50.«اسم» هَذَا [225] ← ذا- ذو |
---|
این |
آیات |
---|
وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِيْ مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقَاً قَالُوا هَذَا الَّذِيْ رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشَابِهَاً وَ لَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ (بقره: 25) به كسانى كه ايمان آورده، و كارهاى شايسته انجام دادهاند، بشارت ده كه باغهايى از بهشت براى آنهاست كه نهرها از زير درختانش جاريست. هر زمان كه ميوهاى از آن، به آنان داده شود، مىگويند: «اين همان است كه قبلا به ما روزى داده شده بود. (ولى اينها چقدر از آنها بهتر و عاليتر است.)» و ميوههايى كه براى آنها آورده مىشود، همه (از نظر خوبى و زيبايى) يكسانند. و براى آنان همسرانى پاك و پاكيزه است، و جاودانه در آن خواهند بود. (25) |
إِنَّ اللهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللهُ بِهَذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيرَاً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيرَاً وَ مَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ (بقره: 26) خداوند از اين كه (به موجودات ظاهرا كوچكى مانند) پشه، و حتى كمتر از آن، مثال بزند شرم نمىكند. (در اين ميان) آنان كه ايمان آوردهاند، مىدانند كه آن، حقيقتى است از طرف پروردگارشان و اما آنها كه راه كفر را پيمودهاند، (اين موضوع را بهانه كرده) مىگويند: «منظور خداوند از اين مثل چه بوده است؟!» (آرى،) خدا جمع زيادى را با آن گمراه، و گروه بسيارى را هدايت مىكند ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مىسازد! (26) |
فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ (بقره: 79) پس واى بر آنها كه نوشتهاى با دست خود مىنويسند، سپس مىگويند: «اين، از طرف خداست.» تا آن را به بهاى كمى بفروشند. پس واى بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند و واى بر آنان از آنچه از اين راه به دست مىآورند! (79) |
وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدَاً آمِنَاً وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّـمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللهِ وَالْيَومِ الْآخِرِ قَالَ وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلي عَذَابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ (بقره: 126) و (به ياد آوريد) هنگامى را كه ابراهيم عرض كرد: «پروردگارا! اين سرزمين را شهر امنى قرار ده! و اهل آن را- آنها كه به خدا و روز بازپسين، ايمان آوردهاند- از ثمرات (گوناگون)، روزى ده!» (گفت:) «ما دعاى تو را اجابت كرديم و مؤمنان را از انواع بركات، بهرهمند ساختيم (اما به آنها كه كافر شدند، بهره كمى خواهيم داد سپس آنها را به عذاب آتش مىكشانيم و چه بد سرانجامى دارند» (126) |
فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَهَا نَبَاتَاً حَسَنَاً وَ كَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِـحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقَاً قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّي لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللهِ إِنَّ اللهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ (آلعمران: 37) خداوند، او [مريم] را به طرز نيكويى پذيرفت و به طرز شايستهاى، (نهال وجود) او را رويانيد (و پرورش داد) و كفالت او را به «زكريا» سپرد. هر زمان زكريا وارد محراب او مىشد، غذاى مخصوصى در آن جا مىديد. از او پرسيد: «اى مريم! اين را از كجا آوردهاى؟!» گفت: «اين از سوى خداست. خداوند به هر كس بخواهد، بى حساب روزى مىدهد.» (37) |
إِنَّ اللهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُستَقِيمٌ (آلعمران: 51) خداوند، پروردگار من و شماست او را بپرستيد (نه من، و نه چيز ديگر را)! اين است راه راست!» (51) |
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَ مَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ اللهُ وَ إِنَّ اللهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (آلعمران: 62) اين همان سرگذشتِ واقعى (مسيح) است. (و ادعاهايى همچون الوهيّت او، يا فرزند خدا بودنش، بىاساس است.) و هيچ معبودى، جز خداوند يگانه نيست و خداوند توانا و حكيم است. (62) |
إِنَّ أَوْلَي النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَ هَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ (آلعمران: 68) سزاوارترين مردم به ابراهيم، آنها هستند كه از او پيروى كردند، و (در زمان و عصر او، به مكتب او وفادار بودند همچنين) اين پيامبر و كسانى كه (به او) ايمان آوردهاند (از همه سزاوارترند) و خداوند، ولىّ و سرپرست مؤمنان است. (68) |
بَلَي إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ يَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلاَفٍ مِنَ الْمَلاَئِكَةِ مُسَوِّمِينَ (آلعمران: 125) آرى، (امروز هم) اگر استقامت و تقوا پيشه كنيد، و دشمن به همين زودى به سراغ شما بيايد، خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، كه نشانههايى با خود دارند، مدد خواهد داد! (125) |
هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدَيً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ (آلعمران: 138) اين، بيانى است براى عموم مردم و هدايت و اندرزى است براى پرهيزگاران! (138) |
أَوَ لَمَّا أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّي هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللهَ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (آلعمران: 165) آيا هنگامى كه مصيبتى (در ميدان جنك احد) به شما رسيد، در حالى كه دو برابر آن را (در ميدان جنگ بدر بر دشمن) وارد ساخته بوديد، گفتيد: «اين مصيبت از كجاست؟!» بگو: «از ناحيه خود شماست (كه در ميدان جنگ احد، با دستور پيامبر مخالفت كرديد)! خداوند بر هر چيزى قادر است. (و چنانچه روش خود را اصلاح كنيد، در آينده شما را پيروز مىكند.)» (165) |
الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللهَ قِيَامَاً وَ قُعُودَاً وَ عَلَي جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (آلعمران: 191) همانها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آن گاه كه بر پهلو خوابيدهاند، ياد مىكنند و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند (و مىگويند:) بار الها! اينها را بيهوده نيافريدهاى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار! (191) |
فَبَعَثَ اللهُ غُرَابَاً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ قَالَ يَا وَيْلَتَي أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ (مائده: 31) سپس خداوند زاغى را فرستاد كه در زمين، جستجو (و كندوكاو) مىكرد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن كند. او گفت: «واى بر من! آيا من نتوانستم مثل اين زاغ باشم و جسد برادرم را دفن كنم؟!» و سرانجام (از ترس رسوايى، و بر اثر فشار و جدان، از كار خود) پشيمان شد. (31) |
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لاَ يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّـاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّـاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَ إِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَ مَنْ يُرِدِ اللهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللهِ شَيْءً أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ (مائده: 41) اى فرستاده (خدا)! آنها كه در مسير كفر شتاب مىكنند و با زبان مىگويند: «ايمان آورديم» و قلب آنها ايمان نياورده، تو را اندوهگين نسازند! و (همچنين) گروهى از يهوديان كه خوب به سخنان تو گوش مىدهند، تا دستاويزى براى تكذيب تو بيابند آنها جاسوسان گروه ديگرى هستند كه خودشان نزد تو نيامدهاند آنها سخنان را از مفهوم اصليش تحريف مىكنند، و (به يكديگر) مىگويند: «اگر اين (كه ما مىخواهيم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داورى كرد،) بپذيريد، و گر نه (از او) دورى كنيد!» (ولى) كسى را كه خدا (بر اثر گناهان پى در پى او) بخواهد مجازات كند، قادر به دفاع از او نيستى آنها كسانى هستند كه خدا نخواسته دلهايشان را پاك كند در دنيا رسوايى، و در آخرت مجازات بزرگى نصيبشان خواهد شد. (41) |
إِذْ قَالَ اللهُ يَا عِيسَي ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَ عَلَي وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدتُّكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونَ طَيْرَاً بِإِذْنِي وَ تُبْرِءُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَي بِإِذْنِي وَ إِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ (مائده: 110) (به خاطر بياور) هنگامى را كه خداوند به عيسى بن مريم گفت: «ياد كن نعمتى را كه به تو و مادرت بخشيدم! زمانى كه تو را با» روح القدس «تقويت كردم كه در گاهواره و به هنگام بزرگى، با مردم سخن مىگفتى و هنگامى كه كتاب و حكمت و تورات و انجيل را به تو آموختم و هنگامى كه به فرمان من، از گل چيزى بصورت پرنده مىساختى، و در آن مىدميدى، و به فرمان من، پرندهاى مىشد و كور مادرزاد، و مبتلا به بيمارى پيسى را به فرمان من، شفا مىدادى و مردگان را (نيز) به فرمان من زنده مىكردى و هنگامى كه بنى اسرائيل را از آسيب رساندن به تو، بازداشتم در آن موقع كه دلايل روشن براى آنها آوردى، ولى جمعى از كافران آنها گفتند: اينها جز سحر آشكار نيست!» (110) |
قَالَ اللهُ هَذَا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدَاً رَضِيَ اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (مائده: 119) خداوند مىگويد: «امروز، روزى است كه راستى راستگويان، به آنها سود مىبخشد براى آنها باغهايى از بهشت است كه نهرها از زير (درختان) آن مىگذرد، و تا ابد، جاودانه در آن مىمانند هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند اين، رستگارى بزرگ است!» (119) |
وَ لَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابَاً فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ (انعام: 7) (حتّى) اگر ما نامهاى روى صفحهاى بر تو نازل كنيم، و (علاوه بر ديدن و خواندن،) آن را با دستهاى خود لمس كنند، باز كافران مىگويند: «اين، چيزى جز يك سحر آشكار نيست»! (7) |
قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللهِ آلِهَةً أُخْرَي قُلْ لاَ أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَ إِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ (انعام: 19) بگو: «بالاترين گواهى، گواهى كيست؟» (و خودت پاسخ بده و) بگو: «خداوند، گواه ميان من و شماست و (بهترين دليل آن اين است كه) اين قرآن بر من وحى شده، تا شما و تمام كسانى را كه اين قرآن به آنها مىرسد، بيم دهم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم). آيا براستى شما گواهى مىدهيد كه معبودان ديگرى با خداست؟!» بگو: «من هرگز چنين گواهى نمىدهم». بگو: «اوست تنها معبود يگانه و من از آنچه براى او شريك قرار مىدهيد، بيزارم!» (19) |
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَ جَعَلْنَا عَلَي قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرَاً وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لاَ يُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّي إِذَا جَاءُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ (انعام: 25) پارهاى از آنها به (سخنان) تو، گوش فرامىدهند ولى بر دلهاى آنان پردهها افكندهايم تا آن را نفهمند و در گوش آنها، سنگينى قرار دادهايم. و (آنها بقدرى لجوجند كه) اگر تمام نشانههاى حق را ببينند، ايمان نمىآورند تا آنجا كه وقتى به سراغ تو مىآيند كه با تو پرخاشگرى كنند، كافران مىگويند: «اينها فقط افسانههاى پيشينيان است!» (25) |
وَ لَوْ تَرَي إِذْ وُقِفُوا عَلَي رَبِّهِمْ قَالَ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَي وَ رَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (انعام: 30) اگر آنها را به هنگامى كه در پيشگاه پروردگارشان ايستادهاند، ببينى! (به آنها) مىگويد: «آيا اين حق نيست؟» مىگويند: «آرى، قسم به پروردگارمان (حق است!)» مىگويد: «پس مجازات را بچشيد به سزاى آنچه انكار مىكرديد!» (30) |
فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَي كَوْكَبَاً قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لاَ أُحِبُّ الْآفِلِينَ (انعام: 76) هنگامى كه (تاريكى) شب او را پوشانيد، ستارهاى مشاهده كرد، گفت: «اين خداى من است؟» امّا هنگامى كه غروب كرد، گفت: «غروبكنندگان را دوست ندارم!» (76) |
فَلَمَّا رَأَي الْقَمَرَ بَازِغَاً قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأََكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ (انعام: 77) و هنگامى كه ماه را ديد كه (سينه افق را) مىشكافد، گفت: «اين خداى من است؟» امّا هنگامى كه (آن هم) غروب كرد، گفت: «اگر پروردگارم مرا راهنمايى نكند، مسلّماً از گروه گمراهان خواهم بود.» (77) |
فَلَمَّا رَأَي الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ (انعام: 78) و هنگامى كه خورشيد را ديد كه (سينه افق را) مىشكافت، گفت: «اين خداى من است؟ اين (كه از همه) بزرگتر است!» امّا هنگامى كه غروب كرد، گفت: «اى قوم من از شريكهايى كه شما (براى خدا) مىسازيد، بيزارم! (78) |
وَ هَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَي وَ مَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلَي صَلاَتِهِمْ يُحَافِظُونَ (انعام: 92) و اين كتابى است كه ما آن را نازل كرديم كتابى است پربركت، كه آنچه را پيش از آن آمده، تصديق مىكند (آن را فرستاديم تا مردم را به پاداشهاى الهى، بشارت دهى،) و تا (اهل) أمّ القرى [مكّه] و كسانى را كه گرد آن هستند، بترسانى! (يقين بدان) آنها كه به آخرت ايمان دارند، و به آن ايمان مىآورند و بر نمازهاى خويش، مراقبت مى كنند! (92) |
وَ هَذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيمَاً قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ (انعام: 126) و اين راه مستقيم (و سنت جاويدان) پروردگار توست ما آيات خود را براى كسانى كه پند مىگيرند، بيان كرديم! (126) |
يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَي أَنْفُسِنَا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَ شَهِدُوا عَلَي أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ (انعام: 130) (در آن روز به آنها مىگويد:) اى گروه جنّ و انس! آيا رسولانى از شما به سوى شما نيامدند كه آيات مرا برايتان بازگو مىكردند، و شما را از ملاقات چنين روزى بيم مى دادند؟! آنها مىگويند: «بر ضدّ خودمان گواهى مىدهيم (آرى،) ما بد كرديم)» و زندگى (پر زرق و برق) دنيا آنها را فريب داد و به زيان خود گواهى مىدهند كه كافر بودند! (130) |
وَ جَعَلُوا لِاللهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالْأَنْعَامِ نَصِيبَاً فَقَالُوا هَذَا لِاللهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هَذَا لِشُرَكَائِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَائِهِمْ فَلاَ يَصِلُ إِلَي اللهِ وَ مَا كَانَ لِاللهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَي شُرَكَائِهِمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ (انعام: 136) آنها [مشركان] سهمى از آنچه خداوند از زراعت و چهارپايان آفريده، براى او قرار دادند (و سهمى براى بتها!) و بگمان خود گفتند: «اين مال خداست! و اين هم مال شركاى ما [يعنى بتها] است!» آنچه مال شركاى آنها بود، به خدا نمىرسيد ولى آنچه مال خدا بود، به شركايشان مىرسيد! (آرى، اگر سهم بتها با كمبودى مواجه مىشد، مال خدا را به بتها مىدادند امّا عكس آن را مجاز نمىدانستند!) چه بد حكم مىكنند (كه علاوه بر شرك، حتّى خدا را كمتر از بتها مىدانند)! (136) |
وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَيَيْنِ أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَي عَلَي اللهِ كَذِبَاً لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ (انعام: 144) و از شتر يك جفت، و از گاو هم يك جفت (براى شما آفريد) بگو: «كداميك از اينها را خدا حرام كرده است؟ نرها يا مادهها را؟ يا آنچه را شكم مادهها دربرگرفته؟ يا هنگامى كه خدا شما را به اين موضوع توصيه كرد، شما گواه (بر اين تحريم) بوديد؟! پس چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه بر خدا دروغ مىبندد، تا مردم را از روى جهل گمراه سازد؟! خداوند هيچ گاه ستمگران را هدايت نمىكند» (144) |
قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللهَ حَرَّمَ هَذَا فَإِنْ شَهِدُوا فَلاَ تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَالَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ (انعام: 150) بگو: «گواهان خود را، كه گواهى مىدهند خداوند اينها را حرام كرده است، بياوريد!» اگر آنها (بدروغ) گواهى دهند، تو با آنان (همصدا نشو! و) گواهى نده! و از هوى و هوس كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند، و كسانى كه به آخرت ايمان ندارند و براى خدا شريك قائلند، پيروى مكن! (150) |
وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمَاً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاَ تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (انعام: 153) اين راه مستقيم من است، از آن پيروى كنيد! و از راههاى پراكنده (و انحرافى) پيروى نكنيد، كه شما را از طريق حق، دور مىسازد! اين چيزى است كه خداوند شما را به آن سفارش مىكند، شايد پرهيزگارى پيشه كنيد!» (153) |
وَ هَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (انعام: 155) و اين كتابى است پر بركت، كه ما (بر تو) نازل كرديم از آن پيروى كنيد، و پرهيزگارى پيشه نمائيد، باشد كه مورد رحمت (خدا) قرار گيريد! (155) |
وَ نَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ وَ قَالُوا الْحَمْدُ لِاللهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَ مَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلاَ أَنْ هَدَانَا اللهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَ نُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (اعراف: 43) و آنچه در دلها از كينه و حسد دارند، برمىكنيم (تا در صفا و صميميّت با هم زندگى كنند) و از زير (قصرها و درختان) آنها، نهرها جريان دارد مىگويند: «ستايش مخصوص خداوندى است كه ما را به اين (همه نعمتها) رهنمون شد و اگر خدا ما را هدايت نكرده بود، ما (به اينها) راه نمىيافتيم! مسلّماً فرستادگان پروردگار ما حق را آوردند!» و (در اين هنگام) به آنان ندا داده مىشود كه: «اين بهشت را در برابر اعمالى كه انجام مىداديد، به ارث برديد!» (43) |
الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْوَاً وَ لَعِبَاً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فَالْيَوْمَ نَنْسَاهُمْ كَمَا نَسُوا لِقَاءَ يَوْمِهِمْ هَذَا وَ مَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ (اعراف: 51) همانها كه دين و آيين خود را سرگرمى و بازيچه گرفتند و زندگى دنيا آنان را مغرور ساخت امروز ما آنها را فراموش مىكنيم، همان گونه كه لقاى چنين روزى را فراموش كردند و آيات ما را انكار نمودند. (51) |
قَالَ الْمَلَأَُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ (اعراف: 109) اطرافيان فرعون گفتند: «بىشك، اين ساحرى ماهر و دانا است! (109) |
قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (اعراف: 123) فرعون گفت: «آيا پيش از آنكه به شما اجازه دهم، به او ايمان آورديد؟! حتماً اين نيرنگ و توطئهاى است كه در اين شهر (و ديار) چيدهايد، تا اهلش را از آن بيرون كنيد ولى بزودى خواهيد دانست! (123) |
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتَابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هَذَا الْأَدْنَي وَ يَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنَا وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَلَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثَاقُ الْكِتَابِ أَنْ لاَ يَقُولُوا عَلَي اللهِ إِلاَّ الْحَقَّ وَ دَرَسُوا مَا فِيهِ وَالدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ (اعراف: 169) پس از آنها، فرزندانى جاى آنها را گرفتند كه وارث كتاب (آسمانى، تورات) شدند (امّا با اين حال،) متاع اين دنياى پست را گرفته، (بر اطاعت فرمان خدا ترجيح مىدهند) و مىگويند: « (اگر ما گنهكاريم توبه مىكنيم و) بزودى بخشيده خواهيم شد!» اما اگر متاع ديگرى همانند آن به دستشان بيفتد، آن را (نيز) مىگيرند، (و باز حكم خدا را پشت سر مىافكنند.) آيا پيمان كتاب (خدا) از آنها گرفته نشده كه بر خدا (دروغ نبندند، و) جز حق نگويند، و آنان بارها آن را خواندهاند؟! و سراى آخرت براى پرهيزگاران بهتر است، آيا نمىفهميد؟! (169) |
وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَي أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَي شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ (اعراف: 172) و (به خاطر بياور) زمانى را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذريه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خويشتن ساخت (و فرمود:) «آيا من پروردگار شما نيستم؟» گفتند: «آرى، گواهى مىدهيم!» (چنين كرد مبادا) روز رستاخيز بگوييد: «ما از اين، غافل بوديم (و از پيمان فطرى توحيد بىخبر مانديم)»! (172) |
وَ إِذَا لَمْ تَأْتِهِمْ بِآيَةٍ قَالُوا لَوْلاَ اجْتَبَيْتَهَا قُلْ إِنَّمَا أَتَّبِعُ مَا يُوحَي إِلَيَّ مِنْ رَبِّي هَذَا بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ وَ هُدَيً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (اعراف: 203) هنگامى كه (در نزول وحى تاخير افتد، و) آيهاى براى آنان نياورى، مىگويند: «چرا خودت (از پيش خود) آن را برنگزيدى؟!» بگو: «من تنها از چيزى پيروى مىكنم كه بر من وحى مىشود اين وسيله بينايى از طرف پروردگارتان، و مايه هدايت و رحمت است براى جمعيّتى كه ايمان مىآورند. (203) |
وَ إِذَا تُتْلَي عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ (انفال: 31) و هنگامى كه آيات ما بر آنها خوانده مىشود، مىگويند: «شنيديم (چيز مهمّى نيست) ما هم اگر بخواهيم مثل آن را مىگوييم اينها همان افسانههاى پيشينيان است!» (ولى دروغ مىگويند، و هرگز مثل آن را نمىآورند.) (31) |
وَ إِذْ قَالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِنَ السَّمَاءِ أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ (انفال: 32) و (به خاطر بياور) زمانى را كه گفتند: «پروردگارا! اگر اين حق است و از طرف توست، بارانى از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! يا عذاب دردناكى براى ما بفرست!» (32) |
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ إِنَّ اللهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (توبه: 28) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! مشركان ناپاكند پس نبايد بعد از امسال، نزديك مسجد الحرام شوند! و اگر از فقر مىترسيد، خداوند هر گاه بخواهد، شما را به كرمش بىنياز مىسازد (و از راه ديگر جبران مىكند) خداوند دانا و حكيم است. (28) |
يَوْمَ يُحْمَي عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَي بِهَا جِبَاهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ (توبه: 35) در آن روز كه آن را در آتش جهنم، گرم و سوزان كرده، و با آن صورتها و پهلوها و پشتهايشان را داغ مىكنند (و به آنها مىگويند): اين همان چيزى است كه براى خود اندوختيد (و گنجينه ساختيد)! پس بچشيد چيزى را كه براى خود مىاندوختيد! (35) |
أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبَاً أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَي رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُبِينٌ (يونس: 2) آيا براى مردم، موجب شگفتى بود كه به مردى از آنها وحى فرستاديم كه مردم را (از عواقب كفر و گناه) بترسان، و به كسانى كه ايمان آوردهاند بشارت ده كه براى آنها، سابقه نيك (و پاداشهاى مسلّم) نزد پروردگارشان است؟! (امّا) كافران گفتند: «اين مرد، ساحر آشكارى است!» (2) |
وَ إِذَا تُتْلَي عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَي إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (يونس: 15) و هنگامى كه آيات روشن ما بر آنها خوانده مىشود، كسانى كه ايمان به لقاى ما (و روز رستاخيز) ندارند مىگويند: «قرآنى غير از اين بياور، يا آن را تبديل كن! (و آيات نكوهش بتها را بردار)» بگو: «من حق ندارم كه از پيش خود آن را تغيير دهم فقط از چيزى كه بر من وحى مىشود، پيروى مىكنم! من اگر پروردگارم را نافرمانى كنم، از مجازات روز بزرگ (قيامت) مىترسم!» (15) |
وَ مَا كَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرَي مِنْ دُونِ اللهِ وَ لَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ الْكِتَابِ لاَ رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ (يونس: 37) شايسته نبود (و امكان نداشت) كه اين قرآن، بدون وحى الهى به خدا نسبت داده شود ولى تصديقى است براى آنچه پيش از آن است (از كتب آسمانى)، و شرح و تفصيلى بر آنها است شكّى در آن نيست، و از طرف پروردگار جهانيان است. (37) |
وَ يَقُولُونَ مَتَي هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (يونس: 48) و مىگويند: «اگر راست مىگويى، اين وعده (مجازات) كى خواهد بود؟» (48) |
قَالُوا اتَّخَذَ اللهُ وَلَدَاً سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بِهَذَا أَتَقُولُونَ عَلَي اللهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (يونس: 68) گفتند: «خداوند فرزندى براى خود انتخاب كرده است»! (از هر عيب و نقص و احتياجى) منزه است! او بىنياز است! از آن اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است! شما هيچ گونه دليلى بر اين ادعا نداريد! آيا به خدا نسبتى مىدهيد كه نمىدانيد؟! (68) |
فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا إِنَّ هَذَا لَسِحْرٌ مُبِينٌ (يونس: 76) و هنگامى كه حق از نزد ما بسراغ آنها آمد، گفتند: «اين، سحرى است آشكار!» (76) |
قَالَ مُوسَي أَتَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَكُمْ أَسِحْرٌ هَذَا وَ لاَ يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ (يونس: 77) موسى گفت: «آيا درباره حقّ، هنگامى كه به سوى شما آمد، (چنين) مىگوييد؟! آيا اين سحر است؟! در حالى كه ساحران (هرگز) رستگار (و پيروز) نمىشوند! (77) |
وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ كَانَ عَرْشُهُ عَلَي الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ (هود: 7) او كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز [شش دوران] آفريد و عرش (حكومت) او، بر آب قرار داشت (بخاطر اين آفريد) تا شما را بيازمايد كه كداميك عملتان بهتر است! و اگر (به آنها) بگويى: «شما بعد از مرگ، برانگيخته مىشويد! «، مسلّماً» كافران مىگويند: «اين سحرى آشكار است!» (7) |
تِلْكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَ لاَ قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ (هود: 49) اينها از خبرهاى غيب است كه به تو (اى پيامبر) وحى مىكنيم نه تو، و نه قومت، اينها را پيش از اين نمىدانستيد! بنا بر اين، صبر و استقامت كن، كه عاقبت از آن پرهيزگاران است! (49) |
قَالُوا يَا صَالِحُ قَدْ كُنْتَ فِينَا مَرْجُوَّاً قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَنْ نَعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَ إِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ (هود: 62) گفتند: «اى صالح! تو پيش از اين، مايه اميد ما بودى! آيا ما را از پرستش آنچه پدرانمان مىپرستيدند، نهى مىكنى؟! در حالى كه ما، در مورد آنچه به سوى آن دعوتمان مىكنى، در شك و ترديد هستيم!» (62) |
قَالَتْ يَا وَيْلَتَي أَأَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هَذَا بَعْلِي شَيْخَاً إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ (هود: 72) گفت: «اى واى بر من! آيا من فرزند مىآورم در حالى كه پير زنم، و اين شوهرم پير مردى است؟! اين راستى چيز عجيبى است!» (72) |
يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ (هود: 76) اى ابراهيم! از اين (درخواست) صرف نظر كن، كه فرمان پروردگارت فرا رسيده و بطور قطع عذاب (الهى) به سراغ آنها مىآيد و برگشت ندارد! (76) |
وَ لَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطَاً سِيءَ بِهِمْ وَ ضَاقَ بِهِمْ ذَرْعَاً وَ قَالَ هَذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ (هود: 77) و هنگامى كه رسولان ما [فرشتگان عذاب] به سراغ لوط آمدند، از آمدنشان ناراحت شد و قلبش پريشان گشت و گفت: «امروز روز سختى است!» (زيرا آنها را نشناخت و ترسيد قوم تبهكار مزاحم آنها شوند.) (77) |
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ (يوسف: 3) ما بهترين سرگذشتها را از طريق اين قرآن- كه به تو وحى كرديم- بر تو بازگو مىكنيم و مسلّماً پيش از اين، از آن خبر نداشتى! (3) |
فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَ أَجْمَعُوا أَنْ يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ وَ أَوَحَيْنَا إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَ هُمْ لاَ يَشْعُرُونَ (يوسف: 15) هنگامى كه او را با خود بردند، و تصميم گرفتند وى را در مخفىگاه چاه قرار دهند، (سرانجام مقصد خود را عملى ساختند) و به او وحى فرستاديم كه آنها را در آينده از اين كارشان با خبر خواهى ساخت در حالى كه آنها نمىدانند! (15) |
وَ جَاءَتْ سَيَّارَةٌ فَأَرْسَلُوا وَارِدَهُمْ فَأَدْلَي دَلْوَهُ قَالَ يَا بُشْرَي هَذَا غُلامٌ وَ أَسَرُّوهُ بِضَاعَةً وَاللهُ عَلِيمٌ بِمَا يَعْمَلُونَ (يوسف: 19) و (در همين حال) كاروانى فرا رسيد و مأمور آب را (به سراغ آب) فرستادند او دلو خود را در چاه افكند (ناگهان) صدا زد: «مژده باد! اين كودكى است (زيبا و دوست داشتنى!)» و اين امر را بعنوان يك سرمايه از ديگران مخفى داشتند. و خداوند به آنچه آنها انجام مىدادند، آگاه بود. (19) |
يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ (يوسف: 29) يوسف از اين موضوع، صرف نظر كن! و تو اى زن نيز از گناهت استغفار كن، كه از خطاكاران بودى!» (29) |
فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَ أَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَ آتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِكِّينَاً وَ قَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَ قُلْنَ حَاشَ لِاللهِ مَا هَذَا بَشَرَاً إِنْ هَذَا إِلاَّ مَلَكٌ كَرِيمٌ (يوسف: 31) هنگامى كه (همسر عزيز) از فكر آنها با خبر شد، به سراغشان فرستاد (و از آنها دعوت كرد) و براى آنها پشتى (گرانبها، و مجلس باشكوهى) فراهم ساخت و به دست هر كدام، چاقويى (براى بريدن ميوه) داد و در اين موقع (به يوسف) گفت: «وارد مجلس آنان شو!» هنگامى كه چشمشان به او افتاد، او را بسيار بزرگ (و زيبا) شمردند و (بىتوجه) دستهاى خود را بريدند و گفتند: «منزّه است خدا! اين بشر نيست اين يك فرشته بزرگوار است!» (31) |
قَالُوا أَإِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هَذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُـحْسِنِينَ (يوسف: 90) گفتند: «آيا تو همان يوسفى؟!» گفت: « (آرى،) من يوسفم، و اين برادر من است! خداوند بر ما منّت گذارد هر كس تقوا پيشه كند، و شكيبايى و استقامت نمايد، (سرانجام پيروز مىشود) چرا كه خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نمىكند!» (90) |
اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَي وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرَاً وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ (يوسف: 93) اين پيراهن مرا ببريد، و بر صورت پدرم بيندازيد، بينا مىشود! و همه نزديكان خود را نزد من بياوريد!» (93) |
وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَي الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّدَاً وَ قَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقَّاً وَ قَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَ جَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَينِي وَ بَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (يوسف: 100) و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همگى بخاطر او به سجده افتادند و گفت: «پدر! اين تعبير خوابى است كه قبلًا ديدم پروردگارم آن را حقّ قرار داد! و او به من نيكى كرد هنگامى كه مرا از زندان بيرون آورد، و شما را از آن بيابان (به اينجا) آورد بعد از آنكه شيطان، ميان من و برادرانم فساد كرد. پروردگارم نسبت به آنچه مىخواهد (و شايسته مىداند،) صاحب لطف است چرا كه او دانا و حكيم است! (100) |
وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنَاً وَاجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ (ابراهيم: 35) (به ياد آوريد) زمانى را كه ابراهيم گفت: «پروردگارا! اين شهر [مكّه] را شهر امنى قرار ده! و من و فرزندانم را از پرستش بتها دور نگاه دار! (35) |
هَذَا بَلاَغٌ لِلنَّاسِ وَ لِيُنْذَرُوا بِهِ وَ لِيَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الْأَلْبَابِ (ابراهيم: 52) اين (قرآن،) پيام (و ابلاغى) براى (عموم) مردم است تا همه به وسيله آن انذار شوند، و بدانند او خدا يكتاست و تا صاحبان مغز (و انديشه) پند گيرند! (52) |
قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ (حجر: 41) فرمود: «اين راه مستقيمى است كه بر عهده من است (و سنّت هميشگيم) ... (41) |
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ (نحل: 103) ما مىدانيم كه آنها مىگويند: «اين آيات را انسانى به او تعليم مىدهد!» در حالى كه زبان كسى كه اينها را به او نسبت مىدهند عجمى است ولى اين (قرآن)، زبان عربى آشكار است! (103) |
وَ لاَ تَقُولُوا لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذَا حَلاَلٌ وَ هَذَا حَرَامٌ لِتَفْتَرُوا عَلَي اللهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَي اللهِ الْكَذِبَ لاَ يُفْلِحُونَ (نحل: 116) به خاطر دروغى كه بر زبانتان جارى مىشود (و چيزى را مجاز و چيزى را ممنوع مىكنيد،) نگوييد: «اين حلال است و آن حرام»، تا بر خدا افترا ببنديد به يقين كسانى كه به خدا دروغ مىبندند، رستگار نخواهند شد! (116) |
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِالَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرَاً كَبِيرَاً (اسراء: 9) اين قرآن، به راهى كه استوارترين راههاست، هدايت مىكند و به مؤمنانى كه اعمال صالح انجام مىدهند، بشارت مىدهد كه براى آنها پاداش بزرگى است. (9) |
وَ لَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُوا وَ مَا يَزِيدُهُمْ إِلاَّ نُفُورَاً (اسراء: 41) ما در اين قرآن، انواع بيانات مؤثر را آورديم تا متذكر شوند! ولى (گروهى از كوردلان،) جز بر نفرتشان نمىافزايد. (41) |
قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأََحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلاَّ قَلِيلاً (اسراء: 62) (سپس) گفت: «به من بگو، اين كسى را كه بر من برترى دادهاى (به چه دليل بوده است؟) اگر مرا تا روز قيامت زنده بگذارى، همه فرزندانش را، جز عده كمى، گمراه و ريشهكن خواهم ساخت!» (62) |
قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَي أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرَاً (اسراء: 88) بگو: «اگر انسانها و پريان (جن و انس) اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد هر چند يكديگر را (در اين كار) كمك كنند. (88) |
وَ لَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَي أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُورَاً (اسراء: 89) ما در اين قرآن، براى مردم از هر چيز نمونهاى آورديم (و همه معارف در آن جمع است) اما بيشتر مردم (در برابر آن، از هر كارى) جز انكار، ابا داشتند! (89) |
فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ عَلَي آثَارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفَاً (كهف: 6) گويى مىخواهى بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاك كنى اگر به اين گفتار ايمان نياورند! (6) |
إِلاَّ أَنْ يَشَاءَ اللهُ وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَ قُلْ عَسَي أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدَاً (كهف: 24) مگر اينكه خدا بخواهد! و هر گاه فراموش كردى، (جبران كن) و پروردگارت را به خاطر بياور و بگو: «اميدوارم كه پروردگارم مرا به راهى روشنتر از اين هدايت كند!» (24) |
وَ وُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَي الْمُـجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَا لِ هَذَا الْكِتَابِ لاَ يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَ لاَ كَبِيرَةً إِلاَّ أَحْصَاهَا وَ وَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرَاً وَ لاَ يِظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدَاً (كهف: 49) و كتاب [كتابى كه نامه اعمال همه انسانهاست] در آن جا گذارده مىشود، پس گنهكاران را مىبينى كه از آنچه در آن است، ترسان و هراسانند و مىگويند: «اى واى بر ما! اين چه كتابى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى را فرونگذاشته مگر اينكه آن را به شمار آورده است؟! و (اين در حالى است كه) همه اعمال خود را حاضر مىبينند و پروردگارت به هيچ كس ستم نمىكند. (49) |
وَ لَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَ كَانَ الْإِنسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلاً (كهف: 54) و در اين قرآن، از هر گونه مثلى براى مردم بيان كردهايم ولى انسان بيش از هر چيز، به مجادله مىپردازد! (54) |
فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءَنَا لَقَدْ لَقِينَا مِنْ سَفَرِنَا هَذَا نَصَبَاً (كهف: 62) هنگامى كه از آن جا گذشتند، (موسى) به يار همسفرش گفت: «غذاى ما را بياور، كه سخت از اين سفر خسته شدهايم!» (62) |
قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَ بَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيْهِ صَبْرَاً (كهف: 78) او گفت: «اينك زمان جدايى من و تو فرا رسيده اما بزودى راز آنچه را كه نتوانستى در برابر آن صبر كنى، به تو خبر مىدهم. (78) |
قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَ كَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقَّاً (كهف: 98) (آن گاه) گفت: «اين از رحمت پروردگار من است! امّا هنگامى كه وعده پروردگارم فرا رسد، آن را در هم مىكوبد و وعده پروردگارم حق است!» (98) |
فَأَجَاءَهَا الْمَـخَاضُ إِلَي جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَ كُنْتُ نَسْيَاً مَنْسِيَّاً (مريم: 23) درد زايمان او را به كنار تنه درخت خرمايى كشاند (آن قدر ناراحت شد كه) گفت: «اى كاش پيش از اين مرده بودم، و بكلّى فراموش مىشدم!» (23) |
وَ إِنَّ اللهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ (مريم: 36) و خداوند، پروردگار من و شماست! او را پرستش كنيد اين است راه راست! (36) |
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَدَاً لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَ إِلَهُ مُوسَي فَنَسِيَ (طه: 88) و براى آنان مجسّمه گوسالهاى كه صدايى همچون صداى گوساله (واقعى) داشت پديد آورد و (به يكديگر) گفتند: «اين خداى شما، و خداى موسى است!» و او فراموش كرد (پيمانى را كه با خدا بسته بود)! (88) |
فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلاَ يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَي (طه: 117) پس گفتيم: «اى آدم! اين (ابليس) دشمن تو و (دشمن) همسر توست! مبادا شما را از بهشت بيرون كند كه به زحمت و رنج خواهى افتاد! (117) |
لاَهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوَي الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ (انبياء: 3) اين در حالى است كه دلهايشان در لهو و بىخبرى فرو رفته است! و ستمگران پنهانى نجوا كردند (و گفتند): «آيا جز اين است كه او بشرى همانند شماست؟! آيا به سراغ سحر مىرويد، با اينكه (چشم داريد و) مىبينيد؟! (3) |
أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَنْ مَعِيَ وَ ذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ (انبياء: 24) آيا آنها معبودانى جز خدا برگزيدند؟! بگو: «دليلتان را بياوريد! اين سخن كسانى است كه با من هستند، و سخن كسانى [پيامبرانى] است كه پيش از من بودند!» امّا بيشتر آنها حق را نمىدانند و به همين دليل (از آن) روى گردانند. (24) |
وَ إِذَا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلاَّ هُزُوَاً أَهَذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَ هُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمَنِ هُمْ كَافِرُونَ (انبياء: 36) هنگامى كه كافران تو را مىبينند، كارى جز استهزا كردن تو ندارند (و مىگويند:) آيا اين همان كسى است كه سخن از خدايان شما مىگويد؟! در حالى كه خودشان ذكر خداوند رحمان را انكار مىكنند. (36) |
وَ يَقُولُونَ مَتَي هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (انبياء: 38) آنها مىگويند: «اگر راست ميگوييد، اين وعده (قيامت) كى فرا مىرسد؟!» (38) |
وَ هَذَا ذِكْرٌ مُبَارَكٌ أَنْزَلْنَاهُ أَفَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ (انبياء: 50) و اين (قرآن) ذكر مباركى است كه (بر شما) نازل كرديم آيا شما آن را انكار مىكنيد؟! (50) |
قَالُوا مَنْ فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ (انبياء: 59) (هنگامى كه منظره بتها را ديدند،) گفتند: «هر كس با خدايان ما چنين كرده، قطعاً از ستمگران است (و بايد كيفر سخت ببيند)!» (59) |
قَالُوا أَأَنْتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ (انبياء: 62) (هنگامى كه ابراهيم را حاضر كردند،) گفتند: «تو اين كار را با خدايان ما كردهاى، اى ابراهيم؟!» (62) |
قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ كَانُوا يَنْطِقُونَ (انبياء: 63) گفت: «بلكه اين كار را بزرگشان كرده است! از آنها بپرسيد اگر سخن مىگويند!» (63) |
وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ (انبياء: 97) و وعده حقّ [قيامت] نزديك مىشود در آن هنگام چشمهاى كافران از وحشت از حركت بازمىماند (مىگويند:) اى واى بر ما كه از اين (جريان) در غفلت بوديم بلكه ما ستمكار بوديم! (97) |
لاَ يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلاَئِكَةُ هَذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (انبياء: 103) وحشت بزرگ، آنها را اندوهگين نمىكند و فرشتگان به استقبالشان مىآيند، (و مىگويند:) اين همان روزى است كه به شما وعده داده مىشد! (103) |
إِنَّ فِي هَذَا لَبَلاَغَاً لِقَوْمٍ عَابِدِينَ (انبياء: 106) در اين، ابلاغ روشنى است براى جمعيّت عبادتكنندگان! (106) |
وَ جَاهِدُوا فِي اللهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَ مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَ فِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدَاً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَي النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللهِ هُوَ مَوْلاَكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَي وَ نِعْمَ النَّصِيرُ (حج: 78) و در راه خدا جهاد كنيد، و حقّ جهادش را ادا نماييد! او شما را برگزيد، و در دين (اسلام) كار سنگين و سختى بر شما قرار ندارد از آيين پدرتان ابراهيم پيروى كنيد خداوند شما را در كتابهاى پيشين و در اين كتاب آسمانى «مسلمان» ناميد، تا پيامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم! پس نماز را برپا داريد، و زكات را بدهيد، و به خدا تمسّك جوييد، كه او مولا و سرپرست شماست! چه مولاى خوب، و چه ياور شايستهاى! (78) |
فَقَالَ الْمَلَأَُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَ لَوْ شَاءَ اللهُ لَأََنْزَلَ مَلاَئِكَةً مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ (مؤمنون: 24) جمعيّت اشرافى (و مغرور) از قوم نوح كه كافر بودند گفتند: «اين مرد جز بشرى همچون شما نيست، كه مىخواهد بر شما برترى جويد! اگر خدا مىخواست (پيامبرى بفرستد) فرشتگانى نازل مىكرد ما چنين چيزى را هرگز در نياكان خود نشنيدهايم! (24) |
وَ قَالَ الْمَلَأَُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَ أَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَ يَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ (مؤمنون: 33) ولى اشرافيان (خودخواه) از قوم او كه كافر بودند، و ديدار آخرت را تكذيب مىكردند، و در زندگى دنيا به آنان ناز و نعمت داده بوديم، گفتند: «اين بشرى است مثل شما از آنچه مىخوريد مىخورد و از آنچه مىنوشيد مىنوشد! (پس چگونه مىتواند پيامبر باشد؟!) (33) |
بَلْ قُلُوبُهُمْ فِي غَمْرَةٍ مِنْ هَذَا وَ لَهُمْ أَعْمَالٌ مِنْ دُونِ ذَلِكَ هُمْ لَهَا عَامِلُونَ (مؤمنون: 63) ولى دلهاى آنها از اين نامه اعمال (و روز حساب و آيات قرآن) در بىخبرى فرورفته و اعمال (زشت) ديگرى جز اين دارند كه پيوسته آن را انجام مىدهند ... (63) |
لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَ آبَاؤُنَا هَذَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ (مؤمنون: 83) اين وعده به ما و پدرانمان از قبل داده شده اين فقط افسانههاى پيشينيان است!» (83) |
لَوْلاَ إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرَاً وَ قَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ (نور: 12) چرا هنگامى كه اين (تهمت) را شنيديد، مردان و زنان با ايمان نسبت به خود (و كسى كه همچون خود آنها بود) گمان خير نبردند و نگفتند اين دروغى بزرگ و آشكار است؟! (12) |
وَ لَوْلاَ إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا يَكُونُ لَنَا أَنْ نَتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ (نور: 16) چرا هنگامى كه آن را شنيديد نگفتيد: «ما حق نداريم كه به اين سخن تكلّم كنيم خداوندا منزّهى تو، اين بهتان بزرگى است»؟! (16) |
وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلاَّ إِفْكٌ افْتَرَاهُ وَ أَعَانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جَاءُوا ظُلْمَاً وَ زُورَاً (فرقان: 4) و كافران گفتند: «اين فقط دروغى است كه او ساخته، و گروهى ديگر او را بر اين كار يارى دادهاند.» آنها (با اين سخن،) ظلم و دروغ بزرگى را مرتكب شدند. (4) |
وَ قَالُوا مَا لِ هَذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْلاَ أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَكٌ فَيَكُونَ مَعَهُ نَذِيرَاً (فرقان: 7) و گفتند: «چرا اين پيامبر غذا مىخورد و در بازارها راه مىرود؟! (نه سنّت فرشتگان را دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشتهاى بر او نازل نشده كه همراه وى مردم را انذار كند (و گواه صدق دعوى او باشد)؟! (7) |
وَ قَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورَاً (فرقان: 30) و پيامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها كردند». (30) |
وَ إِذَا رَأَوْكَ إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلاَّ هُزُوَاً أَهَذَا الَّذِي بَعَثَ اللهُ رَسُولاً (فرقان: 41) و هنگامى كه تو را مىبينند، تنها به باد استهزايت مىگيرند (و مىگويند:) آيا اين همان كسى است كه خدا او را بعنوان پيامبر برانگيخته است؟! (41) |
وَ هُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَ هَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَ جَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخَاً وَ حِجْرَاً مَحْجُورَاً (فرقان: 53) او كسى است كه دو دريا را در كنار هم قرار داد يكى گوارا و شيرين، و ديگر شور و تلخ و در ميان آنها برزخى قرار داد تا با هم مخلوط نشوند (گويى هر يك به ديگرى مىگويد:) دور باش و نزديك نيا! (53) |
قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ (شعراء: 34) (فرعون) به گروهى كه اطراف او بودند گفت: «اين ساحر آگاه و ماهرى است! (34) |
إِنْ هَذَا إِلاَّ خُلُقُ الْأَوَّلِينَ (شعراء: 137) اين همان روش (و افسانههاى) پيشينيان است! (137) |
فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آيَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ (نمل: 13) و هنگامى كه آيات روشنىبخش ما به سراغ آنها آمد گفتند: «اين سحرى است آشكار!» (13) |
وَ وَرِثَ سُلَيْمَـانُ دَاوُدَ وَ قَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ أُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ (نمل: 16) و سليمان وارث داوود شد، و گفت: «اى مردم! زبان پرندگان به ما تعليم داده شده، و از هر چيز به ما عطا گرديده اين فضيلت آشكارى است.» (16) |
اذْهَبْ بِكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ (نمل: 28) اين نامه مرا ببر و بر آنان بيفكن سپس برگرد (و در گوشهاى توقّف كن) ببين آنها چه عكس العملى نشان مىدهند! (28) |
قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرَّاً عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ (نمل: 40) (امّا) كسى كه دانشى از كتاب (آسمانى) داشت گفت: «پيش از آنكه چشم بر هم زنى، آن را نزد تو خواهم آورد!» و هنگامى كه (سليمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا ديد گفت: «اين از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمايش كند كه آيا شكر او را بجا مىآورم يا كفران مىكنم؟! و هر كس شكر كند، به نفع خود شكر مىكند و هر كس كفران نمايد (بزيان خويش نموده است، كه) پروردگار من، غنىّ و كريم است!» (40) |
لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَ آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ (نمل: 68) اين وعدهاى است كه به ما و پدرانمان از پيش داده شده اينها همان افسانههاى خرافى پيشينيان است!» (68) |
وَ يَقُولُونَ مَتَي هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (نمل: 71) آنها مىگويند: «اين وعده (عذاب كه به ما مىدهيد) كى خواهد آمد اگر راست مىگوييد؟!» (71) |
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَي بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (نمل: 76) اين قرآن اكثر چيزهايى را كه بنى اسرائيل در آن اختلاف دارند براى آنان بيان مىكند (76) |
وَ دَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَي حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلاَنِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَ هَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَي الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَي فَقَضَي عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌ مُبِينٌ (قصص: 15) او به هنگامى كه اهل شهر در غفلت بودند وارد شهر شد ناگهان دو مرد را ديد كه به جنگ و نزاع مشغولند يكى از پيروان او بود (و از بنى اسرائيل)، و ديگرى از دشمنانش، آن كه از پيروان او بود در برابر دشمنش از وى تقاضاى كمك نمود موسى مشت محكمى بر سينه او زد و كار او را ساخت (و بر زمين افتاد و مرد) موسى گفت: «اين (نزاع شما) از عمل شيطان بود، كه او دشمن و گمراهكننده آشكارى است» (15) |
فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَي بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُفْتَرَيً وَ مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ (قصص: 36) هنگامى كه موسى معجزات روشن ما را براى آنان آورد، گفتند: «اين چيزى جز سحر نيست كه بدروغ به خدا بسته شده ما هرگز چنين چيزى را در نياكان خود نشنيدهايم!» (36) |
وَ قَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِيمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتَابِ اللهِ إِلَي يَوْمِ الْبَعْثِ فَهَذَا يَوْمُ الْبَعْثِ وَ لَكِنَّكُمْ كُنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (روم: 56) ولى كسانى كه علم و ايمان به آنان داده شده مىگويند: «شما بفرمان خدا تا روز قيامت (در عالم برزخ) درنگ كرديد، و اكنون روز رستاخيز است، امّا شما نمىدانستيد!» (56) |
وَ لَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ وَ لَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ مُبْطِلُونَ (روم: 58) ما براى مردم در اين قرآن از هر گونه مثال و مطلبى بيان كرديم و اگر آيهاى براى آنان بياورى، كافران مىگويند: «شما اهل باطليد (و اينها سحر و جادو است)!» (58) |
هَذَا خَلْقُ اللهِ فَأَرُونِي مَاذَا خَلَقَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ بَلِ الظَّالِمُونَ فِي ضَلاَلٍ مُبِينٍ (لقمان: 11) اين آفرينش خداست امّا به من نشان دهيد معبودانى غير او چه چيز را آفريدهاند؟! ولى ظالمان در گمراهى آشكارند. (11) |
فَذُوقُوا بِمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا إِنَّا نَسِينَاكُمْ وَ ذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (سجده: 14) (و به آنها مىگويم:) بچشيد (عذاب جهنم را)! بخاطر اينكه ديدار امروزتان را فراموش كرديد، ما نيز شما را فراموش كرديم و بچشيد عذاب جاودان را به خاطر اعمالى كه انجام مىداديد! (14) |
وَ يَقُولُونَ مَتَي هَذَا الْفَتْحُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (سجده: 28) آنان مىگويند: «اگر راست مىگوييد، اين پيروزى شما كى خواهد بود؟!» (28) |
وَ لَمَّا رَأَي الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ مَا زَادَهُمْ إِلاَّ إِيمَانَاً وَ تَسْلِيمَاً (احزاب: 22) (امّا) مؤمنان وقتى لشكر احزاب را ديدند گفتند: «اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفتهاند!» و اين موضوع جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود. (22) |
وَ يَقُولُونَ مَتَي هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (سبأ: 29) مىگويند: «اگر راست مىگوييد، اين وعده (رستاخيز) كى خواهد بود؟!» (29) |
وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَ لاَ بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَوْ تَرَي إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَي بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلاَ أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ (سبأ: 31) كافران گفتند: «ما هرگز به اين قرآن و كتابهاى ديگرى كه پيش از آن بوده ايمان نخواهيم آورد!» اگر ببينى هنگامى كه اين ستمگران در پيشگاه پروردگارشان (براى حساب و جزا) نگه داشته شدهاند در حالى كه هر كدام گناه خود را به گردن ديگرى مىاندازد (از وضع آنها تعجّب مىكنى)! مستضعفان به مستكبران مىگويند: «اگر شما نبوديد ما مؤمن بوديم!» (31) |
وَ إِذَا تُتْلَي عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلاَّ رَجُلٌ يُرِيدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُكُمْ وَ قَالُوا مَا هَذَا إِلاَّ إِفْكٌ مُفْتَرَيً وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ (سبأ: 43) و هنگامى كه آيات روشنگر ما بر آنان خوانده مىشود، مىگويند: «او فقط مردى است كه مىخواهد شما را از آنچه پدرانتان مىپرستيدند بازدارد!» و مىگويند: «اين جز دروغ بزرگى كه (به خدا) بسته شده چيز ديگرى نيست!» و كافران هنگامى كه حق به سراغشان آمد گفتند: «اين، جز افسونى آشكار نيست!» (43) |
وَ مَا يَسْتَوِي الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَ هَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَ مِنْ كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْمَاً طَرِيَّاً وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلَيَةً تَلْبَسُونَهَا وَ تَرَي الْفُلْكَ فِيهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (فاطر: 12) دو دريا يكسان نيستند: اين يكى دريايى است كه آبش گوارا و شيرين و نوشيدنش خوشگوار است، و آن يكى شور و تلخ و گلوگير (امّا) از هر دو گوشتى تازه مى خوريد و وسايل زينتى استخراج كرده مىپوشيد و كشتيها را در آن مىبينى كه آنها را مىشكافند (و به سوى مقصد پيش مىروند) تا از فضل خداوند بهرهگيريد، و شايد شكر (نعمتهاى او را) بجا آوريد! (12) |
وَ يَقُولُونَ مَتَي هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (يس: 48) آنها مىگويند: «اگر راست مىگوييد، اين وعده (قيامت) كى خواهد بود؟! (48) |
قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ (يس: 52) مىگويند: «اى واى بر ما! چه كسى ما را از خوابگاهمان برانگيخت؟! (آرى) اين همان است كه خداوند رحمان وعده داده، و فرستادگان (او) راست گفتند!» (52) |
وَ أَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ (يس: 61) و اينكه مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است؟! (61) |
وَ قَالُوا إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ (صافات: 15) و مىگويند: «اين فقط سحرى آشكار است! (15) |
وَ قَالُوا يَا وَيْلَنَا هَذَا يَوْمُ الدِّينِ (صافات: 20) و مىگويند: «اى واى بر ما، اين روز جزاست!» (20) |
هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ (صافات: 21) (آرى) اين همان روز جدايى (حقّ از باطل) است كه شما آن را تكذيب مىكرديد! (21) |
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (صافات: 60) راستى اين همان پيروزى بزرگ است! (60) |
لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ (صافات: 61) آرى، براى مثل اين، بايد عملكنندگان عمل كنند! (61) |
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاَءُ الْمُبِينُ (صافات: 106) اين مسلّماً همان امتحان آشكار است! (106) |
وَ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ (ص: 4) آنها تعجّب كردند كه پيامبر بيمدهندهاى از ميان آنان به سويشان آمده و كافران گفتند: اين ساحر بسيار دروغگويى است! (4) |
أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهَاً وَاحِدَاً إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ (ص: 5) آيا او بجاى اينهمه خدايان، خداى واحدى قرار داده؟! اين براستى چيز عجيبى است!» (5) |
وَانْطَلَقَ الْمَلَأَُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَي آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ (ص: 6) سركردگان آنها بيرون آمدند و گفتند: «برويد و خدايانتان را محكم بچسبيد، اين چيزى است كه خواستهاند (شما را گمراه كنند)! (6) |
مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلاَّ اخْتِلاَقٌ (ص: 7) ما هرگز چنين چيزى در آيين ديگرى نشنيدهايم اين تنها يك آئين ساختگى است! (7) |
إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَ عَزَّنِي فِي الْخِطَابِ (ص: 23) اين برادر من است و او نود و نه ميش دارد و من يكى بيش ندارم امّا او اصرار مىكند كه: اين يكى را هم به من واگذار و در سخن بر من غلبه كرده است!» (23) |
هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ (ص: 39) (و به او گفتيم:) اين عطاى ما است، به هر كس مىخواهى (و صلاح مىبينى) ببخش، و از هر كس مىخواهى امساك كن، و حسابى بر تو نيست (تو امين هستى)! (39) |
ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَ شَرَابٌ (ص: 42) (به او گفتيم:) پاى خود را بر زمين بكوب! اين چشمه آبى خنك براى شستشو و نوشيدن است! (42) |
هَذَا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ (ص: 49) اين يك يادآورى است، و براى پرهيزكاران فرجام نيكويى است: (49) |
هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ (ص: 53) اين همان است كه براى روز حساب به شما وعده داده مىشود (وعدهاى تخلّف ناپذير)! (53) |
إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِنْ نَفَادٍ (ص: 54) اين روزى ما است كه هرگز آن را پايانى نيست! (54) |
هَذَا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ (ص: 55) اين (پاداش پرهيزگاران است)، و براى طغيانگران بدترين محل بازگشت است: (55) |
هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ (ص: 57) اين نوشابه «حميم» و «غسّاق» است [دو مايع سوزان و تيره رنگ] كه بايد از آن بچشند! (57) |
هَذَا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لاَ مَرْحَبَاً بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُوا النَّارِ (ص: 59) (به آنان گفته مىشود:) اين گروهى است كه همراه شما وارد دوزخ مىشوند (اينها همان سران گمراهيند) خوشامد بر آنها مباد، همگى در آتش خواهند سوخت! (59) |
قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابَاً ضِعْفَاً فِي النَّارِ (ص: 61) (سپس) مىگويند: «پروردگارا! هر كس اين عذاب را براى ما فراهم ساخته، عذابى مضاعف در آتش بر او بيفزا!» (61) |
وَ لَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (زمر: 27) ما براى مردم در اين قرآن از هر نوع مثَلى زديم، شايد متذكّر شوند. (27) |
وَ سِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَي جَهَنَّمَ زُمَرَاً حَتَّي إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَ يُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَي وَ لَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَي الْكَافِرِينَ (زمر: 71) و كسانى كه كافر شدند گروه گروه به سوى جهنّم رانده مىشوند وقتى به دوزخ مىرسند، درهاى آن گشوده مىشود و نگهبانان دوزخ به آنها مىگويند: «آيا رسولانى از ميان شما به سويتان نيامدند كه آيات پروردگارتان را براى شما بخوانند و از ملاقات اين روز شما را بر حذر دارند؟!» مىگويند: «آرى، (پيامبران آمدند و آيات الهى را بر ما خواندند، و ما مخالفت كرديم!) ولى فرمان عذاب الهى بر كافران مسلّم شده است. (71) |
وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لاَ تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ (فصلت: 26) كافران گفتند: «گوش به اين قرآن فراندهيد و به هنگام تلاوت آن جنجال كنيد، شايد پيروز شويد!» (26) |
وَ لَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هَذَا لِي وَ مَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلَي رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنَي فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِمَا عَمِلُوا وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ (فصلت: 50) و هر گاه او را رحمتى از سوى خود بعد از ناراحتى كه به او رسيده بچشانيم مىگويد: «اين بخاطر شايستگى و استحقاق من بوده، و گمان نمىكنم قيامت برپا شود و (بفرض كه قيامتى باشد،) هر گاه بسوى پروردگارم بازگردانده شوم، براى من نزد او پاداشهاى نيك است. ما كافران را از اعمالى كه انجام دادهاند (بزودى) آگاه خواهيم كرد و از عذاب شديد به آنها مىچشانيم. (50) |
لِتَسْتَوُوا عَلَي ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَ مَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ (زخرف: 13) تا بر پشت آنها بخوبى قرار گيريد سپس هنگامى كه بر آنها سوار شديد، نعمت پروردگارتان را متذكّر شويد و بگوييد: «پاك و منزّه است كسى كه اين را مسخّر ما ساخت، و گر نه ما توانايى تسخير آن را نداشتيم (13) |
وَ لَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ وَ إِنَّا بِهِ كَافِرُونَ (زخرف: 30) هنگامى كه حق به سراغشان آمد گفتند: «اين سحر است، و ما نسبت به آن كافريم»! (30) |
وَ قَالُوا لَوْلاَ نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَي رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ (زخرف: 31) و گفتند: «چرا اين قرآن بر مرد بزرگ (و ثروتمندى) از اين دو شهر (مكه و طائف) ناز ل نشده است؟!» (31) |
أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هَذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَ لاَ يَكَادُ يُبِينُ (زخرف: 52) مگر نه اين است كه من از اين مردى كه از خانواده و طبقه پستى است و هرگز نمىتواند فصيح سخن بگويد برترم؟ (52) |
وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلاَ تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ (زخرف: 61) و او [مسيح] سبب آگاهى بر روز قيامت است. (زيرا نزول عيسى گواه نزديكى رستاخيز است) هرگز در آن ترديد نكنيد و از من پيروى كنيد كه اين راه مستقيم است! (61) |
إِنَّ اللهَ هُوَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ (زخرف: 64) خداوند پروردگار من و پروردگار شماست (تنها) او را پرستش كنيد كه راه راست همين است!» (64) |
يَغْشَي النَّاسَ هَذَا عَذَابٌ أَلِيمٌ (دخان: 11) كه همه مردم را فرامىگيرد اين عذاب دردناكى است! (11) |
إِنَّ هَذَا مَا كُنْتُمْ بِهِ تَمْتَرُونَ (دخان: 50) اين همان چيزى است كه پيوسته در آن ترديد مىكرديد! (50) |
هَذَا هُدَيً وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذَابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ (جاثيه: 11) اين (قرآن) مايه هدايت است، و كسانى كه به آيات پروردگارشان كافر شدند، عذابى سخت و دردناك دارند! (11) |
هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَ هُدَيً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ (جاثيه: 20) اين (قرآن و شريعت آسمانى) وسايل بينايى و مايه هدايت و رحمت است براى مردمى كه (به آن) يقين دارند! (20) |
هَذَا كِتَابُنَا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (جاثيه: 29) اين كتاب ما است كه بحق با شما سخن مىگويد (و اعمال شما را بازگو مىكند) ما آنچه را انجام مىداديد مىنوشتيم! (29) |
وَ قِيلَ الْيَوْمَ نَنْسَاكُمْ كَمَا نَسِيتُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا وَ مَأْوَاكُمُ النَّارُ وَ مَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِينَ (جاثيه: 34) و به آنها گفته مىشود: «امروز شما را فراموش مىكنيم همانگونه كه شما ديدار امروزتان را فراموش كرديد و جايگاه شما دوزخ است و هيچ ياورى نداريد! (34) |
قُلْ أَرَأَيْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ ائْتُونِي بِكِتَابٍ مِنْ قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (احقاف: 4) به آنان بگو: «اين معبودهايى را كه غير از خدا پرستش مىكنيد به من نشان دهيد چه چيزى از زمين را آفريدهاند، يا شركتى در آفرينش آسمانها دارند؟ كتابى آسمانى پيش از اين، يا اثر علمى از گذشتگان براى من بياوريد (كه دليل صدق گفتار شما باشد) اگر راست مىگوييد!» (4) |
وَ إِذَا تُتْلَي عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ (احقاف: 7) هنگامى كه آيات روشن ما بر آنان خوانده مىشود، كافران در برابر حقّى كه براى آنها آمده مىگويند: «اين سحرى آشكار است!» (7) |
وَ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا لَوْ كَانَ خَيْرَاً مَا سَبَقُونَا إِلَيْهِ وَ إِذْ لَمْ يَهْتَدُوا بِهِ فَسَيَقُولُونَ هَذَا إِفْكٌ قَدِيمٌ (احقاف: 11) كافران درباره مؤمنان چنين گفتند: «اگر (اسلام) چيز خوبى بود، هرگز آنها (در پذيرش آن) بر ما پيشى نمىگرفتند!» و چون خودشان بوسيله آن هدايت نشدند مىگويند: «اين يك دروغ قديمى است!» (11) |
وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَي إِمَامَاً وَ رَحْمَةً وَ هَذَا كِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِسَانَاً عَرَبِيَّاً لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ بُشْرَي لِلْمُحْسِنِينَ (احقاف: 12) و پيش از آن، كتاب موسى كه پيشوا و رحمت بود (نشانههاى آن را بيان كرده)، و اين كتاب هماهنگ با نشانههاى تورات است در حالى كه به زبان عربى و فصيح و گوياست، تا ظالمان را بيم دهد و براى نيكوكاران بشارتى باشد! (12) |
وَالَّذِي قَالَ لِوَالِدَيْهِ أُفٍّ لَكُمَا أَتَعِدَانِنِي أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِي وَ هُمَا يَسْتَغِيثَانِ اللهَ وَيْلَكَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ فَيَقُولُ مَا هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ (احقاف: 17) و كسى كه به پدر و مادرش مىگويد: «اف بر شما! آيا به من وعده مىدهيد كه من روز قيامت مبعوث مىشوم؟! در حالى كه پيش از من اقوام زيادى بودند (و هرگز مبعوث نشدند)! و آن دو پيوسته فرياد مىكشند و خدا را به يارى مىطلبند كه: واى بر تو، ايمان بياور كه وعده خدا حق است امّا او پيوسته مىگويد:» اينها چيزى جز افسانههاى پيشينيان نيست! (17) |
فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضَاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِيَتِهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ مُمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِيحٌ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٌ (احقاف: 24) هنگامى كه آن (عذاب الهى) را بصورت ابر گستردهاى ديدند كه بسوى درّهها و آبگيرهاى آنان در حركت است (خوشحال شدند) گفتند: «اين ابرى است كه بر ما مىبارد!» (ولى به آنها گفته شد:) اين همان چيزى است كه براى آمدنش شتاب مىكرديد، تندبادى است (وحشتناك) كه عذاب دردناكى در آن است! (24) |
وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَي النَّارِ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَي وَ رَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (احقاف: 34) روزى را به ياد آور كه كافران را بر آتش عرضه مىدارند (و به آنها گفته مىشود:) آيا اين حقّ نيست؟! مىگويند: «آرى، به پروردگارمان سوگند (كه حقّ است)!» (در اين هنگام خداوند) مىگويد: «پس عذاب را بخاطر كفرتان بچشيد!» (34) |
بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ (ق: 2) آنها تعجّب كردند كه پيامبرى انذارگر از ميان خودشان آمده و كافران گفتند: «اين چيز عجيبى است! (2) |
لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ (ق: 22) (به او خطاب مىشود:) تو از اين صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودى و ما پرده را از چشم تو كنار زديم، و امروز چشمت كاملًا تيزبين است! (22) |
وَ قَالَ قَرِينُهُ هَذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ (ق: 23) فرشته همنشين او مىگويد: «اين نامه اعمال اوست كه نزد من حاضر و آماده است!» (23) |
هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ (ق: 32) اين چيزى است كه به شما وعده داده مىشود، و براى كسانى است كه بسوى خدا بازمىگردند و پيمانها و احكام او را حفظ مىكنند، (32) |
ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هَذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ (ذاريات: 14) (و گفته مىشود:) بچشيد عذاب خود را، اين همان چيزى است كه براى آن شتاب داشتيد! (14) |
أَفَسِحْرٌ هَذَا أَمْ أَنْتُمْ لاَ تُبْصِرُونَ (طور: 15) آيا اين سحر است يا شما نمىبينيد؟! (15) |
أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلاَمُهُمْ بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ (طور: 32) آيا عقلهايشان آنها را به اين اعمال دستور مىدهد، يا قومى طغيانگرند؟ (32) |
هَذَا نَذِيرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولَي (نجم: 56) اين (پيامبر) بيمدهندهاى از بيمدهندگان پيشين است! (56) |
أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ (نجم: 59) آيا از اين سخن تعجّب مىكنيد، (59) |
مُهْطِعِينَ إِلَي الدَّاعِ يَقُولُ الْكَافِرُونَ هَذَا يَوْمٌ عَسِرٌ (قمر: 8) در حالى كه (بر اثر وحشت و اضطراب) بسوى اين دعوت كننده گردن مىكشند كافران مىگويند: «امروز روز سخت و دردناكى است!» (8) |
هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ (واقعه: 56) اين است وسيله پذيرايى از آنها در قيامت! (56) |
أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ (واقعه: 81) آيا اين سخن را [اين قرآن را با اوصافى كه گفته شد] سست و كوچك مىشمريد، (81) |
إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ (واقعه: 95) اين مطلب حقّ و يقين است! (95) |
لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَي جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعَاً مُتَصَدِّعَاً مِنْ خَشْيَةِ اللهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (حشر: 21) اگر اين قرآن را بر كوهى نازل مىكرديم، مىديدى كه در برابر آن خاشع مىشود و از خوف خدا مىشكافد! اينها مثالهايى است كه براى مردم مىزنيم، شايد در آن بينديشيد! (21) |
وَ إِذْ قَالَ عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقَاً لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَ مُبَشِّرَاً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ (صف: 6) و (به ياد آوريد) هنگامى را كه عيسى بن مريم گفت: «اى بنى اسرائيل! من فرستاده خدا به سوى شما هستم در حالى كه تصديقكننده كتابى كه قبل از من فرستاده شده [تورات] مىباشم، و بشارتدهنده به رسولى كه بعد از من مىآيد و نام او احمد است!» هنگامى كه او [احمد] با معجزات و دلايل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «اين سحرى است آشكار»! (6) |
وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَي بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثَاً فَلَمَّا نَبَأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ (تحريم: 3) (به خاطر بياوريد) هنگامى را كه پيامبر يكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى هنگامى كه وى آن را افشا كرد و خداوند پيامبرش را از آن آگاه ساخت، قسمتى از آن را براى او بازگو كرد و از قسمت ديگر خوددارى نمود هنگامى كه پيامبر همسرش را از آن خبر داد، گفت: «چه كسى تو را از اين راز آگاه ساخت؟» فرمود: «خداوند عالم و آگاه مرا با خبر ساخت!» (3) |
أَمْ مَنْ هَذَا الَّذِي هُوَ جُندٌ لَكُمْ يَنْصُرُكُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمَنِ إِنِ الْكَافِرُونَ إِلاَّ فِي غُرُورٍ (ملك: 20) آيا اين كسى كه لشكر شماست مىتواند شما را در برابر خداوند يارى دهد؟ ولى كافران تنها گرفتار فريبند! (20) |
أَمْ مَنْ هَذَا الَّذِي يَرْزُقُكُمْ إِنْ أَمْسَكَ رِزْقَهُ بَلْ لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ (ملك: 21) يا آن كسى كه شما را روزى مىدهد، اگر روزيش را بازدارد (چه كسى مىتواند نياز شما را تأمين كند)؟! ولى آنها در سركشى و فرار از حقيقت لجاجت مىورزند! (21) |
وَ يَقُولُونَ مَتَي هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (ملك: 25) آنها مىگويند: «اگر راست مىگوييد اين وعده قيامت چه زمانى است؟!» (25) |
فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيْئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هَذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ (ملك: 27) هنگامى كه آن (وعده الهى) را از نزديك مىبينند، صورت كافران زشت و سياه مىگردد، و به آنها گفته مىشود: «اين همان چيزى است كه تقاضاى آن را داشتيد»! (27) |
فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لاَ يَعْلَمُونَ (قلم: 44) اكنون مرا با آنها كه اين سخن را تكذيب مىكنند واگذار! ما آنان را از آنجا كه نمىدانند به تدريج به سوى عذاب پيش مىبريم. (44) |
فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ يُؤْثَرُ (مدثر: 24) و سرانجام گفت: «اين (قرآن) چيزى جز افسون و سحرى همچون سحرهاى پيشينيان نيست! (24) |
إِنْ هَذَا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ (مدثر: 25) اين فقط سخن انسان است (نه گفتار خدا)!» (25) |
وَ مَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلاَّ مَلاَئِكَةً وَ مَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَ يَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانَاً وَ لاَ يَرْتَابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَ لِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللهُ بِهَذَا مَثَلاً كَذَلِكَ يُضِلُّ اللهُ مَنْ يَشَاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَ مَا يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلاَّ هُوَ وَ مَا هِيَ إِلاَّ ذِكْرَي لِلْبَشَرِ (مدثر: 31) مأموران دوزخ را فقط فرشتگان (عذاب) قرار داديم، و تعداد آنها را جز براى آزمايش كافران معيّن نكرديم تا اهل كتاب [يهود و نصارى] يقين پيدا كنند و بر ايمان مؤمنان بيفزايد، و اهل كتاب و مؤمنان (در حقّانيّت اين كتاب آسمانى) ترديد به خود راه ندهند، و بيماردلان و كافران بگويند: «خدا از اين توصيف چه منظورى دارد؟!» (آرى) اين گونه خداوند هر كس را بخواهد گمراه مىسازد و هر كس را بخواهد هدايت مىكند! و لشكريان پروردگارت را جز او كسى نمىداند، و اين جز هشدار و تذكّرى براى انسانها نيست! (31) |
إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاءً وَ كَانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُورَاً (انسان: 22) اين پاداش شماست، و سعى و تلاش شما مورد قدردانى است! (22) |
هَذَا يَوْمُ لاَ يَنْطِقُونَ (مرسلات: 35) امروز روزى است كه سخن نمىگويند (و قادر بر دفاع از خويشتن نيستند)، (35) |
هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْنَاكُمْ وَالْأَوَّلِينَ (مرسلات: 38) (و به آنها گفته مىشود:) امروز همان روز جدايى (حق از باطل) است كه شما و پيشينيان را در آن جمع كردهايم! (38) |
ثُمَّ يُقَالُ هَذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ (مطففين: 17) بعد به آنها گفته مىشود: «اين همان چيزى است كه آن را انكار مىكرديد!» (17) |
إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَي (اعلي: 18) اين دستورها در كتب آسمانى پيشين (نيز) آمده است، (18) |
لاَ أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ (بلد: 1) قسم به اين شهر مقدّس [مكّه]، (1) |
وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ (بلد: 2) شهرى كه تو در آن ساكنى، (2) |
وَ هَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ (تين: 3) و قسم به اين شهر امن [مكّه]، (3) |
فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ (قريش: 3) پس (بشكرانه اين نعمت بزرگ) بايد پروردگار اين خانه را عبادت كنند، (3) |
پدیدآورنده : دکتر صادق فرازی
همکاران : مرحمت زینالی ، فاطمه فرازی و روح الله فرازی
طراحی و پیاده سازی سایت : مهندس حسن زینالی
Email :
info@quran-mojam.ir
Tel :
09378764435
کلیه حقوق وب سایت محفوظ بوده واستفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است