهَا مَرْيَم‌َ وَ إِنِّي‌ أُعِيذُهَا بِك‌َ وَ ذُرِّيَّتَهَا مِن‌َ الشَّيْطَان‌ِ الرَّجِيم‌ِ (آل‌عمران: 36)

ولى هنگامى كه او را به دنيا آورد، (و او را دختر يافت،) گفت: «خداوندا! من او را دختر آوردم- ولى خدا از آنچه او به دنيا آورده بود، آگاهتر بود- و پسر، همانند دختر نيست. (دختر نمى‏تواند وظيفه خدمتگزارى معبد را همانند پسر انجام دهد.) من او را مريم نام گذاردم و او و فرزندانش را از (وسوسه‏هاى) شيطان رانده شده، در پناه تو قرار مى‏دهم.» (36)


هُنَالِك‌َ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّه‌ُ قَال‌َ رَب‌ِّ هَب‌ْ لِي‌ مِنْ‌ لَدُنْك‌َ ذُرِّيَّة‌ً طَيِّبَة‌ً إِنَّك‌َ سَمِيع‌ُ الدُّعَاءِ (آل‌عمران: 38)

در آنجا بود كه زكريا، (با مشاهده آن همه شايستگى در مريم،) پروردگار خويش را خواند و عرض كرد: «خداوندا! از طرف خود، فرزند پاكيزه‏اى (نيز) به من عطا فرما، كه تو دعا را مى‏شنوى!» (38)


قَال‌َ رَب‌ِّ أَنَّي‌ يَكُون‌ُ لِي‌ غُلاَم‌ٌ وَ قَدْ بَلَغَنِي‌ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي‌ عَاقِرٌ قَال‌َ كَذَلِك‌َ الله‌ُ يَفْعَل‌ُ مَا يَشَاءُ (آل‌عمران: 40)

او عرض كرد: «پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد، در حالى كه پيرى به سراغ من آمده، و همسرم نازاست؟!» فرمود: «بدين گونه خداوند هر كارى را بخواهد انجام مى‏دهد.» (40)


قَال‌َ رَب‌ِّ اجْعَلْ‌ لِي‌ آيَة‌ً قَال‌َ آيَتُك‌َ أَنْ لاَ تُكَلِّم‌َ النَّاس‌َ ثَلاَثَة‌َ أَيَّام‌ٍ إِلاَّ رَمْزَاً وَاذْكُرْ رَبَّك‌َ كَثِيرَاً وَ سَبِّح‌ْ بِالعَشِي‌ِّ وَالْإِبْكَارِ (آل‌عمران: 41)

(زكريا) عرض كرد: «پروردگارا! نشانه‏اى براى من قرار ده!» گفت: «نشانه تو آن است كه سه روز، جز به اشاره و رمز، با مردم سخن نخواهى گفت. (و زبان تو، بدون هيچ علّت ظاهرى، براى گفتگو با مردم از كار مى‏افتد.) پروردگار خود را (به شكرانه اين نعمت بزرگ،) بسيار ياد كن! و به هنگام صبح و شام، او را تسبيح بگو! (41)


قَالَت‌ْ رَب‌ِّ أَنَّي‌ يَكُون‌ُ لِي‌ وَلَدٌ وَ لَم‌ْ يَمْسَسْنِي‌ بَشَرٌ قَال‌َ كَذَلِكِ الله‌ُ يَخْلُق‌ُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَي‌ أَمْرَاً فَإِنَّمَا يَقُول‌ُ لَه‌ُ كُن‌ْ فَيَكُون‌ُ (آل‌عمران: 47)

(مريم) گفت: «پروردگارا! چگونه ممكن است فرزندى براى من باشد، در حالى كه انسانى با من تماس نگرفته است؟!» فرمود: «خداوند، اين گونه هر چه را بخواهد مى‏آفريند! هنگامى كه چيزى را مقرّر دارد (و فرمان هستى آن را صادر كند)، فقط به آن مى‏گويد: «موجود باش!» آن نيز فوراً موجود مى‏شود. (47)


وَ مُصَدِّقَاً لِمَا بَيْن‌َ يَدَي‌َّ مِن‌َ التَّوْرَاة‌ِ وَ لِأُحِل‌َّ لَكُمْ‌ بَعْض‌َ الَّذِي‌ حُرِّم‌َ عَلَيْكُم‌ْ وَ جِئْتُكُم‌ْ بِآيَة‌ٍ مِنْ‌ رَبِّكُم‌ْ فَاتَّقُوا الله‌َ وَ أَطِيعُون‌ِ (آل‌عمران: 50)

و آنچه را پيش از من از تورات بوده، تصديق مى‏كنم و (آمده‏ام) تا پاره‏اى از چيزهايى را كه (بر اثر ظلم و گناه،) بر شما حرام شده، (مانند گوشت بعضى از چهارپايان و ماهيها،) حلال كنم و نشانه‏اى از طرف پروردگار شما، برايتان آورده‏ام پس از خدا بترسيد، و مرا اطاعت كنيد! (50)


إِنَّمَا ذَلِكُم‌ُ الشَّيْطَان‌ُ يُخَوِّف‌ُ أَوْلِيَاءَه‌ُ فَلاَ تَخَافُوهُم‌ْ وَ خَافُون‌ِ إِن‌ْ كُنْتُمْ‌ مُؤْمِنِين‌َ (آل‌عمران: 175)

اين فقط شيطان است كه پيروان خود را (با سخنان و شايعات بى‏اساس،) مى‏ترساند. از آنها نترسيد! و تنها از من بترسيد اگر ايمان داريد! (175)


حُرِّمَت‌ْ عَلَيْكُم‌ُ الْمَيْتَة‌ُ وَالدَّم‌ُ وَ لَحْم‌ُ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِل‌َّ لِغَيْرِ الله‌ِ بِه‌ِ وَالْمُنْخَنِقَة‌ُ وَالْمَوْقُوذَة‌ُ وَالْمُتَرَدِّيَة‌ُ وَالنَّطِيحَة‌ُ وَ مَا أَكَل‌َ السَّبُع‌ُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُم‌ْ وَ مَا ذُبِح‌َ عَلَي‌ النُّصُب‌ِ وَ أَنْ‌ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلاَم‌ِ ذَلِكُم‌ْ فِسْق‌ٌ الْيَوْم‌َ يَئِس‌َ الَّذِين‌َ كَفَرُوا مِنْ‌ دِينِكُم‌ْ فَلاَ تَخْشَوْهُم‌ْ وَاخْشَوْن‌ِ الْيَوْم‌َ أَكْمَلْت‌ُ لَكُم‌ْ دِينَكُم‌ْ وَ أَتْمَمْت‌ُ عَلَيْكُم‌ْ نِعْمَتِي‌ وَ رَضِيت‌ُ لَكُم‌ُ الْإِسْلاَم‌َ دِينَاً فَمَن‌ِ اضْطُرَّ فِي‌ مَخْمَصَة‌ٍ غَيْرَ مُتَجَانِف‌ٍ لِإِثْم‌ٍ فَإِن‌َّ الله‌َ غَفُورٌ رَحِيم‌ٌ (مائده: 3)

گوشت مردار، و خون، و گوشت خوك، و حيواناتى كه به غير نام خدا ذبح شوند، و حيوانات خفه شده، و به زجر كشته شده، و آنها كه بر اثر پرت‏شدن از بلندى بميرند، و آنها كه به ضرب شاخ حيوان ديگرى مرده باشند، و باقيمانده صيد حيوان درنده- مگر آنكه (بموقع به آن حيوان برسيد، و) آن را سرببريد- و حيواناتى كه روى بتها (يا در برابر آنها) ذبح مى‏شوند، (همه) بر شما حرام شده است و (همچنين) قسمت كردن گوشت حيوان به وسيله چوبه‏هاى تير مخصوص بخت آزمايى تمام اين اعمال، فسق و گناه است- امروز، كافران از (زوال) آيين شما، مأيوس شدند بنا بر اين، از آنها نترسيد! و از (مخالفت) من بترسيد! امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم- امّا آنها كه در حال گرسنگى، دستشان به غذاى ديگرى نرسد، و متمايل به گناه نباشند، (مانعى ندارد كه از گوشتهاى ممنوع بخورند) خداوند، آمرزنده و مهربان است. (3)


وَ إِذْ قَال‌َ مُوسَي‌ لِقَوْمِه‌ِ يَا قَوْم‌ِ اذْكُرُوا نِعْمَة‌َ الله‌ِ عَلَيْكُم‌ْ إِذْ جَعَل‌َ فِيكُم‌ْ أَنْبِيَاءَ وَ جَعَلَكُمْ‌ مُلُوكَاً وَ آتَاكُمْ‌ مَا لَم‌ْ يُؤْت‌ِ أَحَدَاً مِن‌َ الْعَالَمِين‌َ (مائده: 20)

(به ياد آوريد) هنگامى را كه موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! نعمت خدا را بر خود متذكّر شويد هنگامى كه در ميان شما، پيامبرانى قرار داد (و زنجير بندگى و اسارت فرعونى را شكست) و شما را حاكم و صاحب اختيار خود قرار داد و به شما چيزهايى بخشيد كه به هيچ يك از جهانيان نداده بود! (20)


يَا قَوْم‌ِ ادْخُلُوا الْأَرْض‌َ الْمُقَدَّسَة‌َ الَّتِي‌ كَتَب‌َ الله‌ُ لَكُم‌ْ وَ لاَ تَرْتَدُّوا عَلَي‌ أَدْبَارِكُم‌ْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِين‌َ (مائده: 21)

اى قوم! به سرزمين مقدّسى كه خداوند براى شما مقرّر داشته، وارد شويد! و به پشت سر خود بازنگرديد (و عقب گرد نكنيد) كه زيانكار خواهيد بود!» (21)


قَال‌َ رَب‌ِّ إِنِّي‌ لاَ أَمْلِك‌ُ إِلاَّ نَفْسِي‌ وَ أَخِي‌ فَافْرُق‌ْ بَيْنَنَا وَ بَيْن‌َ الْقَوْم‌ِ الْفَاسِقِين‌َ (مائده: 25)

(موسى) گفت: «پروردگارا! من تنها اختيار خودم و برادرم را دارم، ميان ما و اين جمعيّت گنهكار، جدايى بيفكن!» (25)


إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاة‌َ فِيهَا هُدَي‌ً وَ نُورٌ يَحْكُم‌ُ بِهَا النَّبِيُّون‌َ الَّذِين‌َ أَسْلَمُوا لِلَّذِين‌َ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّون‌َ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ‌ كِتَاب‌ِ الله‌ِ وَ كَانُوا عَلَيْه‌ِ شُهَدَاءَ فَلاَ تَخْشَوُا النَّاس‌َ وَاخْشَوْن‌ِ وَ لاَ تَشْتَرُوا بِآيَاتِي‌ ثَمَنَاً قَلِيلاً وَ مَنْ‌ لَم‌ْ يَحْكُمْ‌ بِمَا أَنْزَل‌َ الله‌ُ فَأُولَئِك‌َ هُم‌ُ الْكَافِرُون‌َ (مائده: 44)

ما تورات را نازل كرديم در حالى كه در آن، هدايت و نور بود و پيامبران، كه در برابر فرمان خدا تسليم بودند، با آن براى يهود حكم مى‏كردند و (همچنين) علما و دانشمندان به اين كتاب كه به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، داورى مى‏نمودند. بنا بر اين، (بخاطر داورى بر طبق آيات الهى،) از مردم نهراسيد! و از من بترسيد! و آيات مرا به بهاى ناچيزى نفروشيد! و آنها كه به احكامى كه خدا نازل كرده حكم نمى‏كنند، كافرند. (44)


فَلَمَّا رَأَي‌ الشَّمْس‌َ بَازِغَة‌ً قَال‌َ هَذَا رَبِّي‌ هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَت‌ْ قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ إِنِّي‌ بَرِي‌ءٌ مِمَّا تُشْرِكُون‌َ (انعام: 78)

و هنگامى كه خورشيد را ديد كه (سينه افق را) مى‏شكافت، گفت: «اين خداى من است؟ اين (كه از همه) بزرگتر است!» امّا هنگامى كه غروب كرد، گفت: «اى قوم من از شريكهايى كه شما (براى خدا) مى‏سازيد، بيزارم! (78)


وَ حَاجَّه‌ُ قَوْمُه‌ُ قَال‌َ أَتُحَاجُّونِّي‌ فِي‌ الله‌ِ وَ قَدْ هَدَان‌ِ وَ لاَ أَخَاف‌ُ مَا تُشْرِكُون‌َ بِه‌ِ إِلاَّ أَنْ‌ يَشَاءَ رَبِّي‌ شَيْءً وَسِع‌َ رَبِّي‌ كُل‌َّ شَي‌ْءٍ عِلْمَاً أَفَلاَ تَتَذَكَّرُون‌َ (انعام: 80)

ولى قوم او [ابراهيم‏]، با وى به گفتگو و ستيز پرداختند گفت: «آيا درباره خدا با من گفتگو و ستيز مى‏كنيد؟! در حالى كه خداوند، مرا با دلايل روشن هدايت كرده و من از آنچه شما همتاى (خدا) قرار مى‏دهيد، نمى‏ترسم (و به من زيانى نمى رسانند)! مگر پروردگارم چيزى را بخواهد! وسعت آگاهى پروردگارم همه چيز را در برمى‏گيرد آيا متذكّر (و بيدار) نمى‏شويد؟! (80)


قُل‌ْ يَا قَوْم‌ِ اعْمَلُوا عَلَي‌ مَكَانَتِكُم‌ْ إِنِّي‌ عَامِل‌ٌ فَسَوْف‌َ تَعْلَمُون‌َ مَن‌ْ تَكُون‌ُ لَه‌ُ عاقِبَة‌ُ الدَّارِ إِنَّه‌ُ لاَ يُفْلِح‌ُ الظَّالِمُون‌َ (انعام: 135)

بگو: «اى قوم من! هر كار در قدرت داريد بكنيد! من (هم به وظيفه خود) عمل مى‏كنم امّا بزودى خواهيد دانست چه كسى سرانجام نيك خواهد داشت (و پيروزى با چه كسى است! امّا) به يقين، ظالمان رستگار نخواهند شد!» (135)


لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحَاً إِلَي‌ قَوْمِه‌ِ فَقَال‌َ يَا قَوْم‌ِ اعْبُدُوا الله‌َ مَا لَكُم‌ْ مِن‌ْ إِلَه‌ٍ غَيْرُه‌ُ إِنِّي‌ أَخَاف‌ُ عَلَيْكُم‌ْ عَذَاب‌َ يَوْم‌ٍ عَظِيم‌ٍ (اعراف: 59)

ما نوح را به سوى قومش فرستاديم او به آنان گفت: «اى قوم من! (تنها) خداوند يگانه را پرستش كنيد، كه معبودى جز او براى شما نيست! (و اگر غير او را عبادت كنيد،) من بر شما از عذاب روز بزرگى مى‏ترسم!» (59)


قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ لَيْس‌َ بِي‌ ضَلاَلَة‌ٌ وَ لَكِنِّي‌ رَسُول‌ٌ مِنْ‌ رَب‌ِّ الْعَالَمِين‌َ (اعراف: 61)

گفت: «اى قوم من! هيچ گونه گمراهى در من نيست ولى من فرستاده‏اى از جانب پروردگار جهانيانم! (61)


وَ إِلَي‌ عَادٍ أَخَاهُم‌ْ هُودَاً قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ اعْبُدُوا الله‌َ مَا لَكُم‌ْ مِن‌ْ إِلَه‌ٍ غَيْرُه‌ُ أَفَلاَ تَتَّقُون‌َ (اعراف: 65)

و به سوى قوم عاد، برادرشان «هود» را (فرستاديم) گفت: «اى قوم من! (تنها) خدا را پرستش كنيد، كه جز او معبودى براى شما نيست! آيا پرهيزگارى پيشه نمى‏كنيد؟!» (65)


قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ لَيْس‌َ بِي‌ سَفَاهَة‌ٌ وَ لَكِنِّي‌ رَسُول‌ٌ مِنْ‌ رَب‌ِّ الْعَالَمِين‌َ (اعراف: 67)

گرفت: «اى قوم من! هيچ گونه سفاهتى در من نيست ولى فرستاده‏اى از طرف پروردگار جهانيانم. (67)


وَ إِلَي‌ ثَمُودَ أَخَاهُم‌ْ صَالِحَاً قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ اعْبُدُوا الله‌َ مَا لَكُم‌ْ مِنْ‌ إِلَه‌ٍ غَيْرُه‌ُ قَدْ جَاءَتْكُم‌ْ بَيِّنَة‌ٌ مِن‌ْ رَبِّكُم‌ْ هَذِه‌ِ نَاقَة‌ُ الله‌ِ لَكُم‌ْ آيَة‌ً فَذَرُوهَا تَأْكُل‌ْ فِي‌ أَرْض‌ِ الله‌ِ وَ لاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُم‌ْ عَذَاب‌ٌ أَلِيم‌ٌ (اعراف: 73)

و به سوى (قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستاديم) گفت: «اى قوم من! (تنها) خدا را بپرستيد، كه جز او، معبودى براى شما نيست! دليل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمده: اين «ناقه» الهى براى شما معجزه‏اى است او را به حال خود واگذاريد كه در زمين خدا (از علفهاى بيابان) بخورد! و آن را آزار نرسانيد، كه عذاب دردناكى شما را خواهد گرفت! (73)


فَتَوَلَّي‌ عَنْهُم‌ْ وَ قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُم‌ْ رِسَالَة‌َ رَبِّي‌ وَ نَصَحْت‌ُ لَكُم‌ْ وَ لَكِنْ‌ لاَ تُحِبُّون‌َ النَّاصِحِين‌َ (اعراف: 79)

(صالح) از آنها روى برتافت و گفت: «اى قوم! من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ كردم، و شرط خيرخواهى را انجام دادم، ولى (چه كنم كه) شما خيرخواهان را دوست نداريد!» (79)


وَ إِلَي‌ مَدْيَن‌َ أَخَاهُم‌ْ شُعَيْبَاً قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ اعْبُدُوا الله‌َ مَا لَكُم‌ْ مِن‌ْ إِلَه‌ٍ غَيْرُه‌ُ قَدْ جَاءَتْكُم‌ْ بَيِّنَة‌ٌ مِن‌ْ رَبِّكُم‌ْ فَأَوْفُوا الْكَيْل‌َ وَالْمِيزَان‌َ وَ لاَ تَبْخَسُوا النَّاس‌َ أَشْيَاءَهُم‌ْ وَ لاَ تُفْسِدُوا فِي‌ الْأَرْض‌ِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا ذَلِكُم‌ْ خَيْرٌ لَكُم‌ْ إِن‌ْ كُنْتُم‌ْ مُؤْمِنِين‌َ (اعراف: 85)

و به سوى مدين، برادرشان شعيب را (فرستاديم) گفت: «اى قوم من! خدا را بپرستيد، كه جز او معبودى نداريد! دليل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمده است بنا بر اين، حق پيمانه و وزن را ادا كنيد! و از اموال مردم چيزى نكاهيد! و در روى زمين، بعد از آنكه (در پرتو ايمان و دعوت انبياء) اصلاح شده است، فساد نكنيد! اين براى شما بهتر است اگر با ايمان هستيد! (85)


فَتَوَلَّي‌ عَنْهُم‌ْ وَ قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُم‌ْ رِسَالاَت‌ِ رَبِّي‌ وَ نَصَحْت‌ُ لَكُم‌ْ فَكَيْف‌َ آسَي‌ عَلَي‌ قَوْم‌ٍ كَافِرِين‌َ (اعراف: 93)

سپس از آنان روى برتافت و گفت: «اى قوم من! من رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ كردم و براى شما خيرخواهى نمودم با اين حال، چگونه بر حال قوم بى‏ايمان تأسف بخورم؟!» (93)


وَ لَمَّا جَاءَ مُوسَي‌ لِمِيقَاتِنَا وَ كَلَّمَه‌ُ رَبُّه‌ُ قَال‌َ رَب‌ِّ أَرِنِي‌ أَنْظُرْ إِلَيْك‌َ قَال‌َ لَن‌ْ تَرَانِي‌ وَ لَكِنِ‌ انْظُرْ إِلَي‌ الْجَبَل‌ِ فَإِنِ‌ اسْتَقَرَّ مَكَانَه‌ُ فَسَوْف‌َ تَرَانِي‌ فَلَمَّا تَجَلَّي‌ رَبُّه‌ُ لِلْجَبَل‌ِ جَعَلَه‌ُ دَكَّاً وَ خَرَّ مُوسَي‌ صَعِقَاً فَلَمَّا أَفَاق‌َ قَال‌َ سُبْحَانَك‌َ تُبْت‌ُ إِلَيْك‌َ وَ أَنَا أَوَّل‌ُ الْمُؤْمِنِين‌َ (اعراف: 143)

و هنگامى كه موسى به ميعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد: «پروردگارا! خودت را به من نشان ده، تا تو را ببينم!» گفت: «هرگز مرا نخواهى ديد! ولى به كوه بنگر، اگر در جاى خود ثابت ماند، مرا خواهى ديد!» اما هنگامى كه پروردگارش بر كوه جلوه كرد، آن را همسان خاك قرار داد و موسى مدهوش به زمين افتاد. چون به هوش آمد، عرض كرد: «خداوندا! منزهى تو (از اينكه با چشم تو را ببينم)! من به سوى تو بازگشتم! و من نخستين مؤمنانم!» (143)


قَال‌َ رَب‌ِّ اغْفِرْ لِي‌ وَ لِأَخِي‌ وَ أَدْخِلْنَا فِي‌ رَحْمَتِك‌َ وَ أَنْت‌َ أَرْحَم‌ُ الرَّاحِمِين‌َ (اعراف: 151)

(موسى) گفت: «پروردگارا! من و برادرم را بيامرز، و ما را در رحمت خود داخل فرما، و تو مهربانترين مهربانانى!» (151)


وَاخْتَارَ مُوسَي‌ قَوْمَه‌ُ سَبْعِين‌َ رَجُلاً لِمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُم‌ُ الرَّجْفَة‌ُ قَال‌َ رَب‌ِّ لَوْ شِئْت‌َ أَهْلَكْتَهُمْ‌ مِنْ‌ قَبْل‌ُ وَ إِيَّاي‌َ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَل‌َ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِن‌ْ هِي‌َ إِلاَّ فِتْنَتُك‌َ تُضِل‌ُّ بِهَا مَنْ‌ تَشَاءُ وَ تَهْدِي‌ مَنْ‌ تَشَاءُ أَنْت‌َ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَ أَنْت‌َ خَيْرُ الْغَافِرِين‌َ (اعراف: 155)

موسى از قوم خود، هفتاد تن از مردان را براى ميعادگاه ما برگزيد و هنگامى كه زمين‏لرزه آنها را فرا گرفت (و هلاك شدند)، گفت: «پروردگارا! اگر مى‏خواستى، مى توانستى آنها و مرا پيش از اين نيز هلاك كنى! آيا ما را به آنچه سفيهانمان انجام داده‏اند، (مجازات و) هلاك مى‏كنى؟! اين، جز آزمايش تو، چيز ديگر نيست كه هر كس را بخواهى (و مستحق بدانى)، به وسيله آن گمراه مى‏سازى و هر كس را بخواهى (و شايسته ببينى)، هدايت مى‏كنى! تو ولىّ مايى، و ما را بيامرز، بر ما رحم كن، و تو بهترين آمرزندگانى! (155)


أَلَهُم‌ْ أَرْجُل‌ٌ يَمْشُون‌َ بِهَا أَم‌ْ لَهُم‌ْ أَيْدٍ يَبْطِشُون‌َ بِهَا أَم‌ْ لَهُم‌ْ أَعْيُن‌ٌ يُبْصِرُون‌َ بِهَا أَم‌ْ لَهُم‌ْ آذَان‌ٌ يَسْمَعُون‌َ بِهَا قُل‌ِ ادْعُوا شُرَكَاءَكُم‌ْ ثُم‌َّ كِيدُون‌ِ فَلاَ تُنْظِرُون‌ِ (اعراف: 195)

آيا (آنها حد اقل همانند خود شما) پاهايى دارند كه با آن راه بروند؟! يا دستهايى دارند كه با آن چيزى را بگيرند (و كارى انجام دهند)؟! يا چشمانى دارند كه با آن ببينند؟! يا گوشهايى دارند كه با آن بشنوند؟! (نه، هرگز، هيچ كدام،) بگو: « (اكنون كه چنين است،) بتهاى خويش را كه شريك خدا قرار داده‏ايد (بر ضد من) بخوانيد، و براى من نقشه بكشيد، و لحظه‏اى مهلت ندهيد، (تا بدانيد كارى از آنها ساخته نيست)! (195)


وَاتْل‌ُ عَلَيْهِم‌ْ نَبَأَ نُوح‌ٍ إِذْ قَال‌َ لِقَوْمِه‌ِ يَا قَوم‌ِ إِنْ‌ كَان‌َ كَبُرَ عَلَيْكُمْ‌ مَقَامِي‌ وَ تَذْكِيرِي‌ بِآيات‌ِ الله‌ِ فَعَلَي‌ الله‌ِ تَوَكَّلْت‌ُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُم‌ْ وَ شُرَكَاءَكُم‌ْ ثُم‌َّ لاَ يَكُن‌ْ أَمْرُكُم‌ْ عَلَيْكُم‌ْ غُمَّة‌ً ثُم‌َّ اقْضُوا إِلَيَّ‌ وَ لاَ تُنْظِرُون‌ِ (يونس: 71)

سرگذشت نوح را بر آنها بخوان! در آن هنگام كه به قوم خود گفت: «اى قوم من! اگر تذكّرات من نسبت به آيات الهى، بر شما سنگين (و غير قابل تحمّل) است، (هر كار از دستتان ساخته است بكنيد.) من بر خدا توكّل كرده‏ام! فكر خود، و قدرت معبودهايتان را جمع كنيد سپس هيچ چيز بر شما پوشيده نماند (تمام جوانب كارتان را بنگريد) سپس به حيات من پايان دهيد، و (لحظه‏اى) مهلتم ندهيد! (امّا توانايى نداريد!) (71)


وَ قَال‌َ مُوسَي‌ يَا قَوْم‌ِ إِنْ‌ كُنْتُم‌ْ آمَنْتُمْ‌ بِالله‌ِ فَعَلَيْه‌ِ تَوَكَّلُوا إِنْ‌ كُنْتُمْ‌ مُسْلِمِين‌َ (يونس: 84)

موسى گفت: «اى قوم من! اگر شما به خدا ايمان آورده‏ايد، بر او توكّل كنيد اگر تسليم فرمان او هستيد!» (84)


قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ أَرَأَيْتُم‌ْ إِنْ‌ كُنْت‌ُ عَلَي‌ بَيِّنَة‌ٍ مِنْ‌ رَبِّي‌ وَ آتَانِي‌ رَحْمَة‌ً مِن‌ْ عِنْدِه‌ِ فَعُمِّيَت‌ْ عَلَيْكُم‌ْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَ أَنْتُم‌ْ لَهَا كَارِهُون‌َ (هود: 28)

(نوح) گفت: «اگر من دليل روشنى از پروردگارم داشته باشم، و از نزد خودش رحمتى به من داده باشد- و بر شما مخفى مانده- (آيا باز هم رسالت مرا انكار مى‏كنيد)؟! آيا ما مى‏توانيم شما را به پذيرش اين دليل روشن مجبور سازيم، با اينكه شما كراهت داريد؟! (28)


وَ يَا قَوْم‌ِ لاَ أَسْأَلُكُمْ‌ عَلَيْه‌ِ مَالاً إِن‌ْ أَجْرِي‌َ إِلاَّ عَلَي‌ الله‌ِ وَ مَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِين‌َ آمَنُوا إِنَّهُمْ‌ مُلاَقُوا رَبِّهِم‌ْ وَ لَكِنِّي‌ أَرَاكُم‌ْ قَوْمَاً تَجْهَلُون‌َ (هود: 29)

اى قوم! من به خاطر اين دعوت، اجر و پاداشى از شما نمى‏طلبم اجر من، تنها بر خداست! و من، آنها را كه ايمان آورده‏اند، (بخاطر شما) از خود طرد نمى‏كنم چرا كه آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند كرد (اگر آنها را از خود برانم، در دادگاه قيامت، خصم من خواهند بود) ولى شما را قوم جاهلى مى‏بينم! (29)


وَ يَا قَوْم‌ِ مَنْ‌ يَنْصُرُنِي‌ مِن‌َ الله‌ِ إِنْ‌ طَرَدْتُهُم‌ْ أَفَلاَ تَذَكَّرُون‌َ (هود: 30)

اى قوم! چه كسى مرا در برابر (مجازات) خدا يارى مى‏دهد اگر آنان را طرد كنم؟! آيا انديشه نمى‏كنيد؟! (30)


وَ نَادَي‌ نُوح‌ٌ رَبَّه‌ُ فَقَال‌َ رَب‌ِّ إِن‌َّ ابْنِي‌ مِن‌ْ أَهْلِي‌ وَ إِن‌َّ وَعْدَك‌َ الْحَق‌ُّ وَ أَنْت‌َ أَحْكَم‌ُ الْحَاكِمِين‌َ (هود: 45)

نوح به پروردگارش عرض كرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است و تو از همه حكم‏كنندگان برترى!» (45)


قَال‌َ يَا نُوح‌ُ إِنَّه‌ُ لَيْس‌َ مِن‌ْ أَهْلِك‌َ إِنَّه‌ُ عَمَل‌ٌ غَيْرُ صَالِح‌ٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْس‌َ لَك‌َ بِه‌ِ عِلْم‌ٌ إِنِّي‌ أَعِظُك‌َ أَنْ‌ تَكُون‌َ مِن‌َ الْجَاهِلِين‌َ (هود: 46)

فرمود: «اى نوح! او از اهل تو نيست! او عمل غير صالحى است [فرد ناشايسته‏اى است‏]! پس، آنچه را از آن آگاه نيستى، از من مخواه! من به تو اندرز مى‏دهم تا از جاهلان نباشى!!» (46)


قَال‌َ رَب‌ِّ إِنِّي‌ أَعُوذُ بِك‌َ أَن‌ْ أَسْأَلَك‌َ مَا لَيْس‌َ لِي‌ بِه‌ِ عِلْم‌ٌ وَ إِنْ لاَ تَغْفِرْ لِي‌ وَ تَرْحَمْنِي‌ أَكُنْ‌ مِن‌َ الْخَاسِرِين‌َ (هود: 47)

عرض كرد: «پروردگارا! من به تو پناه مى‏برم كه از تو چيزى بخواهم كه از آن آگاهى ندارم! و اگر مرا نبخشى، و بر من رحم نكنى، از زيانكاران خواهم بود!» (47)


وَ إِلَي‌ عَادٍ أَخَاهُم‌ْ هُودَاً قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ اعْبُدُوا الله‌َ مَا لَكُمْ‌ مِن‌ْ إِلَه‌ٍ غَيْرُه‌ُ إِن‌ْ أَنْتُم‌ْ إِلاَّ مُفْتَرُون‌َ (هود: 50)

(ما) به سوى (قوم) عاد، برادرشان «هود» را فرستاديم (به آنها) گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش كنيد، كه معبودى جز او براى شما نيست! شما فقط تهمت مى‏زنيد (و بتها را شريك او مى‏خوانيد)! (50)


يَا قَوْم‌ِ لاَ أَسْأَلُكُم‌ْ عَلَيْه‌ِ أَجْرَاً إِن‌ْ أَجْرِي‌َ إِلاَّ عَلَي‌ الَّذِي‌ فَطَرَنِي‌ أَفَلاَ تَعْقِلُون‌َ (هود: 51)

اى قوم من! من از شما براى اين (رسالت)، پاداشى نمى‏طلبم پاداش من، تنها بر كسى است كه مرا آفريده است آيا نمى‏فهميد؟! (51)


وَ يَا قَوْم‌ِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُم‌ْ ثُم‌َّ تُوبُوا إِلَيْه‌ِ يُرْسِل‌ِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ‌ مِدْرَارَاً وَ يَزِدْكُم‌ْ قُوَّة‌ً إِلَي‌ قُوَّتِكُم‌ْ وَ لاَ تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِين‌َ (هود: 52)

و اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد، سپس به سوى او بازگرديد، تا (باران) آسمان را پى در پى بر شما بفرستد و نيرويى بر نيرويتان بيفزايد! و گنهكارانه، روى (از حق) بر نتابيد!» (52)


مِنْ‌ دُونِه‌ِ فَكِيدُونِي‌ جَميعَاً ثُم‌َّ لاَ تُنْظِرُون‌ِ (هود: 55)

از آنچه غير او (مى‏پرستيد)! حال كه چنين است، همگى براى من نقشه بكشيد و مرا مهلت ندهيد! (اما بدانيد كارى از دست شما ساخته نيست!) (55)


وَ إِلَي‌ ثَمُودَ أَخَاهُم‌ْ صَالِحَاً قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ اعْبُدُوا الله‌َ مَا لَكُمْ‌ مِن‌ْ إِلَه‌ٍ غَيْرُه‌ُ هُوَ أَنشَأَكُمْ‌ مِن‌َ الْأَرْض‌ِ وَاسْتَعْمَرَكُم‌ْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوه‌ُ ثُم‌َّ تُوبُوا إِلَيْه‌ِ إِن‌َّ رَبِّي‌ قَرِيب‌ٌ مُجِيب‌ٌ (هود: 61)

و بسوى قوم «ثمود»، برادرشان «صالح» را (فرستاديم) گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش كنيد، كه معبودى جز او براى شما نيست! اوست كه شما را از زمين آفريد، و آبادى آن را به شما واگذاشت! از او آمرزش بطلبيد، سپس به سوى او بازگرديد، كه پروردگارم (به بندگان خود) نزديك، و اجابت‏كننده (خواسته‏هاى آنها) است!» (61)


قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ أَرَأَيْتُم‌ْ إِنْ‌ كُنْت‌ُ عَلَي‌ بَيِّنَة‌ٍ مِنْ‌ رَبِّي‌ وَ آتَانِي‌ مِنْه‌ُ رَحْمَة‌ً فَمَنْ‌ يَنْصُرُنِي‌ مِن‌َ الله‌ِ إِن‌ْ عَصَيْتُه‌ُ فَمَا تَزِيدُونَنِي‌ غَيْرَ تَخْسِيرٍ (هود: 63)

گفت: «اى قوم! اگر من دليل آشكارى از پروردگارم داشته باشم، و رحمتى از جانب خود به من داده باشد (، مى‏توانم از ابلاغ رسالت او سرپيچى كنم)؟! اگر من نافرمانى او كنم، چه كسى مى‏تواند مرا در برابر وى يارى دهد؟! پس، (سخنان) شما، جز اطمينان به زيانكار بودنتان، چيزى بر من نمى‏افزايد! (63)


وَ يَا قَوْم‌ِ هَذِه‌ِ نَاقَة‌ُ الله‌ِ لَكُم‌ْ آيَة‌ً فَذَرُوهَا تَأْكُل‌ْ فِي‌ أَرْض‌ِ الله‌ِ وَ لاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَاْخُذَكُم‌ْ عَذَاب‌ٌ قَرِيب‌ٌ (هود: 64)

اى قوم من! اين «ناقه» خداوند است، كه براى شما نشانه‏اى است بگذاريد در زمين خدا به چرا مشغول شود هيچ گونه آزارى به آن نرسانيد، كه بزودى عذاب خدا شما را خواهد گرفت!» (64)


وَ جَاءَه‌ُ قَوْمُه‌ُ يُهْرَعُون‌َ إِلَيْه‌ِ وَ مِنْ‌ قَبْل‌ُ كَانُوا يَعْمَلُون‌َ السَّيِّئَات‌ِ قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ هَؤُلاَءِ بَنَاتِي‌ هُن‌َّ أَطْهَرُ لَكُم‌ْ فَاتَّقُوا الله‌َ وَ لاَ تُخْزُون‌ِ فِي‌ ضَيْفِي‌ أَلَيْس‌َ مِنْكُم‌ْ رَجُل‌ٌ رَشِيدٌ (هود: 78)

قوم او (بقصد مزاحمت ميهمانان) بسرعت به سراغ او آمدند- و قبلًا كارهاى بد انجام مى‏دادند- گفت: «اى قوم من! اينها دختران منند براى شما پاكيزه‏ترند! (با آنها ازدواج كنيد و از زشتكارى چشم بپوشيد!) از خدا بترسيد و مرا در مورد ميهمانانم رسوا نسازيد! آيا در ميان شما يك مرد فهميده و آگاه وجود ندارد؟!» (78)


وَ إِلَي‌ مَدْيَن‌َ أَخَاهُم‌ْ شُعَيْبَاً قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ اعْبُدُوا الله‌َ مَا لَكُمْ‌ مِن‌ْ إِلَه‌ٍ غَيْرُه‌ُ وَ لاَ تَنْقُصُوا الْمِكْيَال‌َ وَالْمِيزَان‌َ إِنِّي‌ أَرَاكُمْ‌ بِخَيْرٍ وَ إِنِّي‌ أَخَاف‌ُ عَلَيْكُم‌ْ عَذَاب‌َ يَوْم‌ٍ مُحِيط‌ٍ (هود: 84)

و بسوى «مدين» برادرشان شعيب را (فرستاديم) گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش كنيد، كه جز او، معبود ديگرى براى شما نيست! پيمانه و وزن را كم نكنيد (و دست به كم‏فروشى نزنيد)! من (هم اكنون) شما را در نعمت مى‏بينم (ولى) از عذاب روز فراگير، بر شما بيمناكم! (84)


وَ يَا قَوْم‌ِ أَوْفُوا الْمِكْيَال‌َ وَالْمِيزَان‌َ بِالْقِسْط‌ِ وَ لاَ تَبْخَسُوا النَّاس‌َ أَشْيَاءَهُم‌ْ وَ لاَ تَعْثَوْا فِي‌ الْأَرْض‌ِ مُفْسِدِين‌َ (هود: 85)

و اى قوم من! پيمانه و وزن را با عدالت، تمام دهيد! و بر اشياء (و اجناس) مردم، عيب نگذاريد و از حق آنان نكاهيد! و در زمين به فساد نكوشيد! (85)


قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ أَرَأَيْتُم‌ْ إِنْ‌ كُنْت‌ُ عَلَي‌ بَيِّنَة‌ٍ مِنْ‌ رَبِّي‌ وَ رَزَقَنِي‌ مِنْه‌ُ رِزْقَاً حَسَنَاً وَ مَا أُرِيدُ أَن‌ْ أُخَالِفَكُم‌ْ إِلَي‌ مَا أَنْهَاكُم‌ْ عَنْه‌ُ إِن‌ْ أُرِيدُ إِلاَّ الْإِصْلاَح‌َ مَا اسْتَطَعْت‌ُ وَ مَا تَوْفِيقِي‌ إِلاَّ بِالله‌ِ عَلَيْه‌ِ تَوَكَّلْت‌ُ وَ إِلَيْه‌ِ أُنِيب‌ُ (هود: 88)

گفت: «اى قوم! به من بگوييد، هر گاه من دليل آشكارى از پروردگارم داشته باشم، و رزق (و موهبت) خوبى به من داده باشد، (آيا مى‏توانم بر خلاف فرمان او رفتار كنم؟!) من هرگز نمى‏خواهم چيزى كه شما را از آن باز مى‏دارم، خودم مرتكب شوم! من جز اصلاح- تا آنجا كه توانايى دارم- نمى‏خواهم! و توفيق من، جز به خدا نيست! بر او توكّل كردم و به سوى او بازمى‏گردم! (88)


وَ يَا قَوْم‌ِ لاَ يَجْرِمَنَّكُم‌ْ شِقَاقِي‌ أَنْ‌ يُصِيبَكُمْ‌ مِثْل‌ُ مَا أَصَاب‌َ قَوْم‌َ نُوح‌ٍ أَوْ قَوْم‌َ هُودٍ أَوْ قَوْم‌َ صَالِح‌ٍ وَ مَا قَوْم‌ُ لُوط‌ٍ مِنْكُمْ‌ بِبَعِيدٍ (هود: 89)

و اى قوم من! دشمنى و مخالفت با من، سبب نشود كه شما به همان سرنوشتى كه قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح گرفتار شدند، گرفتار شويد! و قوم لوط از شما چندان دور نيست! (89)


قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ أَرَهْطِي‌ أَعَزُّ عَلَيْكُمْ‌ مِن‌َ الله‌ِ وَاتَّخَذْتُمُوه‌ُ وَرَاءَكُم‌ْ ظِهْرِيَّاً إِن‌َّ رَبِّي‌ بِمَا تَعْمَلُون‌َ مُحِيط‌ٌ (هود: 92)

گفت: «اى قوم! آيا قبيله كوچك من، نزد شما عزيزتر از خداوند است؟! در حالى كه (فرمان) او را پشت سر انداخته‏ايد! پروردگارم به آنچه انجام مى‏دهيد، احاطه دارد (و آگاه است)! (92)


وَ يَا قَوْم‌ِ اعْمَلُوا عَلَي‌ مَكَانَتِكُم‌ْ إِنِّي‌ عَامِل‌ٌ سَوْف‌َ تَعْلَمُون‌َ مَنْ‌ يَأْتِيه‌ِ عَذَاب‌ٌ يُخْزِيه‌ِ وَ مَن‌ْ هُوَ كَاذِب‌ٌ وَارْتَقِبُوا إِنِّي‌ مَعَكُم‌ْ رَقِيب‌ٌ (هود: 93)

اى قوم! هر كارى از دستتان ساخته است، انجام دهيد، من هم كار خود را خواهم كرد و بزودى خواهيد دانست چه كسى عذاب خواركننده به سراغش مى‏آيد، و چه كسى دروغگوست! شما انتظار بكشيد، من هم در انتظارم!» (93)


إِذْ قَال‌َ يُوسُف‌ُ لِأَبِيه‌ِ يَا أبَت‌ِ إِنِّي‌ رَأَيْت‌ُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبَاً وَالشَّمْس‌َ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُم‌ْ لِي‌ سَاجِدِين‌َ (يوسف: 4)

(به خاطر بياور) هنگامى را كه يوسف به پدرش گفت: «پدرم! من در خواب ديدم كه يازده ستاره، و خورشيد و ماه در برابرم سجده مى‏كنند!» (4)


قَال‌َ رَب‌ِّ السِّجْن‌ُ أَحَب‌ُّ إِلَيَّ‌ مِمَّا يَدْعُونَنِي‌ إِلَيْه‌ِ وَ إِنْ لاَ تَصْرِف‌ْ عَنِّي‌ كَيْدَهُن‌َّ أَصْب‌ُ إِلَيْهِنَّ وَ أَكُنْ‌ مِن‌َ الْجَاهِلِين‌َ (يوسف: 33)

(يوسف) گفت: «پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اينها مرا بسوى آن مى‏خوانند! و اگر مكر و نيرنگ آنها را از من باز نگردانى، بسوى آنان متمايل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود!» (33)


يَا صَاحِبَي‌ِ السِّجْن‌ِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي‌ رَبَّه‌ُ خَمْرَاً وَ أَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَب‌ُ فَتَأْكُل‌ُ الطَّيْرُ مِنْ‌ رَأْسِه‌ِ قُضِي‌َ الْأَمْرُ الَّذِي‌ فِيه‌ِ تَسْتَفْتِيَان‌ِ (يوسف: 41)

اى دوستان زندانى من! امّا يكى از شما (دو نفر، آزاد مى‏شود و) ساقى شراب براى صاحب خود خواهد شد و امّا ديگرى به دار آويخته مى‏شود و پرندگان از سر او مى‏خورند! و مطلبى كه درباره آن (از من) نظر خواستيد، قطعى و حتمى است!» (41)


وَ قَال‌َ الَّذِي‌ نَجَا مِنْهُمَا وَادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّة‌ٍ أَنَا أُنَبِّئُكُمْ‌ بِتَأْوِيلِه‌ِ فَأَرْسِلُون‌ِ (يوسف: 45)

و يكى از آن دو كه نجات يافته بود- و بعد از مدّتى به خاطرش آمد- گفت: «من تأويل آن را به شما خبر مى‏دهم مرا (به سراغ آن جوان زندانى) بفرستيد!» (45)


فَإِنْ‌ لَم‌ْ تَأْتُونِي‌ بِه‌ِ فَلاَ كَيْل‌َ لَكُم‌ْ عِنْدِي‌ وَ لاَ تَقْرَبُون‌ِ (يوسف: 60)

و اگر او را نزد من نياوريد، نه كيل (و پيمانه‏اى از غلّه) نزد من خواهيد داشت و نه (اصلًا) به من نزديك شويد!» (60)


قَال‌َ لَن‌ْ أُرْسِلَه‌ُ مَعَكُم‌ْ حَتَّي‌ تُؤْتُون‌ِ مَوْثِقَاً مِن‌َ الله‌ِ لَتَأْتُنَّنِي‌ بِه‌ِ إِلاَّ أَنْ‌ يُحَاط‌َ بِكُم‌ْ فَلَمَّا آتَوْه‌ُ مَوْثِقَهُم‌ْ قَال‌َ الله‌ُ عَلَي‌ مَا نَقُول‌ُ وَكِيل‌ٌ (يوسف: 66)

گفت: «من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد، تا پيمان مؤكّد الهى بدهيد كه او را حتماً نزد من خواهيد آورد! مگر اينكه (بر اثر مرگ يا علّت ديگر،) قدرت از شما سلب گردد. و هنگامى كه آنها پيمان استوار خود را در اختيار او گذاردند، گفت: «خداوند، نسبت به آنچه مى‏گوييم، ناظر و نگهبان است!» (66)


وَ لَمَّا فَصَلَت‌ِ الْعِيرُ قَال‌َ أَبُوهُم‌ْ إِنِّي‌ لَأََجِدُ رِيح‌َ يُوسُف‌َ لَوْلاَ أَنْ‌ تُفَنِّدُون‌ِ (يوسف: 94)

هنگامى كه كاروان (از سرزمين مصر) جدا شد، پدرشان [يعقوب‏] گفت: «من بوى يوسف را احساس مى‏كنم، اگر مرا به نادانى و كم عقلى نسبت ندهيد!» (94)


وَ رَفَع‌َ أَبَوَيْه‌ِ عَلَي‌ الْعَرْش‌ِ وَ خَرُّوا لَه‌ُ سُجَّدَاً وَ قَال‌َ يَا أَبَت‌ِ هَذَا تَأْوِيل‌ُ رُؤْياي‌َ مِنْ‌ قَبْل‌ُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي‌ حَقَّاً وَ قَدْ أَحْسَن‌َ بِي‌ إِذْ أَخْرَجَنِي‌ مِن‌َ السِّجْن‌ِ وَ جَاءَ بِكُمْ‌ مِن‌َ الْبَدْوِ مِنْ‌ بَعْدِ أَنْ‌ نَزَغ‌َ الشَّيْطَان‌ُ بَينِي‌ وَ بَيْن‌َ إِخْوَتِي‌ إِن‌َّ رَبِّي‌ لَطِيف‌ٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّه‌ُ هُوَ الْعَلِيم‌ُ الْحَكِيم‌ُ (يوسف: 100)

و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همگى بخاطر او به سجده افتادند و گفت: «پدر! اين تعبير خوابى است كه قبلًا ديدم پروردگارم آن را حقّ قرار داد! و او به من نيكى كرد هنگامى كه مرا از زندان بيرون آورد، و شما را از آن بيابان (به اينجا) آورد بعد از آنكه شيطان، ميان من و برادرانم فساد كرد. پروردگارم نسبت به آنچه مى‏خواهد (و شايسته مى‏داند،) صاحب لطف است چرا كه او دانا و حكيم است! (100)


رَب‌ِّ قَدْ آتَيْتَنِي‌ مِن‌َ الْمُلْك‌ِ وَ عَلَّمْتَنِي‌ مِنْ‌ تَأْوِيل‌ِ الْأَحَاديث‌ِ فَاطِرَ السَّمَاوَات‌ِ وَالْأَرْض‌ِ أَنْت‌َ وَلِیِّي‌ فِي‌ الدُّنْيَا وَالْآخِرَة‌ِ تَوَفَّنِي‌ مُسْلِمَاً وَ أَلْحِقْنِي‌ بِالصَّالِحِين‌َ (يوسف: 101)

پروردگارا! بخشى (عظيم) از حكومت به من بخشيدى، و مرا از علم تعبير خوابها آگاه ساختى! اى آفريننده آسمانها و زمين! تو ولىّ و سرپرست من در دنيا و آخرت هستى، مرا مسلمان بميران و به صالحان ملحق فرما!» (101)


وَ لَقَدِ اسْتُهْزِأَ بِرُسُل‌ٍ مِنْ‌ قَبْلِك‌َ فَأَمْلَيْت‌ُ لِلَّذِين‌َ كَفَرُوا ثُم‌َّ أَخَذْتُهُم‌ْ فَكَيْف‌َ كَان‌َ عِقَاب‌ِ (رعد: 32)

(تنها تو را استهزا نكردند،) پيامبران پيش از تو را نيز مورد استهزا قرار دادند من به كافران مهلت دادم سپس آنها را گرفتم ديدى مجازات من چگونه بود؟! (32)


وَ لَنُسْكِنَنَّكُم‌ُ الْأَرْض‌َ مِنْ‌ بَعْدِهِم‌ْ ذَلِك‌َ لِمَن‌ْ خَاف‌َ مَقَامِي‌ وَ خَاف‌َ وَعِيدِ (ابراهيم: 14)

و شما را بعد از آنان در زمين سكوت خواهيم داد، اين (موفقيّت)، براى كسى است كه از مقام (عدالت) من بترسد و از عذاب (من) بيمناك باشد!» (14)


وَ قَال‌َ الشَّيْطَان‌ُ لَمَّا قُضِي‌َ الْأَمْرُ إِن‌َّ الله‌َ وَعَدَكُم‌ْ وَعْدَ الْحَق‌ِّ وَ وَعَدْتُكُم‌ْ فَأَخْلَفْتُكُم‌ْ وَ مَا كَان‌َ لِي‌َ عَلَيْكُمْ‌ مِنْ‌ سُلْطَان‌ٍ إِلاَّ أَنْ‌ دَعَوْتُكُم‌ْ فَاسْتَجَبْتُم‌ْ لِي‌ فَلاَ تَلُومُونِي‌ وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ‌ مَا أَنَا بِمُصْرِخِكُم‌ْ وَ مَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِي‌َّ إِنِّي‌ كَفَرْت‌ُ بِمَا أَشْرَكْتُمُون‌ِ مِنْ‌ قَبْل‌ُ إِن‌َّ الظَّالِمِين‌َ لَهُم‌ْ عَذَاب‌ٌ أَلِيم‌ٌ (ابراهيم: 22)

و شيطان، هنگامى كه كار تمام مى‏شود، مى‏گويد: «خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف كردم! من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اينكه دعوتتان كردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد! بنا بر اين، مرا سرزنش نكنيد خود را سرزنش كنيد! نه من فريادرس شما هستم، و نه شما فريادرس من! من نسبت به شرك شما درباره خود، كه از قبل داشتيد، (و اطاعت مرا همرديف اطاعت خدا قرار داديد) بيزار و كافرم!» مسلّماً ستمكاران عذاب دردناكى دارند! (22)


وَ إِذْ قَال‌َ إِبْرَاهِيم‌ُ رَب‌ِّ اجْعَل‌ْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنَاً وَاجْنُبْنِي‌ وَ بَنِي‌َّ أَنْ‌ نَعْبُدَ الْأَصْنَام‌َ (ابراهيم: 35)

(به ياد آوريد) زمانى را كه ابراهيم گفت: «پروردگارا! اين شهر [مكّه‏] را شهر امنى قرار ده! و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار! (35)


رَب‌ِّ إِنَّهُن‌َّ أَضْلَلْن‌َ كَثيرَاً مِن‌َ النَّاس‌ِ فَمَنْ‌ تَبِعَنِي‌ فَإِنَّه‌ُ مِنِّي‌ وَ مَن‌ْ عَصَانِي‌ فَإِنَّك‌َ غَفُورٌ رَحِيم‌ٌ (ابراهيم: 36)

پروردگارا! آنها [بتها] بسيارى از مردم را گمراه ساختند! هر كس از من پيروى كند از من است و هر كس نافرمانى من كند، تو بخشنده و مهربانى! (36)


رَب‌ِّ اجْعَلْنِي‌ مُقِيم‌َ الصَّلاَة‌ِ وَ مِنْ‌ ذُرِّيَّتِي‌ رَبَّنَا وَ تَقَبَّل‌ْ دُعَاءِ (ابراهيم: 40)

پروردگارا: مرا برپا كننده نماز قرار ده، و از فرزندانم (نيز چنين فرما)، پروردگارا: دعاى مرا بپذير! (40)


قَال‌َ رَب‌ِّ فَأَنْظِرْنِي‌ إِلَي‌ يَوْم‌ِ يُبْعَثُون‌َ (حجر: 36)

گفت: «پروردگارا! مرا تا روز رستاخيز مهلت ده (و زنده بگذار!)» (36)


قَال‌َ رَب‌ِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي‌ لَأُزَيِّنَن‌َّ لَهُم‌ْ فِي‌ الْأَرْض‌ِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُم‌ْ أَجْمَعِين‌َ (حجر: 39)

گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادّى را) در زمين در نظر آنها زينت مى‏دهم، و همگى را گمراه خواهم ساخت، (39)


قَال‌َ إِن‌َّ هَؤُلاَءِ ضَيْفِي‌ فَلاَ تَفْضَحُون‌ِ (حجر: 68)

(لوط) گفت: «اينها ميهمانان منند آبروى مرا نريزيد! (68)


وَاتَّقُوا الله‌َ وَ لاَ تُخْزُون‌ِ (حجر: 69)

و از خدا بترسيد، و مرا شرمنده نسازيد!» (69)


يُنَزِّل‌ُ الْمَلاَئِكَة‌َ بِالرُّوح‌ِ مِن‌ْ أَمْرِه‌ِ عَلَي‌ مَنْ‌ يَشَاءُ مِن‌ْ عِبَادِه‌ِ أَن‌ْ أَنْذِرُوا أَنَّه‌ُ لاَ إِله‌َ إِلاَّ أَنَا فَاتَّقُون‌ِ (نحل: 2)

فرشتگان را با روح (الهى) بفرمانش بر هر كس از بندگانش بخواهد نازل مى‏كند (و به آنها دستور مى‏دهد) كه مردم را انذار كنيد (و بگوييد:) معبودى جز من نيست از (مخالفت دستور) من، بپرهيزيد! (2)


وَ قَال‌َ الله‌ُ لاَ تَتَّخِذُوا إِلَهَيْن‌ِ اثْنَيْن‌ِ إِنَّمَا هُوَ إِلَه‌ٌ وَاحِدٌ فَإِيَّاي‌َ فَارْهَبُون‌ِ (نحل: 51)

خداوند فرمان داده: «دو معبود (براى خود) انتخاب نكنيد معبود (شما) همان خداى يگانه است تنها از (كيفر) من بترسيد!» (51)


وَاخْفِض‌ْ لَهُمَا جَنَاح‌َ الذُّل‌ِّ مِن‌َ الرَّحْمَة‌ِ وَ قُلْ‌ رَب‌ِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي‌ صَغِيرَاً (اسراء: 24)

و بالهاى تواضع خويش را از محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: «پروردگارا! همان‏گونه كه آنها مرا در كوچكى تربيت كردند، مشمول رحمتشان قرار ده!» (24)


قَال‌َ أَرَأَيْتَك‌َ هَذَا الَّذِي‌ كَرَّمْت‌َ عَلَيَّ‌ لَئِن‌ْ أَخَّرْتَن‌ِ إِلَي‌ يَوْم‌ِ الْقِيَامَة‌ِ لَأََحْتَنِكَن‌َّ ذُرِّيَّتَه‌ُ إِلاَّ قَلِيلاً (اسراء: 62)

(سپس) گفت: «به من بگو، اين كسى را كه بر من برترى داده‏اى (به چه دليل بوده است؟) اگر مرا تا روز قيامت زنده بگذارى، همه فرزندانش را، جز عده كمى، گمراه و ريشه‏كن خواهم ساخت!» (62)


وَ قُلْ‌ رَب‌ِّ أَدْخِلْنِي‌ مُدْخَل‌َ صِدْق‌ٍ وَ أَخْرِجْنِي‌ مُخْرَج‌َ صِدْق‌ٍ وَاجْعَلْ‌ لِي‌ مِنْ‌ لَدُنْك‌َ سُلْطَانَاً نَصِيرَاً (اسراء: 80)

و بگو: «پروردگارا! مرا (در هر كار،) با صداقت وارد كن، و با صداقت خارج ساز! و از سوى خود، حجتى يارى كننده برايم قرار ده!» (80)


إِلاَّ أَنْ‌ يَشَاءَ الله‌ُ وَاذْكُرْ رَبَّك‌َ إِذَا نَسِيت‌َ وَ قُل‌ْ عَسَي‌ أَنْ‌ يَهْدِيَن‌ِ رَبِّي‌ لِأَقْرَب‌َ مِن‌ْ هَذَا رَشَدَاً (كهف: 24)

مگر اينكه خدا بخواهد! و هر گاه فراموش كردى، (جبران كن) و پروردگارت را به خاطر بياور و بگو: «اميدوارم كه پروردگارم مرا به راهى روشنتر از اين هدايت كند!» (24)


وَ لَوْلاَ إِذْ دَخَلْت‌َ جَنَّتَك‌َ قُلْت‌َ مَا شَاءَ الله‌ُ لاَ قُوَّة‌َ إِلاَّ بِالله‌ِ إِنْ‌ تَرَن‌ِ أَنَا أَقَل‌َّ مِنْك‌َ مَالاً وَ وَلَدَاً (كهف: 39)

چرا هنگامى كه وارد باغت شدى، نگفتى اين نعمتى است كه خدا خواسته است؟! قوّت (و نيرويى) جز از ناحيه خدا نيست! و اگر مى‏بينى من از نظر مال و فرزند از تو كمترم (مطلب مهمّى نيست)! (39)


فَعَسَي‌ رَبِّي‌ أَنْ‌ يُؤْتِيَن‌ِ خَيْرَاً مِنْ‌ جَنَّتِك‌َ وَ يُرْسِل‌َ عَلَيْهَا حُسْبَانَاً مِن‌َ السَّمَاءِ فَتُصْبِح‌َ صَعِيدَاً زَلَقَاً (كهف: 40)

شايد پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد و مجازات حساب شده‏اى از آسمان بر باغ تو فروفرستد، بگونه‏اى كه آن را به زمين بى‏گياه لغزنده‏اى مبدّل كند! (40)


قَال‌َ لَه‌ُ مُوسَي‌ هَل‌ْ أَتَّبِعُك‌َ عَلَي‌ أَنْ‌ تُعَلِّمَن‌ِ مِمَّا عُلِّمْت‌َ رُشْدَاً (كهف: 66)

موسى به او گفت: «آيا از تو پيروى كنم تا از آنچه به تو تعليم داده شده و مايه رشد و صلاح است، به من بياموزى؟» (66)


قَال‌َ رَب‌ِّ إِنِّي‌ وَهَن‌َ الْعَظْم‌ُ مِنِّي‌ وَاشْتَعَل‌َ الرَّأْس‌ُ شَيْبَاً وَ لَم‌ْ أَكُنْ‌ بِدُعَائِك‌َ رَب‌ِّ شَقِيَّاً (مريم: 4)

گفت: «پروردگارا! استخوانم سست شده و شعله پيرى تمام سرم را فراگرفته و من هرگز در دعاى تو، از اجابت محروم نبوده‏ام! (4)


يَرِثُنِي‌ وَ يَرِث‌ُ مِن‌ْ آل‌ِ يَعْقُوب‌َ وَاجْعَلْه‌ُ رَب‌ِّ رَضِيَّاً (مريم: 6)

كه وارث من و دودمان يعقوب باشد و او را مورد رضايتت قرار ده!» (6)


قَال‌َ رَب‌ِّ أَنَّي‌ يَكُون‌ُ لِي‌ غُلاَم‌ٌ وَ كَانَت‌ِ امْرَأَتِي‌ عَاقِرَاً وَ قَدْ بَلَغْت‌ُ مِن‌َ الْكِبَرِ عِتِيَّاً (مريم: 8)

گفت: «پروردگارا! چگونه براى من فرزندى خواهد بود؟! در حالى كه همسرم نازا و عقيم است، و من نيز از شدّت پيرى افتاده شده‏ام!» (8)


قَال‌َ رَب‌ِّ اجْعَلْ‌ لِي‌ آيَة‌ً قَال‌َ آيَتُك‌َ أَنْ لاَ تُكَلِّم‌َ النَّاس‌َ ثَلاَث‌َ لَيَال‌ٍ سَوِيَّاً (مريم: 10)

عرض كرد: «پروردگارا! نشانه‏اى براى من قرار ده!» فرمود: «نشانه تو اين است كه سه شبانه روز قدرت تكلّم (با مردم) نخواهى داشت در حالى كه زبانت سالم است!» (10)


إِذْ قَال‌َ لِأَبِيه‌ِ يَا أَبَت‌ِ لِم‌َ تَعْبُدُ مَا لاَ يَسْمَع‌ُ وَ لاَ يُبْصِرُ وَ لاَ يُغْنِي‌ عَنْك‌َ شَيْءً (مريم: 42)

هنگامى كه به پدرش گفت: «اى پدر! چرا چيزى را مى‏پرستى كه نه مى‏شنود، و نه مى‏بيند، و نه هيچ مشكلى را از تو حلّ مى‏كند؟! (42)


يَا أَبَت‌ِ إِنِّي‌ قَدْ جَاءَنِي‌ مِن‌َ الْعِلْم‌ِ مَا لَم‌ْ يَأْتِك‌َ فَاتَّبِعْنِي‌ أَهْدِك‌َ صِرَاطَاً سَوِيَّاً (مريم: 43)

اى پدر! دانشى براى من آمده كه براى تو نيامده است بنا بر اين از من پيروى كن، تا تو را به راه راست هدايت كنم! (43)


يَا أَبَت‌ِ لاَ تَعْبُدِ الشَّيْطَان‌َ إِن‌َّ الشَّيْطَان‌َ كَان‌َ لِلرَّحْمَن‌ِ عَصِيَّاً (مريم: 44)

اى پدر! شيطان را پرستش مكن، كه شيطان نسبت به خداوند رحمان، عصيانگر بود! (44)


يَا أَبَت‌ِ إِنِّي‌ أَخَاف‌ُ أَنْ‌ يَمَسَّك‌َ عَذَاب‌ٌ مِن‌َ الرَّحْمَن‌ِ فَتَكُون‌َ لِلشَّيْطَان‌ِ وَلِيَّاً (مريم: 45)

اى پدر! من از اين مى‏ترسم كه از سوى خداوند رحمان عذابى به تو رسد، در نتيجه از دوستان شيطان باشى!» (45)


قَال‌َ رَب‌ِّ اشْرَح‌ْ لِي‌ صَدْرِي‌ (طه: 25)

(موسى) گفت: «پروردگارا! سينه‏ام را گشاده كن (25)


قَال‌َ هُم‌ْ أُولاَءِ عَلَي‌ أَثَرِي‌ وَ عَجِلْت‌ُ إِلَيْك‌َ رَب‌ِّ لِتَرْضَي‌ (طه: 84)

عرض كرد: «پروردگارا! آنان در پى منند و من به سوى تو شتاب كردم، تا از من خشنود شوى!» (84)


فَرَجَع‌َ مُوسَي‌ إِلَي‌ قَوْمِه‌ِ غَضْبَان‌َ أَسِفَاً قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ أَلَم‌ْ يَعِدْكُم‌ْ رَبُّكُم‌ْ وَعْدَاً حَسَنَاً أَفَطَال‌َ عَلَيْكُم‌ُ الْعَهْدُ أَم‌ْ أَرَدْتُم‌ْ أَنْ‌ يَحِل‌َّ عَلَيْكُم‌ْ غَضَب‌ٌ مِنْ‌ رَبِّكُم‌ْ فَأَخْلَفْتُمْ‌ مَوْعِدِي‌ (طه: 86)

موسى خشمگين و اندوهناك به سوى قوم خود بازگشت و گفت: «اى قوم من! مگر پروردگارتان وعده نيكويى به شما نداد؟! آيا مدّت جدايى من از شما به طول انجاميد، يا مى‏خواستيد غضب پروردگارتان بر شما نازل شود كه با وعده من مخالفت كرديد؟!» (86)


وَ لَقَدْ قَال‌َ لَهُم‌ْ هَارُون‌ُ مِنْ‌ قَبْل‌ُ يَا قَوْم‌ِ إِنَّمَا فُتِنْتُمْ‌ بِه‌ِ وَ إِن‌َّ رَبَّكُم‌ُ الرَّحْمَن‌ُ فَاتَّبِعُونِي‌ وَ أَطِيعُوا أَمْرِي‌ (طه: 90)

و پيش از آن، هارون به آنها گفته بود: «اى قوم من! شما به اين وسيله مورد آزمايش قرار گرفته‏ايد! پروردگار شما خداوند رحمان است! پس، از من پيروى كنيد، و فرمانم را اطاعت نماييد!» (90)


أَنْ لاَ تَتَّبِعَن‌ِ أَفَعَصَيْت‌َ أَمْرِي‌ (طه: 93)

از من پيروى نكردى؟! آيا فرمان مرا عصيان نمودى؟!» (93)


قَال‌َ يَبْنَؤُم‌َّ لاَ تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي‌ وَ لاَ بِرَأْسِي‌ إِنِّي‌ خَشِيت‌ُ أَنْ‌ تَقُول‌َ فَرَّقْت‌َ بَيْن‌َ بَنِي‌ إِسْرائِيل‌َ وَ لَم‌ْ تَرْقُب‌ْ قَوْلِي‌ (طه: 94)

(هارون) گفت: «اى فرزند مادرم! [اى برادر!] ريش و سر مرا مگير! من ترسيدم بگويى تو ميان بنى اسرائيل تفرقه انداختى، و سفارش مرا به كار نبستى!» (94)


فَتَعَالَي‌ الله‌ُ الْمَلِك‌ُ الْحَق‌ُّ وَ لاَ تَعْجَل‌ْ بِالْقُرْآن‌ِ مِنْ‌ قَبْل‌ِ أَنْ‌ يُقْضَي‌ إِلَيْك‌َ وَحْيُه‌ُ وَ قُلْ‌ رَب‌ِّ زِدْنِي‌ عِلْمَاً (طه: 114)

پس بلندمرتبه است خداوندى كه سلطان حقّ است! پس نسبت به (تلاوت) قرآن عجله مكن، پيش از آنكه وحى آن بر تو تمام شود و بگو: «پروردگارا! علم مرا افزون كن!» (114)


قَال‌َ رَب‌ِّ لِم‌َ حَشَرْتَنِي‌ أَعْمَي‌ وَ قَدْ كُنْت‌ُ بَصِيرَاً (طه: 125)

مى‏گويد: «پروردگارا! چرا نابينا محشورم كردى؟! من كه بينا بودم!» (125)


وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ‌ قَبْلِك‌َ مِنْ‌ رَسُول‌ٍ إِلاَّ نُوحِي‌ إِلَيْه‌ِ أَنَّه‌ُ لاَ إِله‌َ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُون‌ِ (انبياء: 25)

ما پيش از تو هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر اينكه به او وحى كرديم كه: «معبودى جز من نيست پس تنها مرا پرستش كنيد.» (25)


خُلِق‌َ الْإِنْسَان‌ُ مِن‌ْ عَجَل‌ٍ سَأُرِيكُم‌ْ آيَاتِي‌ فَلاَ تَسْتَعْجِلُون‌ِ (انبياء: 37)

(آرى،) انسان از عجله آفريده شده ولى عجله نكنيد بزودى آياتم را به شما نشان خواهم داد! (37)


وَ زَكَرِيَّا إِذْ نَادَي‌ رَبَّه‌ُ رَب‌ِّ لاَ تَذَرْنِي‌ فَرْدَاً وَ أَنْت‌َ خَيْرُ الْوَارِثِين‌َ (انبياء: 89)

و زكريا را (به ياد آور) در آن هنگام كه پروردگارش را خواند (و عرض كرد): «پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندى به من عطا كن) و تو بهترين وارثانى!» (89)


إِن‌َّ هَذِه‌ِ أُمَّتُكُم‌ْ أُمَّة‌ً وَاحِدَة‌ً وَ أَنَا رَبُّكُم‌ْ فَاعْبُدُون‌ِ (انبياء: 92)

اين (پيامبران بزرگ و پيروانشان) همه امّت واحدى بودند (و پيرو يك هدف) و من پروردگار شما هستم پس مرا پرستش كنيد! (92)


قَال‌َ رَب‌ِّ احْكُمْ‌ بِالْحَق‌ِّ وَ رََبُّنَا الرَّحْمَن‌ُ الْمُسْتَعَان‌ُ عَلَي‌ مَا تَصِفُون‌َ (انبياء: 112)

(و پيامبر) گفت: «پروردگارا! بحق داورى فرما (و اين طغيانگران را كيفر ده)! و پروردگار ما (خداوند) رحمان است كه در برابر نسبتهاى نارواى شما، از او استمداد مى‏طلبم!» (112)


وَ أَصْحَاب‌ُ مَدْيَن‌َ وَ كُذِّب‌َ مُوسَي‌ فَأَمْلَيْت‌ُ لِلْكَافِرِين‌َ ثُم‌َّ أَخَذْتُهُم‌ْ فَكَيْف‌َ كَان‌َ نَكِيرِ (حج: 44)

و اصحاب مدين (قوم شعيب) و نيز موسى (از سوى فرعونيان) تكذيب شد امّا من به كافران مهلت دادم، سپس آنها را مجازات كردم. ديدى چگونه (عمل آنها را) انكار نمودم (و چگونه به آنان پاسخ گفتم)؟! (44)


وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحَاً إِلَي‌ قَوْمِه‌ِ فَقَال‌َ يَا قَوْم‌ِ اعْبُدُوا الله‌َ مَا لَكُمْ‌ مِن‌ْ إِلَه‌ٍ غَيْرُه‌ُ أَفَلاَ تَتَّقُون‌َ (مؤمنون: 23)

و ما نوح را بسوى قومش فرستاديم او به آنها گفت: «اى قوم من! خداوند يكتا را بپرستيد، كه جز او معبودى براى شما نيست! آيا (از پرستش بتها) پرهيز نمى‏كنيد؟! (23)


قَال‌َ رَب‌ِّ انْصُرْنِي‌ بِمَا كَذَّبُون‌ِ (مؤمنون: 26)

(نوح) گفت: «پروردگارا! مرا در برابر تكذيبهاى آنان يارى كن!» (26)


وَ قُلْ‌ رَب‌ِّ أَنْزِلْنِي‌ مُنْزَلاً مُبَارَكَاً وَ أَنْت‌َ خَيْرُ الْمُنْزِلِين‌َ (مؤمنون: 29)

و بگو: «پروردگارا! ما را در منزلگاهى پربركت فرود آر، و تو بهترين فرودآورندگانى!» (29)


قَال‌َ رَب‌ِّ انْصُرْنِي‌ بِمَا كَذَّبُون‌ِ (مؤمنون: 39)

(پيامبرشان) گفت: «پروردگارا! مرا در برابر تكذيبهاى آنان يارى كن!» (39)


وَ إِن‌َّ هَذِه‌ِ أُمَّتُكُم‌ْ أُمَّة‌ً وَاحِدَة‌ً وَ أَنَا رَبُّكُم‌ْ فَاتَّقُون‌ِ (مؤمنون: 52)

و اين امّت شما امّت واحدى است و من پروردگار شما هستم پس، از مخالفت فرمان من بپرهيزيد! (52)


قُلْ‌ رَب‌ِّ إِنْ مَا تُرِيَنِّي‌ مَا يُوعَدُون‌َ (مؤمنون: 93)

بگو: «پروردگار من! اگر عذابهايى را كه به آنان وعده داده مى‏شود به من نشان دهى (و در زندگيم آن را ببينم) ... (93)


رَب‌ِّ فَلاَ تَجْعَلْنِي‌ فِي‌ الْقَوْم‌ِ الظَّالِمِين‌َ (مؤمنون: 94)

پروردگار من! مرا (در اين عذابها) با گروه ستمگران قرار مده!» (94)


وَ قُلْ‌ رَب‌ِّ أَعُوذُ بِك‌َ مِن‌ْ هَمَزَات‌ِ الشَّيَاطِين‌ِ (مؤمنون: 97)

و بگو: «پروردگارا! از وسوسه‏هاى شياطين به تو پناه مى‏برم! (97)


وَ أَعُوذُ بِك‌َ رَب‌ِّ أَنْ‌ يَحْضُرُون‌ِ (مؤمنون: 98)

و از اينكه آنان نزد من حاضر شوند (نيز)- اى پروردگار من- به تو پناه مى‏برم!» (98)


حَتَّي‌ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُم‌ُ الْمَوْت‌ُ قَال‌َ رَب‌ِّ ارْجِعُون‌ِ (مؤمنون: 99)

(آنها هم چنان به راه غلط خود ادامه مى‏دهند) تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرارسد، مى‏گويد: «پروردگار من! مرا بازگردانيد! (99)


قَال‌َ اخْسَئُوا فِيهَا وَ لاَ تُكَلِّمُون‌ِ (مؤمنون: 108)

(خداوند) مى‏گويد: «دور شويد در دوزخ، و با من سخن مگوييد! (108)


وَ قُلْ‌ رَب‌ِّ اغْفِرْ وَارْحَم‌ْ وَ أَنْت‌َ خَيْرُ الرَّاحِمِين‌َ (مؤمنون: 118)

و بگو: «پروردگارا! مرا ببخش و رحمت كن و تو بهترين رحم كنندگانى! (118)


وَ قَال‌َ الرَّسُول‌ُ يَا رَب‌ِّ إِن‌َّ قَوْمِي‌ اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآن‌َ مَهْجُورَاً (فرقان: 30)

و پيامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها كردند». (30)


قَال‌َ رَب‌ِّ إِنِّي‌ أَخَاف‌ُ أَنْ‌ يُكَذِّبُون‌ِ (شعراء: 12)

(موسى) عرض كرد: «پروردگارا! از آن بيم دارم كه مرا تكذيب كنند، (12)


وَ لَهُم‌ْ عَلَيَّ‌ ذَنْب‌ٌ فَأَخَاف‌ُ أَنْ‌ يَقْتُلُون‌ِ (شعراء: 14)

و آنان (به اعتقاد خودشان) بر گردن من گناهى دارند مى‏ترسم مرا بكشند (و اين رسالت به پايان نرسد)! (14)


قَال‌َ كَلاَّ إِن‌َّ مَعِي‌َ رَبِّي‌ سَيَهْدِين‌ِ (شعراء: 62)

(موسى) گفت: «چنين نيست! يقيناً پروردگارم با من است، بزودى مرا هدايت خواهد كرد!» (62)


الَّذِي‌ خَلَقَنِي‌ فَهُوَ يَهْدِين‌ِ (شعراء: 78)

همان كسى كه مرا آفريد، و پيوسته راهنماييم مى‏كند، (78)


وَالَّذِي‌ هُوَ يُطْعِمُنِي‌ وَ يَسْقِين‌ِ (شعراء: 79)

و كسى كه مرا غذا مى‏دهد و سيراب مى‏نمايد، (79)


وَ إِذَا مَرِضْت‌ُ فَهُوَ يَشْفِين‌ِ (شعراء: 80)

و هنگامى كه بيمار شوم مرا شفا مى‏دهد، (80)


وَالَّذِي‌ يُمِيتُنِي‌ ثُم‌َّ يُحْيِين‌ِ (شعراء: 81)

و كسى كه مرا مى‏ميراند و سپس زنده مى‏كند، (81)


رَب‌ِّ هَب‌ْ لِي‌ حُكْمَاً وَ أَلْحِقْنِي‌ بِالصَّالِحِين‌َ (شعراء: 83)

پروردگارا! به من علم و دانش ببخش، و مرا به صالحان ملحق كن! (83)


فَاتَّقُوا الله‌َ وَ أَطِيعُون‌ِ (شعراء: 108)

تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد! (108)


فَاتَّقُوا الله‌َ وَ أَطِيعُون‌ِ (شعراء: 110)

پس، تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد!» (110)


قَال‌َ رَب‌ِّ إِن‌َّ قَوْمِي‌ كَذَّبُون‌ِ (شعراء: 117)

گفت: «پروردگارا! قوم من، مرا تكذيب كردند! (117)


فَاتَّقُوا الله‌َ وَ أَطِيعُون‌ِ (شعراء: 126)

پس تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد! (126)


فَاتَّقُوا الله‌َ وَ أَطِيعُون‌ِ (شعراء: 131)

پس تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد! (131)


فَاتَّقُوا الله‌َ وَ أَطِيعُون‌ِ (شعراء: 144)

پس تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد! (144)


فَاتَّقُوا الله‌َ وَ أَطِيعُون‌ِ (شعراء: 150)

پس از خدا بترسيد و مرا اطاعت كنيد! (150)


فَاتَّقُوا الله‌َ وَ أَطِيعُون‌ِ (شعراء: 163)

پس تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد! (163)


رَب‌ِّ نَجِّنِي‌ وَ أَهْلِي‌ مِمَّا يَعْمَلُون‌َ (شعراء: 169)

پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اينها انجام مى‏دهند رهايى بخش!» (169)


فَاتَّقُوا الله‌َ وَ أَطِيعُون‌ِ (شعراء: 179)

پس تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد! (179)


فَتَبَسَّم‌َ ضَاحِكَاً مِنْ‌ قَوْلِهَا وَ قَال‌َ رَب‌ِّ أَوْزِعْنِي‌ أَن‌ْ أَشْكُرَ نِعْمَتَك‌َ الَّتِي‌ أَنْعَمْت‌َ عَلَيَّ‌ وَ عَلَي‌ وَالِدَي‌َّ وَ أَن‌ْ أَعْمَل‌َ صَالِحَاً تَرْضَاه‌ُ وَ أَدْخِلْنِي‌ بِرَحْمَتِك‌َ فِي‌ عِبَادِك‌َ الصَّالِحِين‌َ (نمل: 19)

سليمان از سخن او تبسّمى كرد و خنديد و گفت: «پروردگارا! شكر نعمتهايى را كه بر من و پدر و مادرم ارزانى داشته‏اى به من الهام كن، و توفيق ده تا عمل صالحى كه موجب رضاى توست انجام دهم، و مرا برحمت خود در زمره بندگان صالحت وارد كن!» (19)


قَالَت‌ْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي‌ فِي‌ أَمْرِي‌ مَا كُنْت‌ُ قَاطِعَة‌ً أَمْرَاً حَتَّي‌ تَشْهَدُون‌ِ (نمل: 32)

(سپس) گفت: «اى اشراف (و اى بزرگان)! نظر خود را در اين امر مهمّ به من بازگو كنيد، كه من هيچ كار مهمّى را بدون حضور (و مشورت) شما انجام نداده‏ام! (32)


فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَـان‌َ قَال‌َ أَتُمِدُّونَن‌ِ بِمَال‌ٍ فَمَا آتَانِيَ‌ الله‌ُ خَيْرٌ مِمَّا آتَاكُم‌ْ بَل‌ْ أَنْتُمْ‌ بِهَدِيَّتِكُم‌ْ تَفْرَحُون‌َ (نمل: 36)

هنگامى كه (فرستاده ملكه سبا) ا نزد سليمان آمد، گفت: «مى‏خواهيد مرا با مال كمك كنيد (و فريب دهيد)؟! آنچه خدا به من داده، بهتر است از آنچه به شما داده است بلكه شما هستيد كه به هديه‏هايتان خوشحال مى‏شويد! (36)


قِيل‌َ لَهَا ادْخُلِي‌ الصَّرْح‌َ فَلَمَّا رَأَتْه‌ُ حَسِبَتْه‌ُ لُجَّة‌ً وَ كَشَفَت‌ْ عَنْ‌ سَاقَيْهَا قَال‌َ إِنَّه‌ُ صَرْح‌ٌ مُمَرَّدٌ مِنْ‌ قَوَارِيرَ قَالَت‌ْ رَب‌ِّ إِنِّي‌ ظَلَمْت‌ُ نَفْسِي‌ وَ أَسْلَمْت‌ُ مَع‌َ سُلَيْمَـان‌َ لِالله‌ِ رَب‌ِّ الْعَالَمِين‌َ (نمل: 44)

به او گفته شد: «داخل حياط (قصر) شو!» هنگامى كه نظر به آن افكند، پنداشت نهر آبى است و ساق پاهاى خود را برهنه كرد (تا از آب بگذرد امّا سليمان) گفت: « (اين آب نيست،) بلكه قصرى است از بلور صاف!» (ملكه سبا) گفت: «پروردگارا! من به خود ستم كردم و (اينك) با سليمان براى خداوندى كه پروردگار عالميان است اسلام آوردم!» (44)


قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ لِم‌َ تَسْتَعْجِلُون‌َ بِالسَّيِّئَة‌ِ قَبْل‌َ الْحَسَنَة‌ِ لَوْلاَ تَسْتَغْفِرُون‌َ الله‌َ لَعَلَّكُم‌ْ تُرْحَمُون‌َ (نمل: 46)

(صالح) گفت: «اى قوم من! چرا براى بدى قبل از نيكى عجله مى‏كنيد (و عذاب الهى را مى‏طلبيد نه رحمت او را)؟! چرا از خداوند تقاضاى آمرزش نمى‏كنيد تا شايد مشمول رحمت (او) شويد؟!» (46)


قَال‌َ رَب‌ِّ إِنِّي‌ ظَلَمْت‌ُ نَفْسِي‌ فَاغْفِرْ لِي‌ فَغَفَرَ لَه‌ُ إِنَّه‌ُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيم‌ُ (قصص: 16)

(سپس) عرض كرد: «پروردگارا! من به خويشتن ستم كردم مرا ببخش!» خداوند او را بخشيد، كه او غفور و رحيم است! (16)


قَال‌َ رَب‌ِّ بِمَا أَنْعَمْت‌َ عَلَيَّ‌ فَلَن‌ْ أَكُون‌َ ظَهِيرَاً لِلْمُجْرِمِين‌َ (قصص: 17)

عرض كرد: «پروردگارا! بشكرانه نعمتى كه به من دادى، هرگز پشتيبان مجرمان نخواهم بود!» (17)


فَخَرَج‌َ مِنْهَا خَائِفَاً يَتَرَقَّب‌ُ قَال‌َ رَب‌ِّ نَجِّنِي‌ مِن‌َ الْقَوْم‌ِ الظَّالِمِين‌َ (قصص: 21)

موسى از شهر خارج شد در حالى كه ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه‏اى عرض كرد: «پروردگارا! مرا از اين قوم ظالم رهايى بخش!» (21)


فَسَقَي‌ لَهُمَا ثُم‌َّ تَوَلَّي‌ إِلَي‌ الظِّل‌ِّ فَقَال‌َ رَب‌ِّ إِنِّي‌ لِمَا أَنْزَلْت‌َ إِلَيَّ‌ مِن‌ْ خَيْرٍ فَقِيرٌ (قصص: 24)

موسى براى (گوسفندان) آن دو آب كشيد سپس رو به سايه آورد و عرض كرد: «پروردگارا! هر خير و نيكى بر من فرستى، به آن نيازمندم!» (24)


قَالَت‌ْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَت‌ِ اسْتَأْجِرْه‌ُ إِن‌َّ خَيْرَ مَن‌ِ اسْتَأْجَرْت‌َ الْقَوِي‌ُّ الْأَمِين‌ُ (قصص: 26)

يكى از آن دو (دختر) گفت: «پدرم! او را استخدام كن، زيرا بهترين كسى را كه مى‏توانى استخدام كنى آن كسى است كه قوىّ و امين باشد (و او همين مرد است)!» (26)


قَال‌َ رَب‌ِّ إِنِّي‌ قَتَلْت‌ُ مِنْهُم‌ْ نَفْسَاً فَأَخَاف‌ُ أَنْ‌ يَقْتُلُون‌ِ (قصص: 33)

عرض كرد: «پروردگارا! من يك تن از آنان را كشته‏ام مى‏ترسم مرا به قتل برسانند! (33)


وَ أَخِي‌ هَارُون‌ُ هُوَ أَفْصَح‌ُ مِنِّي‌ لِسَانَاً فَأَرْسِلْه‌ُ مَعِي‌َ رِدْءً يُصَدِّقُنِي‌ إِنِّي‌ أَخَاف‌ُ أَنْ‌ يُكَذِّبُون‌ِ (قصص: 34)

و برادرم هارون زبانش از من فصيحتر است او را همراه من بفرست تا ياور من باشد و مرا تصديق كند مى‏ترسم مرا تكذيب كنند!» (34)


قَال‌َ رَب‌ِّ انْصُرْنِي‌ عَلَي‌ الْقَوْم‌ِ الْمُفْسِدِين‌َ (عنكبوت: 30)

(لوط) عرض كرد: «پروردگارا! مرا در برابر اين قوم تبهكار يارى فرما!» (30)


وَ إِلَي‌ مَدْيَن‌َ أَخَاهُم‌ْ شُعَيْبَاً فَقَال‌َ يَا قَوْم‌ِ اعْبُدُوا الله‌َ وَارْجُوا الْيَوْم‌َ الْآخِرَ وَ لاَ تَعْثَوْا فِي‌ الْأَرْض‌ِ مُفْسِدِين‌َ (عنكبوت: 36)

و ما بسوى «مدين»، برادرشان «شعيب» را فرستاديم گفت: «اى قوم من! خدا را بپرستيد، و به روز بازپسين اميدوار باشيد، و در زمين فساد نكنيد!» (36)


يَا عِبَادِي‌َ الَّذِين‌َ آمَنُوا إِن‌َّ أَرْضِي‌ واسِعَة‌ٌ فَإِيَّاي‌َ فَاعْبُدُون‌ِ (عنكبوت: 56)

اى بندگان من كه ايمان آورده‏ايد! زمين من وسيع است، پس تنها مرا بپرستيد (و در برابر فشارهاى دشمنان تسليم نشويد)! (56)


وَ كَذَّب‌َ الَّذِين‌َ مِنْ‌ قَبْلِهِم‌ْ وَ مَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَيْنَاهُم‌ْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي‌ فَكَيْف‌َ كَان‌َ نَكِيرِ (سبأ: 45)

كسانى كه پيش از آنان بودند (نيز آيات الهى را) تكذيب كردند، در حالى كه اينها به يك دهم آنچه به آنان داديم نمى‏رسند! (آرى) آنها رسولان مرا تكذيب كردند پس ببين مجازات من (نسبت به آنها) چگونه بود! (45)


ثُم‌َّ أَخَذْت‌ُ الَّذِين‌َ كَفَرُوا فَكَيْف‌َ كَان‌َ نَكِيرِ (فاطر: 26)

سپس من كافران را (بعد از اتمام حجّت) گرفتم (و سخت مجازات كردم) مجازات من نسبت به آنان چگونه بود؟! (26)


وَ جَاءَ مِن‌ْ أَقْصَي‌ الْمَدِينَة‌ِ رَجُل‌ٌ يَسْعَي‌ قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِين‌َ (يس: 20)

و مردى (با ايمان) از دورترين نقطه شهر با شتاب فرا رسيد، گفت: «اى قوم من! از فرستادگان (خدا) پيروى كنيد! (20)


أَأَتَّخِذُ مِنْ‌ دُونِه‌ِ آلِهَة‌ً إِنْ‌ يُرِدْن‌ِ الرَّحْمَن‌ُ بِضُرٍّ لاَ تُغْن‌ِ عَنِّي‌ شَفَاعَتُهُم‌ْ شَيْءً وَ لاَ يُنْقِذُون‌ِ (يس: 23)

آيا غير از او معبودانى را انتخاب كنم كه اگر خداوند رحمان بخواهد زيانى به من برساند، شفاعت آنها كمترين فايده‏اى براى من ندارد و مرا (از مجازات او) نجات نخواهند داد! (23)


إِنِّي‌ آمَنْت‌ُ بِرَبِّكُم‌ْ فَاسْمَعُون‌ِ (يس: 25)

(به همين دليل) من به پروردگارتان ايمان آوردم پس به سخنان من گوش فرا دهيد!» (25)


قَال‌َ تَالله‌ِ إِنْ‌ كِدْتَ لَتُرْدِين‌ِ (صافات: 56)

مى‏گويد: «به خدا سوگند نزديك بود مرا (نيز) به هلاكت بكشانى! (56)


وَ قَال‌َ إِنِّي‌ ذَاهِب‌ٌ إِلَي‌ رَبِّي‌ سَيَهْدِين‌ِ (صافات: 99)

(او از اين مهلكه بسلامت بيرون آمد) و گفت: «من به سوى پروردگارم مى‏روم، او مرا هدايت خواهد كرد! (99)


رَب‌ِّ هَب‌ْ لِي‌ مِن‌َ الصَّالِحِين‌َ (صافات: 100)

پروردگارا! به من از صالحان [فرزندان صالح‏] ببخش!» (100)


فَلَمَّا بَلَغ‌َ مَعَه‌ُ السَّعْي‌َ قَال‌َ يَا بُنَي‌َّ إِنِّي‌ أَرَي‌ فِي‌ الْمَنَام‌ِ أَنِّي‌ أَذْبَحُك‌َ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَي‌ قَال‌َ يَا أَبَت‌ِ افْعَل‌ْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي‌ إِنْ‌ شَاءَ الله‌ُ مِن‌َ الصَّابِرِين‌َ (صافات: 102)

هنگامى كه با او به مقام سعى و كوشش رسيد، گفت: «پسرم! من در خواب ديدم كه تو را ذبح مى‏كنم، نظر تو چيست؟» گفت «پدرم! هر چه دستور دارى اجرا كن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى يافت!» (102)


إِنْ‌ كُل‌ٌّ إِلاَّ كَذَّب‌َ الرُّسُل‌َ فَحَق‌َّ عِقَاب‌ِ (ص: 14)

هر يك (از اين گروه‏ها) رسولان را تكذيب كردند، و عذاب الهى درباره آنان تحقق يافت! (14)


قَال‌َ رَب‌ِّ اغْفِرْ لِي‌ وَ هَب‌ْ لِي‌ مُلْكَاً لاَ يَنْبَغِي‌ لِأَحَدٍ مِن‌ْ بَعْدِي‌ إِنَّك‌َ أَنْت‌َ الْوَهَّاب‌ُ (ص: 35)

گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حكومتى به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچ كس نباشد، كه تو بسيار بخشنده‏اى! (35)


قَال‌َ رَب‌ِّ فَأَنْظِرْنِي‌ إِلَي‌ يَوْم‌ِ يُبْعَثُون‌َ (ص: 79)

گفت: «پروردگارا! مرا تا روزى كه انسانها برانگيخته مى‏شوند مهلت ده!» (79)


قُل‌ْ يَا عِبَادِ الَّذِين‌َ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُم‌ْ لِلَّذِين‌َ أَحْسَنُوا فِي‌ هَذِه‌ِ الدُّنْيَا حَسَنَة‌ٌ وَ أَرْض‌ُ الله‌ِ وَاسِعَة‌ٌ إِنَّمَا يُوَفَّي‌ الصَّابِرُون‌َ أَجْرَهُمْ‌ بِغَيْرِ حِسَاب‌ٍ (زمر: 10)

بگو: «اى بندگان من كه ايمان آورده‏ايد! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كرده‏اند پاداش نيكى است! و زمين خدا وسيع است، (اگر تحت فشار سران كفر بوديد مهاجرت كنيد) كه صابران اجر و پاداش خود را بى‏حساب دريافت مى‏دارند! (10)


لَهُمْ‌ مِنْ‌ فَوْقِهِم‌ْ ظُلَل‌ٌ مِن‌َ النَّارِ وَ مِنْ‌ تَحْتِهِم‌ْ ظُلَل‌ٌ ذَلِك‌َ يُخَوِّف‌ُ الله‌ُ بِه‌ِ عِبَادَه‌ُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُون‌ِ (زمر: 16)

براى آنان از بالاى سرشان سايبانهايى از آتش، و در زير پايشان نيز سايبانهايى از آتش است اين چيزى است كه خداوند با آن بندگانش را مى‏ترساند! اى بندگان من! از نافرمانى من بپرهيزيد! (16)


وَالَّذِين‌َ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوت‌َ أَنْ‌ يَعْبُدُوهَا وَ أَنَابُوا إِلَي‌ الله‌ِ لَهُم‌ُ الْبُشْرَي‌ فَبَشِّرْ عِبَادِ (زمر: 17)

و كسانى كه از عبادت طاغوت پرهيز كردند و به سوى خداوند بازگشتند، بشارت از آن آنهاست پس بندگان مرا بشارت ده! (17)


قُل‌ْ يَا قَوْم‌ِ اعْمَلُوا عَلَي‌ مَكَانَتِكُم‌ْ إِنِّي‌ عَامِل‌ٌ فَسَوْف‌َ تَعْلَمُون‌َ (زمر: 39)

بگو: «اى قوم من! شما هر چه در توان داريد انجام دهيد، من نيز به وظيفه خود عمل مى‏كنم امّا بزودى خواهيد دانست ... (39)


كَذَّبَت‌ْ قَبْلَهُم‌ْ قَوْم‌ُ نُوح‌ٍ وَالْأَحْزَاب‌ُ مِنْ‌ بَعْدِهِم‌ْ وَ هَمَّت‌ْ كُل‌ُّ أُمَّة‌ٍ بِرَسُولِهِم‌ْ لِيَأْخُذُوه‌ُ وَ جَادَلُوا بِالْبَاطِل‌ِ لِيُدْحِضُوا بِه‌ِ الْحَق‌َّ فَأَخَذْتُهُم‌ْ فَكَيْف‌َ كَان‌َ عِقَاب‌ِ (غافر: 5)

پيش از آنها قوم نوح و اقوامى كه بعد از ايشان بودند (پيامبرانشان را) تكذيب كردند و هر امّتى در پى آن بود كه توطئه كند و پيامبرش را بگيرد (و آزار دهد)، و براى محو حق به مجادله باطل دست زدند امّا من آنها را گرفتم (و سخت مجازات كردم) ببين كه مجازات من چگونه بود! (5)


يَا قَوْم‌ِ لَكُم‌ُ الْمُلْك‌ُ الْيَوْم‌َ ظَاهِرِين‌َ فِي‌ الْأَرْض‌ِ فَمَنْ‌ يَنْصُرُنَا مِنْ‌ بَأْس‌ِ الله‌ِ إِنْ‌ جَاءَنَا قَال‌َ فِرْعَوْن‌ُ مَا أُرِيكُم‌ْ إِلاَّ مَا أَرَي‌ وَ مَا أَهْدِيكُم‌ْ إِلاَّ سَبِيل‌َ الرَّشَادِ (غافر: 29)

اى قوم من! امروز حكومت از آن شماست و در اين سرزمين پيروزيد اگر عذاب خدا به سراغ ما آيد، چه كسى ما را يارى خواهد كرد؟!» فرعون گفت: «من جز آنچه را معتقدم به شما ارائه نمى‏دهم، و شما را جز به راه صحيح راهنمايى نمى‏كنم! (دستور، همان قتل موسى است!)» (29)


وَ قَال‌َ الَّذِي‌ آمَن‌َ يَا قَوْم‌ِ إِنِّي‌ أَخَاف‌ُ عَلَيْكُمْ‌ مِثْل‌َ يَوْم‌ِ الْأَحْزَاب‌ِ (غافر: 30)

آن مرد باايمان گفت: «اى قوم من! من بر شما از روزى همانند روز (عذاب) اقوام پيشين بيمناكم! (30)


وَ يَا قَوْم‌ِ إِنِّي‌ أَخَاف‌ُ عَلَيْكُم‌ْ يَوْم‌َ التَّنَادِ (غافر: 32)

اى قوم من! من بر شما از روزى كه مردم يكديگر را صدا مى‏زنند (و از هم يارى مى‏طلبند و صدايشان به جايى نمى‏رسد) بيمناكم! (32)


وَ قَال‌َ الَّذِي‌ آمَن‌َ يَا قَوْم‌ِ اتَّبِعُون‌ِ أَهْدِكُم‌ْ سَبِيل‌َ الرَّشَادِ (غافر: 38)

كسى كه (از قوم فرعون) ايمان آورده بود گفت: «اى قوم من! از من پيروى كنيد تا شما را به راه درست هدايت كنم. (38)


يَا قَوْم‌ِ إِنَّمَا هَذه‌ِ الْحَيَاة‌ُ الدُّنْيَا مَتَاع‌ٌ وَ إِن‌َّ الْآخِرَة‌َ هِي‌َ دَارُ الْقَرَارِ (غافر: 39)

اى قوم من! اين زندگى دنيا، تنها متاع زودگذرى است و آخرت سراى هميشگى است! (39)


وَ يَا قَوْم‌ِ مَا لِي‌ أَدْعُوكُم‌ْ إِلَي‌ النَّجَاة‌ِ وَ تَدْعُونَنِي‌ إِلَي‌ النَّارِ (غافر: 41)

اى قوم من! چرا من شما را به سوى نجات دعوت مى‏كنم، امّا شما مرا بسوى آتش فرا مى‏خوانيد؟! (41)


إِلاَّ الَّذِي‌ فَطَرَنِي‌ فَإِنَّه‌ُ سَيَهْدِين‌ِ (زخرف: 27)

مگر آن كسى كه مرا آفريده، كه او هدايتم خواهد كرد!» (27)


وَ نَادَي‌ فِرْعَوْن‌ُ فِي‌ قَوْمِه‌ِ قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ أَلَيْس‌َ لِي‌ مُلْك‌ُ مِصْرَ وَ هَذِه‌ِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي‌ مِنْ‌ تَحْتِي‌ أَفَلاَ تُبْصِرُون‌َ (زخرف: 51)

فرعون در ميان قوم خود ندا داد و گفت: «اى قوم من! آيا حكومت مصر از آن من نيست، و اين نهرها تحت فرمان من جريان ندارد؟ آيا نمى‏بينيد؟ (51)


وَ إِنَّه‌ُ لَعِلْم‌ٌ لِلسَّاعَة‌ِ فَلاَ تَمْتَرُن‌َّ بِهَا وَاتَّبِعُون‌ِ هَذَا صِرَاط‌ٌ مُسْتَقِيم‌ٌ (زخرف: 61)

و او [مسيح‏] سبب آگاهى بر روز قيامت است. (زيرا نزول عيسى گواه نزديكى رستاخيز است) هرگز در آن ترديد نكنيد و از من پيروى كنيد كه اين راه مستقيم است! (61)


وَ لَمَّا جَاءَ عِيسَي‌ بِالْبَيِّنَات‌ِ قَال‌َ قَدْ جِئْتُكُمْ‌ بِالْحِكْمَة‌ِ وَ لِأُبَيِّن‌َ لَكُمْ‌ بَعْض‌َ الَّذِي‌ تَخْتَلِفُون‌َ فِيه‌ِ فَاتَّقُوا الله‌َ وَ أَطِيعُون‌ِ (زخرف: 63)

و هنگامى كه عيسى دلايل روشن (براى آنها) آورد گفت: «من براى شما حكمت آورده‏ام، و آمده‏ام تا برخى از آنچه را كه در آن اختلاف داريد روشن كنم پس تقواى الهى پيشه كنيد و از من اطاعت نماييد! (63)


يَا عِبَادِ لاَ خَوْف‌ٌ عَلَيْكُم‌ُ الْيَوْم‌َ وَ لاَ أَنْتُم‌ْ تَحْزَنُون‌َ (زخرف: 68)

اى بندگان من! امروز نه ترسى بر شماست و نه اندوهگين مى‏شويد! (68)


وَ قِيلِه‌ِ يَا رَب‌ِّ إِن‌َّ هَؤُلاَءِ قَوْم‌ٌ لاَ يُؤْمِنُون‌َ (زخرف: 88)

آنها چگونه از شكايت پيامبر كه مى‏گويد: «پروردگارا! اينها قومى هستند كه ايمان نمى آورند» (غافل مى‏شوند؟!) (88)


وَ إِنِّي‌ عُذْت‌ُ بِرَبِّي‌ وَ رَبِّكُم‌ْ أَنْ‌ تَرْجُمُون‌ِ (دخان: 20)

و من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‏برم از اينكه مرا متهم كنيد! (20)


وَ إِنْ‌ لَم‌ْ تُؤْمِنُوا لِي‌ فَاعْتَزِلُون‌ِ (دخان: 21)

و اگر به من ايمان نمى‏آوريد، از من كناره‏گيرى كنيد (و مانع ايمان آوردن مردم نشويد)! (21)


وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسَان‌َ بِوَالِدَيْه‌ِ إِحْسَانَاً حَمَلَتْه‌ُ أُمُّه‌ُ كُرْهَاً وَ وَضَعَتْه‌ُ كُرْهَاً وَ حَمْلُه‌ُ وَ فِصَالُه‌ُ ثَلاَثُون‌َ شَهْرَاً حَتَّي‌ إِذَا بَلَغ‌َ أَشُدَّه‌ُ وَ بَلَغ‌َ أَرْبَعِين‌َ سَنَة‌ً قَال‌َ رَب‌ِّ أَوْزِعْنِي‌ أَن‌ْ أَشْكُرَ نِعْمَتَك‌َ الَّتِي‌ أَنْعَمْت‌َ عَلَيَّ‌ وَ عَلَي‌ وَالِدَي‌َّ وَ أَن‌ْ أَعْمَل‌َ صَالِحَاً تَرْضَاه‌ُ وَ أَصْلِح‌ْ لِي‌ فِي‌ ذُرِّيَّتِي‌ إِنِّي‌ تُبْت‌ُ إِلَيْك‌َ وَ إِنِّي‌ مِن‌َ الْمُسْلِمِين‌َ (احقاف: 15)

ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند، مادرش او را با ناراحتى حمل مى‏كند و با ناراحتى بر زمين مى‏گذارد و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سى ماه است تا زمانى كه به كمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگى بالغ گردد مى‏گويد: «پروردگارا! مرا توفيق ده تا شكر نعمتى را كه به من و پدر و مادرم دادى بجا آورم و كار شايسته‏اى انجام دهم كه از آن خشنود باشى، و فرزندان مرا صالح گردان من به سوى تو بازمى‏گردم و توبه مى‏كنم، و من از مسلمانانم!» (15)


وَ أَصْحَاب‌ُ الْأَيْكَة‌ِ وَ قَوْم‌ُ تُبَّع‌ٍ كُل‌ٌّ كَذَّب‌َ الرُّسُل‌َ فَحَق‌َّ وَعِيدِ (ق: 14)

و «اصحاب الايكه» [قوم شعيب‏] و قوم تبّع (كه در سرزمين يمن زندگى مى‏كردند)، هر يك از آنها فرستادگان الهى را تكذيب كردند و وعده عذاب درباره آنان تحقّق يافت! (14)


نَحْن‌ُ أَعْلَم‌ُ بِمَا يَقُولُون‌َ وَ مَا أَنْت‌َ عَلَيْهِمْ‌ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآن‌ِ مَنْ‌ يَخَاف‌ُ وَعِيدِ (ق: 45)

ما به آنچه آنها مى‏گويند آگاهتريم، و تو مأمور به اجبار آنها (به ايمان) نيستى پس بوسيله قرآن، كسانى را كه از عذاب من مى‏ترسند متذكّر ساز (وظيفه تو همين است)! (45)


وَ مَا خَلَقْت‌ُ الْجِن‌َّ وَالْإِنْس‌َ إِلاَّ لِيَعْبُدُون‌ِ (ذاريات: 56)

من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند)! (56)


مَا أُرِيدُ مِنْهُمْ‌ مِنْ‌ رِزْق‌ٍ وَ مَا أُرِيدُ أَنْ‌ يُطْعِمُون‌ِ (ذاريات: 57)

هرگز از آنها روزى نمى‏خواهم، و نمى‏خواهم مرا اطعام كنند! (57)


فَإِن‌َّ لِلَّذِين‌َ ظَلَمُوا ذَنُوبَاً مِثْل‌َ ذَنُوب‌ِ أَصْحَابِهِم‌ْ فَلاَ يَسْتَعْجِلُون‌ِ (ذاريات: 59)

و براى كسانى كه ستم كردند، سهم بزرگى از عذاب است همانند سهم يارانشان (از اقوام ستمگر پيشين) بنا بر اين عجله نكنند! (59)


فَكَيْف‌َ كَان‌َ عَذَابِي‌ وَ نُذُرِ (قمر: 16)

(اكنون بنگريد) عذاب و انذارهاى من چگونه بود! (16)


كَذَّبَت‌ْ عَادٌ فَكَيْف‌َ كَان‌َ عَذَابِي‌ وَ نُذُرِ (قمر: 18)

قوم عاد (نيز پيامبر خود را) تكذيب كردند پس (ببينيد) عذاب و انذارهاى من چگونه بود! (18)


فَكَيْف‌َ كَان‌َ عَذَابِي‌ وَ نُذُرِ (قمر: 21)

پس (ببينيد) عذاب و انذارهاى من چگونه بود! (21)


فَكَيْف‌َ كَان‌َ عَذَابِي‌ وَ نُذُرِ (قمر: 30)

پس (بنگريد) عذاب و انذارهاى من چگونه بود! (30)


وَ لَقَدْ رَاوَدُوه‌ُ عَنْ‌ ضَيْفِه‌ِ فَطَمَسْنَا أَعْيُنَهُم‌ْ فَذُوقُوا عَذَابِي‌ وَ نُذُرِ (قمر: 37)

آنها از لوط خواستند ميهمانانش را در اختيارشان بگذارد ولى ما چشمانشان را نابينا و محو كرديم (و گفتيم:) بچشيد عذاب و انذارهاى مرا! (37)


فَذُوقُوا عَذَابِي‌ وَ نُذُرِ (قمر: 39)

(و گفتيم:) پس بچشيد عذاب و انذارهاى مرا! (39)


وَ إِذْ قَال‌َ مُوسَي‌ لِقَوْمِه‌ِ يَا قَوْم‌ِ لِم‌َ تُؤْذُونَنِي‌ وَ قَدْ تَعْلَمُون‌َ أَنِّي‌ رَسُول‌ُ الله‌ِ إِلَيْكُم‌ْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغ‌َ الله‌ُ قُلُوبَهُم‌ْ وَالله‌ُ لاَ يَهْدِي‌ الْقَوْم‌َ الْفَاسِقِين‌َ (صف: 5)

(به ياد آوريد) هنگامى را كه موسى به قومش گفت: «اى قوم من! چرا مرا آزار مى‏دهيد با اينكه مى‏دانيد من فرستاده خدا به سوى شما هستم؟!» هنگامى كه آنها از حق منحرف شدند، خداوند قلوبشان را منحرف ساخت و خدا فاسقان را هدايت نمى‏كند! (5)


وَ أَنْفِقُوا مِنْ‌ مَا رَزَقْنَاكُمْ‌ مِنْ‌ قَبْل‌ِ أَنْ‌ يَأْتِي‌َ أَحَدَكُم‌ُ الْمَوْت‌ُ فَيَقُول‌َ رَب‌ِّ لَوْلاَ أَخَّرْتَنِي‌ إِلَي‌ أَجَل‌ٍ قَرِيب‌ٍ فَأَصَّدَّق‌َ وَ أَكُنْ‌ مِن‌َ الصَّالِحِين‌َ (منافقون: 10)

از آنچه به شما روزى داده‏ايم انفاق كنيد، پيش از آنكه مرگ يكى از شما فرا رسد و بگويد: «پروردگارا! چرا (مرگ) مرا مدت كمى به تأخير نينداختى تا (در راه خدا) صدقه دهم و از صالحان باشم؟!» (10)


وَ ضَرَب‌َ الله‌ُ مَثَلاً لِلَّذِين‌َ آمَنُوا امْرَأَة‌َ فِرْعَوْن‌َ إِذْ قَالَت‌ْ رَب‌ِّ ابْن‌ِ لِي‌ عِنْدَك‌َ بَيْتَاً فِي‌ الْجَنَّة‌ِ وَ نَجِّنِي‌ مِنْ‌ فِرْعَوْن‌َ وَ عَمَلِه‌ِ وَ نَجِّنِي‌ مِن‌َ الْقَوْم‌ِ الظَّالِمِين‌َ (تحريم: 11)

و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام كه گفت: «پروردگارا! خانه‏اى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و كار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهايى بخش!» (11)


أَم‌ْ أَمِنْتُمْ‌ مَنْ‌ فِي‌ السَّمَاءِ أَنْ‌ يُرْسِل‌َ عَلَيْكُم‌ْ حَاصِبَاً فَسَتَعْلَمُون‌َ كَيْف‌َ نَذِيرِ (ملك: 17)

يا خود را از عذاب خداوند آسمان در امان مى‏دانيد كه تندبادى پر از سنگريزه بر شما فرستد؟! و بزودى خواهيد دانست تهديدهاى من چگونه است! (17)


وَ لَقَدْ كَذَّب‌َ الَّذِين‌َ مِنْ‌ قَبْلِهِم‌ْ فَكَيْف‌َ كَان‌َ نَكِيرِ (ملك: 18)

كسانى كه پيش از آنان بودند (آيات الهى را) تكذيب كردند، امّا (ببين) مجازات من چگونه بود! (18)


قَال‌َ يَا قَوْم‌ِ إِنِّي‌ لَكُم‌ْ نَذِيرٌ مُبِين‌ٌ (نوح: 2)

گفت: «اى قوم! من براى شما بيم‏دهنده آشكارى هستم، (2)


أَن‌ِ اعْبُدُوا الله‌َ وَاتَّقُوه‌ُ وَ أَطِيعُون‌ِ (نوح: 3)

كه خدا را پرستش كنيد و از مخالفت او بپرهيزيد و مرا اطاعت نماييد! (3)


قَال‌َ رَب‌ِّ إِنِّي‌ دَعَوْت‌ُ قَوْمِي‌ لَيْلاً وَ نَهَارَاً (نوح: 5)

(نوح) گفت: «پروردگارا! من قوم خود را شب و روز (بسوى تو) دعوت كردم، (5)


قَال‌َ نُوح‌ٌ رَب‌ِّ إِنَّهُم‌ْ عَصَوْنِي‌ وَاتَّبَعُوا مَنْ‌ لَم‌ْ يَزِدْه‌ُ مَالُه‌ُ وَ وَلَدُه‌ُ إِلاَّ خَسَارَاً (نوح: 21)

نوح (بعد از نوميدى از هدايت آنان) گفت: «پروردگارا! آنها نافرمانى من كردند و از كسانى پيروى نمودند كه اموال و فرزندانشان چيزى جز زيانكارى بر آنها نيفزوده است! (21)


وَ قَال‌َ نُوح‌ٌ رَب‌ِّ لاَ تَذَرْ عَلَي‌ الْأَرْض‌ِ مِن‌َ الْكَافِرِين‌َ دَيَّارَاً (نوح: 26)

نوح گفت: «پروردگارا! هيچ يك از كافران را بر روى زمين باقى مگذار! (26)


رَب‌ِّ اغْفِرْ لِي‌ وَ لِوَالِدَي‌َّ وَ لِمَنْ دَخَل‌َ بَيْتِي‌َ مُؤْمِنَاً وَ لِلْمُؤْمِنِين‌َ وَالْمُؤْمِنَات‌ِ وَ لاَ تَزِدِ الظَّالِمِين‌َ إِلاَّ تَبَارَاً (نوح: 28)

پروردگارا! مرا، و پدر و مادرم و تمام كسانى را كه با ايمان وارد خانه من شدند، و جميع مردان و زنان باايمان را بيامرز و ظالمان را جز هلاكت ميفزا!» (28)


فَإِنْ‌ كَان‌َ لَكُم‌ْ كَيْدٌ فَكِيدُون‌ِ (مرسلات: 39)

اگر چاره‏اى در برابر من (براى فرار از چنگال مجازات) داريد انجام دهيد! (39)


فَأَمَّا الْإِنْسَان‌ُ إِذَا مَا ابْتَلاَه‌ُ رَبُّه‌ُ فَأَكْرَمَه‌ُ وَ نَعَّمَه‌ُ فَيَقُول‌ُ رَبِّي‌ أَكْرَمَن‌ِ (فجر: 15)

امّا انسان هنگامى كه پروردگارش او را براى آزمايش، اكرام مى‏كند و نعمت مى‏بخشد (مغرور مى‏شود و) مى‏گويد: «پروردگارم مرا گرامى داشته است!» (15)


وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاَه‌ُ فَقَدَرَ عَلَيْه‌ِ رِزْقَه‌ُ فَيَقُول‌ُ رَبِّي‌ أَهَانَن‌ِ (فجر: 16)

و امّا هنگامى كه براى امتحان، روزيش را بر او تنگ مى‏گيرد (مأيوس مى‏شود و) مى‏گويد: «پروردگارم مرا خوار كرده است!» (16)


لَكُم‌ْ دِينُكُم‌ْ وَ لِي‌َ دِين‌ِ (كافرون: 6)

(حال كه چنين است) آيين شما براى خودتان، و آيين من براى خودم! (6)



پدیدآورنده : دکتر صادق فرازی
همکاران : مرحمت زینالی ، فاطمه فرازی و روح الله فرازی
طراحی و پیاده سازی سایت : مهندس حسن زینالی


Email :
info@quran-mojam.ir

Tel :
09378764435


تماس با ما  ¦  درباره ما

کلیه حقوق وب سایت محفوظ بوده واستفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است