فهرست الفبایی




1.«اسم» تَ [238]
ضمیر مرفوع متصل به فعل ماضی صیغه 7 بمعنی تو یک مرد
آیات

صِرَاط‌َ الَّذِين‌َ أَنْعَمْت‌َ عَلَيْهِم‌ْ غَيْرِ الْمَغْضُوب‌ِ عَلَيْهِم‌ْ وَ لاَ الضَّالِّين‌َ (فاتحه: 7)

راه كسانى كه آنان را مشمول نعمت خود ساختى نه كسانى كه بر آنان غضب كرده‏اى و نه گمراهان. (7)


إِن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِم‌ْ أَأَنْذَرْتَهُم‌ْ أَم‌ْ لَم‌ْ تُنْذِرْهُم‌ْ لاَ يُؤْمِنُون‌َ (بقره: 6)

كسانى كه كافر شدند، براى آنان تفاوت نمى‏كند كه آنان را (از عذاب الهى) بترسانى يا نترسانى ايمان نخواهند آورد. (6)


قَالُوا سُبْحَانَك‌َ لاَ عِلْم‌َ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّك‌َ أَنْت‌َ الْعَلِيم‌ُ الْحَكِيم‌ُ (بقره: 32)

فرشتگان عرض كردند: «منزهى تو! ما چيزى جز آنچه به ما تعليم داده‏اى، نمى‏دانيم تو دانا و حكيمى.» (32)


قَال‌َ إِنَّه‌ُ يَقُول‌ُ إِنَّهَا بَقَرَة‌ٌ لاَ ذَلُول‌ٌ تُثِيرُ الْأَرْض‌َ وَ لاَ تَسْقِي‌ الْحَرْث‌َ مُسَلَّمَة‌ٌ لاَ شِيَة‌َ فِيهَا قَالُوا الْآن‌َ جَئْت‌َ بِالْحَق‌ِّ فَذَبَحُوهَا وَ مَا كَادُوا يَفْعَلُون‌َ (بقره: 71)

گفت: خداوند مى‏فرمايد: «گاوى باشد كه نه براى شخم زدن رام شده و نه براى زراعت آبكشى كند از هر عيبى بركنار باشد، و حتى هيچ گونه رنگ ديگرى در آن نباشد.» گفتند: «الان حق مطلب را آوردى!» سپس (چنان گاوى را پيدا كردند و) آن را سر بريدند ولى مايل نبودند اين كار را انجام دهند. (71)


وَ لَن‌ْ تَرْضَي‌ عَنْك‌َ الْيَهُودُ وَ لاَ النَّصَارَي‌ حَتَّي‌ تَتَّبِع‌َ مِلَّتَهُم‌ْ قُل‌ْ إِن‌َّ هُدَي‌ الله‌ِ هُوَ الْهُدَي‌ وَ لَئِن‌ِ اتَّبَعْت‌َ أَهْوَاءَهُمْ‌ بَعْدَ الَّذِي‌ جَاءَك‌َ مِن‌َ الْعِلْم‌ِ مَا لَك‌َ مِن‌َ الله‌ِ مِن‌ْ وَلِي‌ٍّ وَ لاَ نَصِيرٍ (بقره: 120)

هرگز يهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد، (تا به طور كامل، تسليم خواسته‏هاى آنها شوى، و) از آيين (تحريف يافته) آنان، پيروى كنى. بگو: «هدايت، تنها هدايت الهى است!» و اگر از هوى و هوسهاى آنان پيروى كنى، بعد از آنكه آگاه شده‏اى، هيچ سرپرست و ياورى از سوى خدا براى تو نخواهد بود. (120)


وَ كَذَلِك‌َ جَعَلْنَاكُم‌ْ أُمَّة‌ً وَسَطَاً لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَي‌ النَّاس‌ِ وَ يَكُون‌َ الرَّسُول‌ُ عَلَيْكُم‌ْ شَهِيدَاً وَ مَا جَعَلْنَا الْقِبْلَة‌َ الَّتِي‌ كُنْت‌َ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَم‌َ مَنْ‌ يَتَّبِع‌ُ الرَّسُول‌َ مِمَّن‌ْ يَنْقَلِب‌ُ عَلَي‌ عَقِبَيْه‌ِ وَ إِنْ‌ كَانَت‌ْ لَكَبِيرَة‌ً إِلاَّ عَلَي‌ الَّذِين‌َ هَدَي‌ الله‌ُ وَ مَا كَان‌َ الله‌ُ لِيُضِيع‌َ إِيمَانَكُم‌ْ إِن‌َّ الله‌َ بِالنَّاس‌ِ لَرَؤُوف‌ٌ رَحِيم‌ٌ (بقره: 143)

همان‏گونه (كه قبله شما، يك قبله ميانه است) شما را نيز، امت ميانه‏اى قرار داديم (در حد اعتدال، ميان افراط و تفريط) تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر هم بر شما گواه است. و ما، آن قبله‏اى را كه قبلا بر آن بودى، تنها براى اين قرار داديم كه افرادى كه از پيامبر پيروى مى‏كنند، از آنها كه به جاهليت بازمى‏گردند، مشخص شوند. و مسلماً اين حكم، جز بر كسانى كه خداوند آنها را هدايت كرده، دشوار بود. (اين را نيز بدانيد كه نمازهاى شما در برابر قبله سابق، صحيح بوده است) و خدا هرگز ايمان [نماز] شما را ضايع نمى‏گرداند زيرا خداوند، نسبت به مردم، رحيم و مهربان است. (143)


وَ لَئِن‌ْ أَتَيْت‌َ الَّذِين‌َ أُوتُوا الْكِتَاب‌َ بِكُل‌ِّ آيَة‌ٍ مَا تَبِعُوا قِبْلَتَك‌َ وَ مَا أَنْت‌َ بِتَابِع‌ٍ قِبْلَتَهُم‌ْ وَ مَا بَعْضُهُمْ‌ بِتَابِع‌ٍ قِبْلَة‌َ بَعْض‌ٍ وَ لَئِن‌ِ اتَّبَعْت‌َ أَهْوَاءَهُم‌ْ مِنْ‌ بَعْدِ مَا جَاءَك‌َ مِن‌َ الْعِلْم‌ِ إِنَّك‌َ إِذَاً لَمِن‌َ الظَّالِمِين‌َ (بقره: 145)

سوگند كه اگر براى (اين گروه از) اهل كتاب، هر گونه آيه (و نشانه و دليلى) بياورى، از قبله تو پيروى نخواهند كرد و تو نيز، هيچ گاه از قبله آنان، پيروى نخواهى نمود. (آنها نبايد تصور كنند كه بار ديگر، تغيير قبله امكان‏پذير است!) و حتى هيچ يك از آنها، پيروى از قبله ديگرى نخواهد كرد! و اگر تو، پس از اين آگاهى، متابعت هوسهاى آنها كنى، مسلماً از ستمگران خواهى بود! (145)


وَ مِن‌ْ حَيْث‌ُ خَرَجْت‌َ فَوَل‌ِّ وَجْهَك‌َ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَام‌ِ وَ إِنَّه‌ُ لَلْحَق‌ُّ مِنْ‌ رَبِّك‌َ وَ مَا الله‌ُ بِغَافِل‌ٍ عَمَّا تَعْمَلُون‌َ (بقره: 149)

از هر جا (و از هر شهر و نقطه‏اى) خارج شدى، (به هنگام نماز،) روى خود را به جانب «مسجد الحرام» كن! اين دستور حقى از طرف پروردگار توست! و خداوند، از آنچه انجام مى‏دهيد، غافل نيست! (149)


وَ مِن‌ْ حَيْث‌ُ خَرَجْت‌َ فَوَل‌ِّ وَجْهَك‌َ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَام‌ِ وَ حَيْثُمَا كُنْتُم‌ْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُم‌ْ شَطْرَه‌ُ لِئَلاَّ يَكُون‌َ لِلنَّاس‌ِ عَلَيْكُم‌ْ حُجَّة‌ٌ إِلاَّ الَّذِين‌َ ظَلَمُوا مِنْهُم‌ْ فَلاَ تَخْشَوْهُم‌ْ وَاخْشَوْنِي‌ وَ لِأُتِم‌َّ نِعْمَتِي‌ عَلَيْكُم‌ْ وَ لَعَلَّكُم‌ْ تَهْتَدُون‌َ (بقره: 150)

و از هر جا خارج شدى، روى خود را به جانب مسجد الحرام كن! و هر جا بوديد، روى خود را به سوى آن كنيد! تا مردم، جز ظالمان (كه دست از لجاجت برنمى‏دارند،) دليلى بر ضدّ شما نداشته باشند (زيرا از نشانه‏هاى پيامبر، كه در كتب آسمانى پيشين آمده، اين است كه او، به سوى دو قبله، نماز مى‏خواند.) از آنها نترسيد! و (تنها) از من بترسيد! (اين تغيير قبله، به خاطر آن بود كه) نعمت خود را بر شما تمام كنم، شايد هدايت شويد! (150)


أَوْ كَالَّذِي‌ مَرَّ عَلَي‌ قَرْيَة‌ٍ وَ هِي‌َ خَاوِيَة‌ٌ عَلَي‌ عُرُوشِهَا قَال‌َ أَنَّي‌ يُحْيِي هَذِه‌ِ الله‌ُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَه‌ُ الله‌ُ مِئَة‌َ عَام‌ٍ ثُم‌َّ بَعَثَه‌ُ قَال‌َ كَم‌ْ لَبِثْت‌َ قَال‌َ لَبِثْت‌ُ يَوْمَاً أَوْ بَعْض‌َ يَوْم‌ٍ قَال‌َ بَلْ‌ لَبِثْت‌َ مِئَة‌َ عَام‌ٍ فَانْظُرْ إِلَي‌ طَعَامِك‌َ وَ شَرَابِك‌َ لَم‌ْ يَتَسَنَّه‌ْ وَانْظُرْ إِلَي‌ حِمَارِك‌َ وَ لِنَجْعَلَك‌َ آيَة‌ً لِلنَّاس‌ِ وَانْظُرْ إِلَي‌ الْعِظَام‌ِ كَيْف‌َ نُنْشِزُهَا ثُم‌َّ نَكْسُوهَا لَحْمَاً فَلَمَّا تَبَيَّن‌َ لَه‌ُ قَال‌َ أَعْلَم‌ُ أَن‌َّ الله‌َ عَلَي‌ كُل‌ِّ شَي‌ْءٍ قَدِيرٌ (بقره: 259)

يا همانند كسى كه از كنار يك آبادى (ويران شده) عبور كرد، در حالى كه ديوارهاى آن، به روى سقفها فرو ريخته بود، (و اجساد و استخوانهاى اهل آن، در هر سو پراكنده بود او با خود) گفت: «چگونه خدا اينها را پس از مرگ، زنده مى‏كند؟!» (در اين هنگام،) خدا او را يكصد سال ميراند سپس زنده كرد و به او گفت: «چقدر درنگ كردى؟» گفت: «يك روز يا بخشى از يك روز.» فرمود: «نه، بلكه يكصد سال درنگ كردى! نگاه كن به غذا و نوشيدنى خود (كه همراه داشتى، با گذشت سالها) هيچ گونه تغيير نيافته است! (خدايى كه يك چنين مواد فاسدشدنى را در طول اين مدت، حفظ كرده، بر همه چيز قادر است!) ولى به الاغ خود نگاه كن (كه چگونه از هم متلاشى شده! اين زنده شدن تو پس از مرگ، هم براى اطمينان خاطر توست، و هم) براى اينكه تو را نشانه‏اى براى مردم (در مورد معاد) قرار دهيم. (اكنون) به استخوانها (ى مركب سوارى خود نگاه كن كه چگونه آنها را برداشته، به هم پيوند مى‏دهيم، و گوشت بر آن مى‏پوشانيم!» هنگامى كه (اين حقايق) بر او آشكار شد، گفت: «مى‏دانم خدا بر هر كارى توانا است». (259)


لاَ يُكَلِّف‌ُ الله‌ُ نَفْسَاً إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَت‌ْ وَ عَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَت‌ْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِنْ‌ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَ لاَ تَحْمِل‌ْ عَلَيْنَا إِصْرَاً كَمَا حَمَلْتَه‌ُ عَلَي‌ الَّذِين‌َ مِن‌ْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَ لاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَة‌َ لَنَا بِه‌ِ وَاعْف‌ُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْت‌َ مَوْلاَنَا فَانْصُرْنَا عَلَي‌ الْقَوْم‌ِ الْكَافِرِين‌َ (بقره: 286)

خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمى‏كند. (انسان،) هر كار (نيكى) را انجام دهد، براى خود انجام داده و هر كار (بدى) كند، به زيان خود كرده است. (مؤمنان مى‏گويند:) پروردگارا! اگر ما فراموش يا خطا كرديم، ما را مؤاخذه مكن! پروردگارا! تكليف سنگينى بر ما قرار مده، آن چنان كه (به خاطر گناه و طغيان،) بر كسانى كه پيش از ما بودند، قرار دادى! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداريم، بر ما مقرّر مدار! و آثار گناه را از ما بشوى! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مايى، پس ما را بر جمعيّت كافران، پيروز گردان! (286)


رَبَّنَا لاَ تُزِغ‌ْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَ هَب‌ْ لَنَا مِنْ‌ لَدُنْـك‌َ رَحْمَة‌ً إِنَّك‌َ أَنْت‌َ الْوَهَّاب‌ُ (آل‌عمران: 8)

(راسخانِ در علم، مى‏گويند:) «پروردگارا! دلهايمان را، بعد از آنكه ما را هدايت كردى، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوى خود، رحمتى بر ما ببخش، زيرا تو بخشنده‏اى! (8)


ذَلِك‌َ مِن‌ْ أَنْبَاءِ الْغَيْب‌ِ نُوحِيه‌ِ إِلَيْك‌َ وَ مَا كُنْت‌َ لَدَيْهِم‌ْ إِذْ يُلْقُون‌َ أَقلاَمَهُم‌ْ أَيُّهُم‌ْ يَكْفُل‌ُ مَرْيَم‌َ وَ مَا كُنْت‌َ لَدَيْهِم‌ْ إِذْ يَخْتَصِمُون‌َ (آل‌عمران: 44)

(اى پيامبر!) اين، از خبرهاى غيبى است كه به تو وحى مى‏كنيم و تو در آن هنگام كه قلمهاى خود را (براى قرعه‏كشى) به آب مى‏افكندند تا كداميك كفالت و سرپرستى مريم را عهده‏دار شود، و (نيز) به هنگامى كه (دانشمندان بنى اسرائيل، براى كسب افتخار سرپرستى او،) با هم كشمكش داشتند، حضور نداشتى و همه اينها، از راه وحى به تو گفته شد.) (44)


رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْت‌َ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُول‌َ فَاكْتُبْنَا مَع‌َ الشَّاهِدِين‌َ (آل‌عمران: 53)

پروردگارا! به آنچه نازل كرده‏اى، ايمان آورديم و از فرستاده (تو) پيروى نموديم ما را در زمره گواهان بنويس!» (53)


وَ مِن‌ْ أَهْل‌ِ الْكِتَاب‌ِ مَن‌ْ إِنْ‌ تَأْمَنْه‌ُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّه‌ِ إِليْك‌َ وَ مِنْهُمْ‌ مَن‌ْ إِنْ‌ تَأْمَنْه‌ُ بِدِينَارٍ لاَ يُؤَدِّه‌ِ إِلَيْك‌َ إِلاَّ مَا دُمْت‌َ عَلَيْه‌ِ قَائِمَاً ذَلِك‌َ بِأَنَّهُم‌ْ قَالُوا لَيْس‌َ عَلَيْنَا فِي‌ الْأُمِّيِّين‌َ سَبِيل‌ٌ وَ يَقُولُون‌َ عَلَي‌ الله‌ِ الْكَذِب‌َ وَ هُم‌ْ يَعْلَمُون‌َ (آل‌عمران: 75)

و در ميان اهل كتاب، كسانى هستند كه اگر ثروت زيادى به رسم امانت به آنها بسپارى، به تو باز مى‏گردانند و كسانى هستند كه اگر يك دينار هم به آنان بسپارى، به تو باز نمى‏گردانند مگر تا زمانى كه بالاى سر آنها ايستاده (و بر آنها مسلّط) باشى! اين بخاطر آن است كه مى‏گويند: «ما در برابر امّيّين [غير يهود]، مسئول نيستيم.» و بر خدا دروغ مى‏بندند در حالى كه مى‏دانند (اين سخن دروغ است). (75)


وَ إِذْ غَدَوْت‌َ مِن‌ْ أَهْلِك‌َ تُبَوِّئ‌ُ الْمُؤْمِنِين‌َ مَقَاعِدَ لِلْقِتَال‌ِ وَالله‌ُ سَمِيع‌ٌ عَلِيم‌ٌ (آل‌عمران: 121)

و (به ياد آور) زمانى را كه صبحگاهان، از ميان خانواده خود، جهت انتخاب اردوگاه جنگ براى مؤمنان، بيرون رفتى! و خداوند، شنوا و داناست (گفتگوهاى مختلفى را كه درباره طرح جنگ گفته مى‏شد، مى‏شنيد و انديشه‏هايى را كه بعضى در سر مى‏پروراندند، مى‏دانست). (121)


فَبِمَـا رَحْمَة‌ٍ مِن‌َ الله‌ِ لِنْت‌َ لَهُم‌ْ وَ لَوْ كُنْت‌َ فَظَّاً غَلِيظ‌َ الْقَلْب‌ِ لَانْفَضُّوا مِن‌ْ حَوْلِك‌َ فَاعْف‌ُ عَنْهُم‌ْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُم‌ْ وَ شَاوِرْهُم‌ْ فِي‌ الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْت‌َ فَتَوَكَّل‌ْ عَلَي‌ الله‌ِ إِن‌َّ الله‌َ يُحِب‌ُّ الْمُتَوَكِّلِين‌َ (آل‌عمران: 159)

به (بركت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم‏] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مى‏شدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب! و در كارها، با آنان مشورت كن! اما هنگامى كه تصميم گرفتى، (قاطع باش! و) بر خدا توكل كن! زيرا خداوند متوكلان را دوست دارد. (159)


الَّذِين‌َ يَذْكُرُون‌َ الله‌َ قِيَامَاً وَ قُعُودَاً وَ عَلَي‌ جُنُوبِهِم‌ْ وَ يَتَفَكَّرُون‌َ فِي‌ خَلْق‌ِ السَّمَاوَات‌ِ وَالْأَرْض‌ِ رَبَّنَا مَا خَلَقْت‌َ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَك‌َ فَقِنَا عَذَاب‌َ النَّارِ (آل‌عمران: 191)

همانها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آن گاه كه بر پهلو خوابيده‏اند، ياد مى‏كنند و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين مى‏انديشند (و مى‏گويند:) بار الها! اينها را بيهوده نيافريده‏اى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار! (191)


رَبَّنَا إِنَّك‌َ مَنْ‌ تُدْخِل‌ِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَه‌ُ وَ مَا لِلظَّالِمِين‌َ مِن‌ْ أَنْصَارٍ (آل‌عمران: 192)

پروردگارا! هر كه را تو (بخاطر اعمالش،) به آتش افكنى، او را خوار و رسوا ساخته‏اى! و براى افراد ستمگر، هيچ ياورى نيست! (192)


رَبَّنَا وَ آتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَي‌ رُسُلِك‌َ وَ لاَ تُخْزِنَا يَوْم‌َ الْقِيَامَة‌ِ إِنَّك‌َ لاَ تُخْلِف‌ُ الْمِيعَادَ (آل‌عمران: 194)

پروردگارا! آنچه را به وسيله پيامبرانت به ما وعده فرمودى، به ما عطا كن! و ما را در روز رستاخيز، رسوا مگردان! زيرا تو هيچ گاه از وعده خود، تخلف نمى‏كنى. (194)


وَ إِذَا قِيل‌َ لَهُم‌ْ تَعَالَوْا إِلَي‌ مَا أَنْزَل‌َ الله‌ُ وَ إِلَي‌ الرَّسُول‌ِ رَأَيْت‌َ الْمُنَافِقِين‌َ يَصُدُّون‌َ عَنْك‌َ صُدُودَاً (نساء: 61)

و هنگامى كه به آنها گفته شود: «به سوى آنچه خداوند نازل كرده، و به سوى پيامبر بياييد»، منافقان را مى‏بينى كه (از قبول دعوت) تو، اعراض مى‏كنند! (61)


فَلاَ وَ رَبِّك‌َ لاَ يُؤْمِنُون‌َ حَتَّي‌ يُحَكِّمُوك‌َ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُم‌ْ ثُم‌َّ لاَ يَجِدُوا فِي‌ أَنْفُسِهِم‌ْ حَرَجَاً مِمَّا قَضَيْت‌َ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيمَاً (نساء: 65)

به پروردگارت سوگند كه آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اينكه در اختلافات خود، تو را به داورى طلبند و سپس از داورى تو، در دل خود احساس ناراحتى نكنند و كاملا تسليم باشند. (65)


أَلَم‌ْ تَرَ إِلَي‌ الَّذِين‌َ قِيل‌َ لَهُم‌ْ كُفُّوا أَيْدِيَكُم‌ْ وَ أَقِيمُوا الصَّلاَة‌َ وَ آتُوا الزَّكَاة‌َ فَلَمَّا كُتِب‌َ عَلَيْهِم‌ُ الْقِتَال‌ُ إِذَا فَرِيق‌ٌ مِنْهُم‌ْ يَخْشَوْن‌َ النَّاس‌َ كَخَشْيَة‌ِ الله‌ِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَة‌ً وَ قَالُوا رَبَّنَا لِم‌َ كَتَبْت‌َ عَلَيْنَا الْقِتَال‌َ لَوْلا أَخَّرْتَنَا إِلَي‌ أَجَل‌ٍ قَرِيب‌ٍ قُل‌ْ مَتَاع‌ُ الدُّنْيَا قَلِيل‌ٌ وَالْآخِرَة‌ُ خَيْرٌ لِمَن‌ِ اتَّقَي‌ وَ لاَ تُظْلَمُون‌َ فَتِيلاً (نساء: 77)

آيا نديدى كسانى را كه (در مكّه) به آنها گفته شد: «فعلا) دست از جهاد بداريد! و نماز را برپا كنيد! و زكات بپردازيد!» (امّا آنها از اين دستور، ناراحت بودند)، ولى هنگامى كه (در مدينه) فرمان جهاد به آنها داده شد، جمعى از آنان، از مردم مى‏ترسيدند، همان گونه كه از خدا مى‏ترسند، بلكه بيشتر! و گفتند: «پروردگارا! چرا جهاد را بر ما مقرّر داشتى؟! چرا اين فرمان را تا زمان نزديكى تأخير نينداختى؟!» به آنها بگو: «سرمايه زندگى دنيا، ناچيز است! و سراى آخرت، براى كسى كه پرهيزگار باشد، بهتر است! و به اندازه رشته شكافِ هسته خرمايى، به شما ستم نخواهد شد! (77)


يَا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُم‌ْ فِي‌ سَبِيل‌ِ الله‌ِ فَتَبَيَّنُوا وَ لاَ تَقُولُوا لِمَن‌ْ أَلْقَي‌ إِلَيْكُم‌ُ السَّلاَم‌َ لَسْت‌َ مُؤْمِنَاً تَبْتَغُون‌َ عَرَض‌َ الْحَيَاة‌ِ الْدُّنْيَا فَعِنْدَ الله‌ِ مَغَانِم‌ُ كَثِيرَة‌ٌ كَذَلِك‌َ كُنْتُمْ‌ مِن‌ْ قَبْل‌ُ فَمَن‌َّ الله‌ُ عَلَيْكُمْ‌ فَتَبَيَّنُوا إِن‌َّ الله‌َ كَان‌َ بِمَا تَعْمَلُون‌َ خَبِيرَاً (نساء: 94)

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! هنگامى كه در راه خدا گام مى‏زنيد (و به سفرى براى جهاد مى‏رويد)، تحقيق كنيد! و بخاطر اينكه سرمايه ناپايدار دنيا (و غنايمى) به دست آوريد، به كسى كه اظهار صلح و اسلام مى‏كند نگوييد: «مسلمان نيستى» زيرا غنيمتهاى فراوانى (براى شما) نزد خداست. شما قبلًا چنين بوديد و خداوند بر شما منّت نهاد (و هدايت شديد). پس، (بشكرانه اين نعمت بزرگ،) تحقيق كنيد! خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است. (94)


وَ إِذَا كُنْت‌َ فِيهِم‌ْ فَأَقَمْت‌َ لَهُم‌ُ الصَّلاَة‌َ فَلْتَقُم‌ْ طَائِفَة‌ٌ مِنْهُمْ‌ مَعَك‌َ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُم‌ْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ‌ وَرَائِكُم‌ْ وَلْتَأْت‌ِ طَائِفَة‌ٌ أُخْرَي‌ لَم‌ْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَك‌َ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُم‌ْ وَ أَسْلِحَتَهُم‌ْ وَدَّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُون‌َ عَن‌ْ أَسْلِحَتِكُم‌ْ وَ أَمْتِعَتِكُم‌ْ فَيَمِيلُون‌َ عَلَيْكُمْ‌ مَيْلَة‌ً وَاحِدَة‌ً وَ لاَ جُنَاح‌َ عَلَيْكُم‌ْ إِنْ‌ كَان‌َ بِكُم‌ْ أَذَي‌ً مِنْ‌ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ‌ مَرْضَي‌ أَنْ‌ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُم‌ْ وَ خُذُوا حِذْرَكُم‌ْ إِن‌َّ الله‌َ أَعَدَّ لِلْكَافِرِين‌َ عَذَابَاً مُهِينَاً (نساء: 102)

و هنگامى كه در ميان آنها باشى، و (در ميدان جنگ) براى آنها نماز را برپا كنى، بايد دسته‏اى از آنها با تو (به نماز) برخيزند، و سلاحهايشان را با خود برگيرند و هنگامى كه سجده كردند (و نماز را به پايان رساندند)، بايد به پشتِ سرِ شما (به ميدان نبرد) بروند، و آن دسته ديگر كه نماز نخوانده‏اند (و مشغول پيكار بوده‏اند)، بيايند و با تو نماز بخوانند آنها بايد وسايل دفاعى و سلاحهايشان (را در حال نماز) با خود حمل كنند (زيرا) كافران آرزو دارند كه شما از سلاحها و متاعهاى خود غافل شويد و يكباره به شما هجوم آورند. و اگر از باران ناراحتيد، و يا بيمار (و مجروح) هستيد، مانعى ندارد كه سلاحهاى خود را بر زمين بگذاريد ولى وسايل دفاعى (مانند زره و خود را) با خود برداريد خداوند، عذاب خواركننده‏اى براى كافران فراهم ساخته است. (102)


لَئِن‌ْ بَسَطْت‌َ إِلَيَّ‌ يَدَك‌َ لِتَقْتُلَنِي‌ مَا أَنَا بِبَاسِط‌ٍ يَدِي‌َ إِلَيْك‌َ لِأََقْتُلَك‌َ إِنِّي‌ أَخَاف‌ُ الله‌َ رَب‌َّ الْعَالَمِين‌َ (مائده: 28)

اگر تو براى كشتن من، دست دراز كنى، من هرگز به قتل تو دست نمى‏گشايم، چون از پروردگار جهانيان مى‏ترسم! (28)


سَمَّـاعُون‌َ لِلْكَذِب‌ِ أَكَّالُون‌َ لِلسُّحْت‌ِ فَإِنْ‌ جَاءُوك‌َ فَاحْكُمْ‌ بَيْنَهُم‌ْ أَوْ أَعْرِض‌ْ عَنْهُم‌ْ وَ إِنْ‌ تُعْرِض‌ْ عَنْهُم‌ْ فَلَن‌ْ يَضُرُّوك‌َ شَيْءً وَ إِن‌ْ حَكَمْت‌َ فَاحْكُمْ‌ بَيْنَهُمْ‌ بِالْقِسْط‌ِ إِن‌َّ الله‌َ يُحِب‌ُّ الْمُقْسِطِين‌َ (مائده: 42)

آنها بسيار به سخنان تو گوش مى‏دهند تا آن را تكذيب كنند مال حرام فراوان مى خورند پس اگر نزد تو آمدند، در ميان آنان داورى كن، يا (اگر صلاح دانستى) آنها را به حال خود واگذار! و اگر از آنان صرف نظر كنى، به تو هيچ زيانى نمى‏رسانند و اگر ميان آنها داورى كنى، با عدالت داورى كن، كه خدا عادلان را دوست دارد! (42)


يَا أَيُّهَا الرَّسُول‌ُ بَلِّغ‌ْ مَا أُنْزِل‌َ إِلَيْك‌َ مِنْ‌ رَبِّك‌َ وَ إِنْ‌ لَم‌ْ تَفْعَل‌ْ فَمَا بَلَّغْت‌َ رِسَالَتَه‌ُ وَالله‌ُ يَعْصِمُك‌َ مِن‌َ النَّاس‌ِ إِن‌َّ الله‌َ لاَ يَهْدِي‌ الْقَوْم‌َ الْكَافِرِين‌َ (مائده: 67)

اى پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملًا (به مردم) برسان! و اگر نكنى، رسالت او را انجام نداده‏اى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مى‏دارد و خداوند، جمعيّت كافران (لجوج) را هدايت نمى‏كند. (67)


إِذْ قَال‌َ الله‌ُ يَا عِيسَي‌ ابْن‌َ مَرْيَم‌َ اذْكُرْ نِعْمَتِي‌ عَلَيْك‌َ وَ عَلَي‌ وَالِدَتِك‌َ إِذْ أَيَّدتُّك‌َ بِرُوح‌ِ الْقُدُس‌ِ تُكَلِّم‌ُ النَّاس‌َ فِي‌ الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُك‌َ الْكِتَاب‌َ وَالْحِكْمَة‌َ وَالتَّوْرَاة‌َ وَالْإِنْجِيل‌َ وَ إِذْ تَخْلُق‌ُ مِن‌َ الطِّين‌ِ كَهَيْئَة‌ِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي‌ فَتَنْفُخ‌ُ فِيهَا فَتَكُون‌َ طَيْرَاً بِإِذْنِي‌ وَ تُبْرِءُ‌ الْأَكْمَه‌َ وَالْأَبْرَص‌َ بِإِذْنِي‌ وَ إِذْ تُخْرِج‌ُ الْمَوْتَي‌ بِإِذْنِي‌ وَ إِذْ كَفَفْت‌ُ بَنِي‌ إِسْرَائِيل‌َ عَنْك‌َ إِذْ جِئْتَهُمْ‌ بِالْبَيِّنَات‌ِ فَقَال‌َ الَّذِين‌َ كَفَرُوا مِنْهُم‌ْ إِن‌ْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِين‌ٌ (مائده: 110)

(به خاطر بياور) هنگامى را كه خداوند به عيسى بن مريم گفت: «ياد كن نعمتى را كه به تو و مادرت بخشيدم! زمانى كه تو را با» روح القدس «تقويت كردم كه در گاهواره و به هنگام بزرگى، با مردم سخن مى‏گفتى و هنگامى كه كتاب و حكمت و تورات و انجيل را به تو آموختم و هنگامى كه به فرمان من، از گل چيزى بصورت پرنده مى‏ساختى، و در آن مى‏دميدى، و به فرمان من، پرنده‏اى مى‏شد و كور مادرزاد، و مبتلا به بيمارى پيسى را به فرمان من، شفا مى‏دادى و مردگان را (نيز) به فرمان من زنده مى‏كردى و هنگامى كه بنى اسرائيل را از آسيب رساندن به تو، بازداشتم در آن موقع كه دلايل روشن براى آنها آوردى، ولى جمعى از كافران آنها گفتند: اينها جز سحر آشكار نيست!» (110)


قَالُوا نُرِيدُ أَنْ‌ نَأْكُل‌َ مِنْهَا وَ تَطْمَئِن‌َّ قُلُوبُنَا وَ نَعْلَم‌َ أَنْ‌ قَدْ صَدَقْتَنَا وَ نَكُون‌َ عَلَيْهَا مِن‌َ الشَّاهِدِين‌َ (مائده: 113)

گفتند: « (ما نظر بدى نداريم،) مى‏خواهيم از آن بخوريم، و دلهاى ما (به رسالت تو) مطمئن گردد و بدانيم به ما راست گفته‏اى و بر آن، گواه باشيم.» (113)


وَ إِذْ قَال‌َ الله‌ُ يَا عِيسَي‌ ابْن‌َ مَرْيَم‌َ أَأَنْت‌َ قُلْت‌َ لِلنَّاس‌ِ اتَّخِذُونِي‌ وَ أُمِّي‌َ إِلَهَيْن‌ِ مِنْ‌ دُون‌ِ الله‌ِ قَال‌َ سُبْحَانَك‌َ مَا يَكُون‌ُ لِي‌ أَن‌ْ أَقُول‌َ مَا لَيْس‌َ لِي‌ بِحَق‌ٍّ إِنْ‌ كُنْت‌ُ قُلْتُه‌ُ فَقَدْ عَلِمْتَه‌ُ تَعْلَم‌ُ مَا فِي‌ نَفْسِي‌ وَ لاَ أَعْلَم‌ُ مَا فِي‌ نَفْسِك‌َ إِنَّك‌َ أَنْت‌َ عَلاَّم‌ُ الْغُيُوب‌ِ (مائده: 116)

و آن گاه كه خداوند به عيسى بن مريم مى‏گويد: «آيا تو به مردم گفتى كه من و مادرم را بعنوان دو معبود غير از خدا انتخاب كنيد؟!»، او مى‏گويد: «منزهى تو! من حق ندارم آنچه را كه شايسته من نيست، بگويم! اگر چنين سخنى را گفته باشم، تو مى‏دانى! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهى و من از آنچه در ذات (پاك) توست، آگاه نيستم! بيقين تو از تمام اسرار و پنهانيها با خبرى. (116)


مَا قُلْت‌ُ لَهُم‌ْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي‌ بِه‌ِ أَن‌ِ اعْبُدُوا الله‌َ رَبِّي‌ وَ رَبَّكُم‌ْ وَ كُنْت‌ُ عَلَيْهِم‌ْ شَهِيدَاً مَا دُمْت‌ُ فِيهِم‌ْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي‌ كُنْت‌َ أَنْت‌َ الرَّقِيب‌َ عَلَيْهِم‌ْ وَ أَنْت‌َ عَلَي‌ كُل‌ِّ شَي‌ْءٍ شَهيدٌ (مائده: 117)

من، جز آنچه مرا به آن فرمان دادى، چيزى به آنها نگفتم (به آنها گفتم:) خداوندى را بپرستيد كه پروردگار من و پروردگار شماست! و تا زمانى كه در ميان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم ولى هنگامى كه مرا از ميانشان برگرفتى، تو خود مراقب آنها بودى و تو بر هر چيز، گواهى! (117)


وَ إِنْ‌ كَان‌َ كَبُرَ عَلَيْك‌َ إِعْرَاضُهُم‌ْ فَإِنِ‌ اسْتَطَعْت‌َ أَنْ‌ تَبْتَغِي‌َ نَفَقَاً فِي‌ الْأَرْض‌ِ أَوْ سُلَّمَاً فِي‌ السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُمْ‌ بِآيَة‌ٍ وَ لَوْ شَاءَ الله‌ُ لَجَمَعَهُم‌ْ عَلَي‌ الْهُدَي‌ فَلاَ تَكُونَن‌َّ مِن‌َ الْجَاهِلِين‌َ (انعام: 35)

و اگر اعراض آنها بر تو سنگين است، چنانچه بتوانى نقبى در زمين بزنى، يا نردبانى به آسمان بگذارى (و اعماق زمين و آسمانها را جستجو كنى، چنين كن) تا آيه (و نشانه ديگرى) براى آنها بياورى! (ولى بدان كه اين لجوجان، ايمان نمى‏آورند!) امّا اگر خدا بخواهد، آنها را (به اجبار) بر هدايت جمع خواهد كرد. (ولى هدايت اجبارى، چه سودى دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش! (35)


قُل‌ْ أَرَأَيْتَكُم‌ْ إِن‌ْ أَتَاكُم‌ْ عَذَاب‌ُ الله‌ِ أَوْ أَتَتْكُم‌ُ السَّاعَة‌ُ أَغَيْرَ الله‌ِ تَدْعُون‌َ إِنْ‌ كُنْتُم‌ْ صَادِقِين‌َ (انعام: 40)

بگو: «به من خبر دهيد اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آيد، يا رستاخيز برپا شود، آيا (براى حل مشكلات خود،) غير خدا را مى‏خوانيد اگر راست مى‏گوييد؟!» (40)


قُل‌ْ أَرَأَيْتَكُم‌ْ إِن‌ْ أَتَاكُم‌ْ عَذَاب‌ُ الله‌ِ بَغْتَة‌ً أَوْ جَهْرَة‌ً هَل‌ْ يُهْلَك‌ُ إِلاَّ الْقَوْم‌ُ الظَّالِمُون‌َ (انعام: 47)

بگو: «به من خبر دهيد اگر عذاب خدا بطور ناگهانى (و پنهانى) يا آشكارا به سراغ شما بيايد، آيا جز جمعيّت ستمكار هلاك مى‏شوند؟!» (47)


وَ إِذَا رَأَيْت‌َ الَّذِين‌َ يَخُوضُون‌َ فِي‌ آيَاتِنَا فَأَعْرِض‌ْ عَنْهُم‌ْ حَتَّي‌ يَخُوضُوا فِي‌ حَدِيث‌ٍ غَيْرِه‌ِ وَ إِنْ مَا يُنْسِيَنَّك‌َ الشَّيْطَان‌ُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَي‌ مَع‌َ الْقَوْم‌ِ الظَّالِمِين‌َ (انعام: 68)

هر گاه كسانى را ديدى كه آيات ما را استهزا مى‏كنند، از آنها روى بگردان تا به سخن ديگرى بپردازند! و اگر شيطان از ياد تو ببرد، هرگز پس از ياد آمدن با اين جمعيّت ستمگر منشين! (68)


وَ كَذَلِك‌َ نُصَرِّف‌ُ الْآيَات‌ِ وَ لِيَقُولُوا دَرَسْت‌َ وَ لِنُبَيِّنَه‌ُ لِقَوْم‌ٍ يَعْلَمُون‌َ (انعام: 105)

و اينچنين آيات (خود) را تشريح مى‏كنيم بگذار آنها بگويند: «تو درس خوانده‏اى (و آنها را از ديگرى آموخته‏اى)»! مى‏خواهيم آن را براى كسانى كه آماده درك حقايقند، روشن سازيم. (105)


وَ يَوْم‌َ يَحْشُرُهُم‌ْ جَمِيعَاً يَا مَعْشَرَ الْجِن‌ِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ‌ مِن‌َ الْإِنْس‌ِ وَ قَال‌َ أَوْلِيَاؤُهُمْ‌ مِن‌َ الْإِنْس‌ِ رَبَّنَا اسْتَمْتَع‌َ بَعْضُنَا بِبَعْض‌ٍ وَ بَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِي‌ أَجَّلْت‌َ لَنَا قَال‌َ النَّارُ مَثْواكُم‌ْ خَالِدِين‌َ فِيهَا إِلاَّ مَا شَاءَ الله‌ُ إِن‌َّ رَبَّك‌َ حَكِيم‌ٌ عَلِيم‌ٌ (انعام: 128)

در آن روز كه (خدا) همه آنها را جمع و محشور ميسازد، (مى‏گويد:) اى جمعيّت شياطين و جن! شما افراد زيادى از انسانها را گمراه ساختيد! دوستان و پيروان آنها از ميان انسانها مى‏گويند: «پروردگارا! هر يك از ما دو گروه [پيشوايان و پيروان گمراه‏] از ديگرى استفاده كرديم (ما به لذّات هوس آلود و زودگذر رسيديم و آنها بر ما حكومت كردند) و به اجلى كه براى ما مقرّر داشته بودى رسيديم.» (خداوند) مى‏گويد: «آتش جايگاه شماست جاودانه در آن خواهيد ماند، مگر آنچه خدا بخواهد» پروردگار تو حكيم و داناست. (128)


إِن‌َّ الَّذِين‌َ فَرَّقُوا دِينَهُم‌ْ وَ كَانُوا شِيَعَاً لَسْت‌َ مِنْهُم‌ْ فِي‌ شَي‌ْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُم‌ْ إِلَي‌ الله‌ِ ثُم‌َّ يُنَبِّئُهُمْ‌ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُون‌َ (انعام: 159)

كسانى كه آيين خود را پراكنده ساختند، و به دسته‏هاى گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسيم شدند، تو هيچ گونه رابطه‏اى با آنها ندارى! سر و كار آنها تنها با خداست سپس خدا آنها را از آنچه انجام مى‏دادند، با خبر مى‏كند. (159)


قَال‌َ مَا مَنَعَك‌َ أَنْ لاَ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُك‌َ قَال‌َ أَنَا خَيْرٌ مِنْه‌ُ خَلَقْتَنِي‌ مِنْ‌ نَارٍ وَ خَلَقْتَه‌ُ مِنْ‌ طِين‌ٍ (اعراف: 12)

(خداوند به او) فرمود: «در آن هنگام كه به تو فرمان دادم، چه چيز تو را مانع شد كه سجده كنى؟» گفت: «من از او بهترم مرا از آتش آفريده‏اى و او را از گل!» (12)


قَال‌َ فَبِمَـا أَغْوَيْتَنِي‌ لَأََقْعُدَن‌َّ لَهُم‌ْ صِرَاطَك‌َ الْمُسْتَقِيم‌َ (اعراف: 16)

گفت: «اكنون كه مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقيم تو، در برابر آنها كمين مى كنم! (16)


قَالُوا أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ الله‌َ وَحْدَه‌ُ وَ نَذَرَ مَا كَان‌َ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ‌ كُنْت‌َ مِن‌َ الْصَّادِقِين‌َ (اعراف: 70)

گفتند: «آيا به سراغ ما آمده‏اى كه تنها خداى يگانه را بپرستيم، و آنچه را پدران ما مى‏پرستند، رها كنيم؟! پس اگر راست مى‏گويى آنچه را (از بلا و عذاب الهى) به ما وعده مى‏دهى، بياور»! (70)


فَعَقَرُوا النَّاقَة‌َ وَ عَتَوْا عَن‌ْ أَمْرِ رَبِّهِم‌ْ وَ قَالُوا يَا صَالِح‌ُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ‌ كُنْت‌َ مِن‌َ الْمُرْسَلِين‌َ (اعراف: 77)

سپس «ناقه» را پى كردند، و از فرمان پروردگارشان سرپيچيدند و گفتند: «اى صالح! اگر تو از فرستادگان (خدا) هستى، آنچه ما را با آن تهديد مى‏كنى، بياور!» (77)


قَال‌َ إِن‌ْ كُنْت‌َ جِئْت‌َ بِآيَة‌ٍ فَأْت‌ِ بِهَا إِن‌ْ كُنْت‌َ مِن‌َ الصَّادِقِين‌َ (اعراف: 106)

(فرعون) گفت: «اگر نشانه‏اى آورده‏اى، نشان بده اگر از راستگويانى!» (106)


قَالُوا أُوذِينَا مِن‌ْ قَبْل‌ِ أَن‌ْ تَأْتِيَنَا وَ مِن‌ْ بَعْدِ مَا جِئْتَنَا قَال‌َ عَسَي‌ رَبُّكُم‌ْ أَن‌ْ يُهْلِك‌َ عَدُوَّكُم‌ْ وَ يَسْتَخْلِفَكُم‌ْ فِي‌ الْأَرْض‌ِ فَيَنْظُرَ كَيْف‌َ تَعْمَلُون‌َ (اعراف: 129)

گفتند: «پيش از آنكه به سوى ما بيايى آزار ديديم، (هم اكنون) پس از آمدنت نيز آزار مى‏بينيم! (كى اين آزارها سر خواهد آمد؟)» گفت: «اميد است پروردگارتان دشمن شما را هلاك كند، و شما را در زمين جانشين (آنها) سازد، و بنگرد چگونه عمل مى‏كنيد!» (129)


وَ لَمَّا وَقَع‌َ عَلَيْهِم‌ُ الرِّجْزُ قَالُوا يَا مُوسَي‌ ادْع‌ُ لَنَا رَبَّك‌َ بِمَا عَهِدَ عِنْدَك‌َ لَئِن‌ْ كَشَفْت‌َ عَنَّا الْرِّجْزَ لَنُؤْمِنَن‌َّ لَك‌َ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَك‌َ بَنِي‌ إِسْرَائِيل‌َ (اعراف: 134)

هنگامى كه بلا بر آنها مسلط مى‏شد، مى‏گفتند: «اى موسى! از خدايت براى ما بخواه به عهدى كه با تو كرده، رفتار كند! اگر اين بلا را از ما مرتفع سازى، قطعاً به تو ايمان مى‏آوريم، و بنى اسرائيل را با تو خواهيم فرستاد!» (134)


وَاخْتَارَ مُوسَي‌ قَوْمَه‌ُ سَبْعِين‌َ رَجُلاً لِمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُم‌ُ الرَّجْفَة‌ُ قَال‌َ رَب‌ِّ لَوْ شِئْت‌َ أَهْلَكْتَهُمْ‌ مِنْ‌ قَبْل‌ُ وَ إِيَّاي‌َ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَل‌َ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِن‌ْ هِي‌َ إِلاَّ فِتْنَتُك‌َ تُضِل‌ُّ بِهَا مَنْ‌ تَشَاءُ وَ تَهْدِي‌ مَنْ‌ تَشَاءُ أَنْت‌َ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَ أَنْت‌َ خَيْرُ الْغَافِرِين‌َ (اعراف: 155)

موسى از قوم خود، هفتاد تن از مردان را براى ميعادگاه ما برگزيد و هنگامى كه زمين‏لرزه آنها را فرا گرفت (و هلاك شدند)، گفت: «پروردگارا! اگر مى‏خواستى، مى توانستى آنها و مرا پيش از اين نيز هلاك كنى! آيا ما را به آنچه سفيهانمان انجام داده‏اند، (مجازات و) هلاك مى‏كنى؟! اين، جز آزمايش تو، چيز ديگر نيست كه هر كس را بخواهى (و مستحق بدانى)، به وسيله آن گمراه مى‏سازى و هر كس را بخواهى (و شايسته ببينى)، هدايت مى‏كنى! تو ولىّ مايى، و ما را بيامرز، بر ما رحم كن، و تو بهترين آمرزندگانى! (155)


هُوَ الَّذِي‌ خَلَقَكُمْ‌ مِنْ‌ نَفْس‌ٍ وَاحِدَة‌ٍ وَ جَعَل‌َ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُن‌َ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَت‌ْ حَمْلاً خَفِيفَاً فَمَرَّت‌ْ بِه‌ِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ‌ دَعَوَا الله‌َ رَبَّهُمَا لَئِن‌ْ آتَيْتَنَا صَالِحَاً لَنَكُونَن‌َّ مِن‌َ الشَّاكِرِين‌َ (اعراف: 189)

او خدايى است كه (همه) شما را از يك فرد آفريد و همسرش را نيز از جنس او قرار داد، تا در كنار او بياسايد. سپس هنگامى كه با او آميزش كرد، حملى سبك برداشت، كه با وجود آن، به كارهاى خود ادامه مى‏داد و چون سنگين شد، هر دو از خداوند و پروردگار خود خواستند «اگر فرزند صالحى به ما دهى، از شاكران خواهيم بود!» (189)


وَ إِذَا لَم‌ْ تَأْتِهِمْ‌ بِآيَة‌ٍ قَالُوا لَوْلاَ اجْتَبَيْتَهَا قُل‌ْ إِنَّمَا أَتَّبِع‌ُ مَا يُوحَي‌ إِلَيَّ‌ مِنْ‌ رَبِّي‌ هَذَا بَصَائِرُ مِنْ‌ رَبِّكُم‌ْ وَ هُدَي‌ً وَ رَحْمَة‌ٌ لِقَوْم‌ٍ يُؤْمِنُون‌َ (اعراف: 203)

هنگامى كه (در نزول وحى تاخير افتد، و) آيه‏اى براى آنان نياورى، مى‏گويند: «چرا خودت (از پيش خود) آن را برنگزيدى؟!» بگو: «من تنها از چيزى پيروى مى‏كنم كه بر من وحى مى‏شود اين وسيله بينايى از طرف پروردگارتان، و مايه هدايت و رحمت است براى جمعيّتى كه ايمان مى‏آورند. (203)


فَلَم‌ْ تَقْتُلُوهُم‌ْ وَ لَكِنَّ‌ الله‌َ قَتَلَهُم‌ْ وَ مَا رَمَيْت‌َ إِذْ رَمَيْت‌َ وَ لَكِنَّ‌ الله‌َ رَمَي‌ وَ لِيُبْلِي‌َ الْمُؤْمِنِين‌َ مِنْه‌ُ بَلاَءً حَسَنَاً إِن‌َّ الله‌َ سَمِيع‌ٌ عَلِيم‌ٌ (انفال: 17)

اين شما نبوديد كه آنها را كشتيد بلكه خداوند آنها را كشت! و اين تو نبودى (اى پيامبر كه خاك و سنگ به صورت آنها) انداختى بلكه خدا انداخت! و خدا مى‏خواست مؤمنان را به اين وسيله امتحان خوبى كند خداوند شنوا و داناست. (17)


الَّذِين‌َ عَاهَدْتَ مِنْهُم‌ْ ثُم‌َّ يَنْقُضُون‌َ عَهْدَهُم‌ْ فِي‌ كُل‌ِّ مَرَّة‌ٍ وَ هُم‌ْ لاَ يَتَّقُون‌َ (انفال: 56)

همان كسانى كه با آنها پيمان بستى سپس هر بار عهد و پيمان خود را مى‏شكنند و (از پيمان شكنى و خيانت،) پرهيز ندارند. (56)


وَ أَلَّف‌َ بَيْن‌َ قُلُوبِهِم‌ْ لَوْ أَنْفَقْت‌َ مَا فِي‌ الْأَرْض‌ِ جَمِيعَاً مَا أَلَّفْت‌َ بَيْن‌َ قُلُوبِهِم‌ْ وَ لَكِنَّ‌ الله‌َ أَلَّف‌َ بَيْنَهُم‌ْ إِنَّه‌ُ عَزِيزٌ حَكِيم‌ٌ (انفال: 63)

و دلهاى آنها را با هم، الفت داد! اگر تمام آنچه را روى زمين است صرف مى‏كردى كه ميان دلهاى آنان الفت دهى، نمى‏توانستى! ولى خداوند در ميان آنها الفت ايجاد كرد! او توانا و حكيم است! (63)


عَفَا الله‌ُ عَنْك‌َ لِم‌َ أَذِنْت‌َ لَهُم‌ْ حَتَّي‌ يَتَبَيَّن‌َ لَك‌َ الَّذِين‌َ صَدَقُوا وَ تَعْلَم‌َ الْكاذِبِين‌َ (توبه: 43)

خداوند تو را بخشيد چرا پيش از آنكه راستگويان و دروغگويان را بشناسى، به آنها اجازه دادى؟! (خوب بود صبر مى‏كردى، تا هر دو گروه خود را نشان دهند!) (43)


وَ لَئِنْ‌ سَأَلْتَهُم‌ْ لَيَقُولُن‌َّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوض‌ُ وَ نَلْعَب‌ُ قُل‌ْ أَبِالله‌ِ وَ آيَاتِه‌ِ وَ رَسُولِه‌ِ كُنْتُم‌ْ تَسْتَهْزِئُون‌َ (توبه: 65)

و اگر از آنها بپرسى (: «چرا اين اعمال خلاف را انجام داديد؟!»)، مى‏گويند: «ما بازى و شوخى مى‏كرديم!» بگو: «آيا خدا و آيات او و پيامبرش را مسخره مى‏كرديد؟!» (65)


وَ لاَ عَلَي‌ الَّذِين‌َ إِذَا مَا أَتَوْك‌َ لِتَحْمِلَهُم‌ْ قُلْت‌َ لاَ أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُم‌ْ عَلَيْه‌ِ تَوَلَّوا وَ أَعْيُنُهُم‌ْ تَفِيض‌ُ مِن‌َ الدَّمْع‌ِ حَزَنَاً أَنْ لاَ يَجِدُوا مَا يُنْفِقُون‌َ (توبه: 92)

و (نيز) ايرادى نيست بر آنها كه وقتى نزد تو آمدند كه آنان را بر مركبى (براى جهاد) سوار كنى، گفتى: «مركبى كه شما را بر آن سوار كنم، ندارم!» (از نزد تو) بازگشتند در حالى كه چشمانشان از اندوه اشكبار بود زيرا چيزى نداشتند كه در راه خدا انفاق كنند (و با آن به ميدان بروند) (92)


هُوَ الَّذِي‌ يُسَيِّرُكُم‌ْ فِي‌ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّي‌ إِذَا كُنْتُم‌ْ فِي‌ الْفُلْك‌ِ وَ جَرَيْن‌َ بِهِمْ‌ بِرِيح‌ٍ طَيِّبَة‌ٍ وَ فَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيح‌ٌ عَاصِف‌ٌ وَ جَاءَهُم‌ُ الْمَوْج‌ُ مِنْ‌ كُل‌ِّ مَكَان‌ٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُم‌ْ أُحِيط‌َ بِهِم‌ْ دَعَوُا الله‌َ مُخْلِصِين‌َ لَه‌ُ الدِّين‌َ لَئِن‌ْ أَنْجَيْتَنَا مِن‌ْ هَذِه‌ِ لَنَكُونَن‌َّ مِن‌َ الشَّاكِرِين‌َ (يونس: 22)

او كسى است كه شما را در خشكى و دريا سير مى‏دهد زمانى كه در كشتى قرار مى‏گيريد، و بادهاى موافق آنان را (بسوى مقصد) حركت ميدهد و خوشحال مى‏شوند، ناگهان طوفان شديدى مى‏وزد و امواج از هر سو به سراغ آنها مى‏آيد و گمان مى‏كنند هلاك خواهند شد در آن هنگام، خدا را از روى اخلاص مى‏خوانند كه: «اگر ما را از اين گرفتارى نجات دهى، حتماً از سپاسگزاران خواهيم بود!» (22)


قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْه‌ِ آباءَنَا وَ تَكُون‌َ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي‌ الْأَرْض‌ِ وَ مَا نَحْن‌ُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِين‌َ (يونس: 78)

گفتند: «آيا آمده‏اى كه ما را، از آنچه پدرانمان را بر آن يافتيم، منصرف سازى و بزرگى (و رياست) در روى زمين، از آن شما دو تن باشد؟! ما (هرگز) به شما ايمان نمى‏آوريم!» (78)


وَ قَال‌َ مُوسَي‌ رَبَّنَا إِنَّك‌َ آتَيْت‌َ فِرْعَوْن‌َ وَ مَلَأَه‌ُ زِينَة‌ً وَ أَمْوَالاً فِي‌ الْحَيَاة‌ِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ‌ سَبِيلِك‌َ رَبَّنَا اطْمِس‌ْ عَلَي‌ أَمْوَالِهِم‌ْ وَاشْدُدْ عَلَي‌ قُلُوبِهِم‌ْ فَلاَ يُؤْمِنُوا حَتَّي‌ يَرَوُا الْعَذَاب‌َ الْأَلِيم‌َ (يونس: 88)

موسى گفت: «پروردگارا! تو فرعون و اطرافيانش را زينت و اموالى (سرشار) در زندگى دنيا داده‏اى، پروردگارا! در نتيجه (بندگانت را) از راه تو گمراه مى‏سازند! پروردگارا! اموالشان را نابود كن! و (بجرم گناهانشان،) دلهايشان را سخت و سنگين ساز، به گونه‏اى كه ايمان نياورند تا عذاب دردناك را ببينند!» (88)


آلْآن‌َ وَ قَدْ عَصَيْت‌َ قَبْل‌ُ وَ كُنْت‌َ مِن‌َ الْمُفْسِدِين‌َ (يونس: 91)

(امّا به او خطاب شد:) الآن؟!! در حالى كه قبلًا عصيان كردى، و از مفسدان بودى! (91)


فَإِنْ‌ كُنْت‌َ فِي‌ شَك‌ٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْك‌َ فَاسْأَل‌ِ الَّذِين‌َ يَقْرَءُون‌َ الْكِتَاب‌َ مِنْ‌ قَبْلِك‌َ لَقَدْ جَاءَك‌َ الْحَق‌ُّ مِنْ‌ رَبِّك‌َ فَلاَ تَكُونَن‌َّ مِن‌َ الْمُمْتَرِين‌َ (يونس: 94)

و اگر در آنچه بر تو نازل كرده‏ايم ترديدى دارى، از كسانى كه پيش از تو كتاب آسمانى را مى‏خواندند بپرس، به يقين، «حق» از طرف پروردگارت به تو رسيده است بنا بر اين، هرگز از ترديدكنندگان مباش! [مسلماً او ترديدى نداشت! اين درسى براى مردم بود!] (94)


وَ لاَ تَدْع‌ُ مِنْ‌ دُون‌ِ الله‌ِ مَا لاَ يَنْفَعُك‌َ وَ لاَ يَضُرُّك‌َ فَإِنْ‌ فَعَلْت‌َ فَإِنَّك‌َ إِذَاً مِن‌َ الظَّالِمِين‌َ (يونس: 106)

و جز خدا، چيزى را كه نه سودى به تو مى‏رساند و نه زيانى، مخوان! كه اگر چنين كنى، از ستمكاران خواهى بود! (106)


وَ هُوَ الَّذِي‌ خَلَق‌َ السَّمَاوَات‌ِ وَالْأَرْض‌َ فِي‌ سِتَّة‌ِ أَيَّام‌ٍ وَ كَان‌َ عَرْشُه‌ُ عَلَي‌ الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُم‌ْ أَيُّكُم‌ْ أَحْسَن‌ُ عَمَلاً وَ لَئِنْ‌ قُلْت‌َ إِنَّكُمْ‌ مَبْعُوثُون‌َ مِنْ‌ بَعْدِ الْمَوْت‌ِ لَيَقُولَنَّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا إِن‌ْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِين‌ٌ (هود: 7)

او كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز [شش دوران‏] آفريد و عرش (حكومت) او، بر آب قرار داشت (بخاطر اين آفريد) تا شما را بيازمايد كه كداميك عملتان بهتر است! و اگر (به آنها) بگويى: «شما بعد از مرگ، برانگيخته مى‏شويد! «، مسلّماً» كافران مى‏گويند: «اين سحرى آشكار است!» (7)


قَالُوا يَا نُوح‌ُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْت‌َ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ‌ كُنْت‌َ مِن‌َ الصَّادِقِين‌َ (هود: 32)

(نوح) گفت: «اگر خدا اراده كند، خواهد آورد و شما قدرت فرار (از آن را) نخواهيد داشت! (32)


تِلْك‌َ مِن‌ْ أَنبَاءِ الْغَيْب‌ِ نُوحِيهَا إِلَيْك‌َ مَا كُنْت‌َ تَعْلَمُهَا أَنْت‌َ وَ لاَ قَوْمُك‌َ مِنْ‌ قَبْل‌ِ هَذَا فَاصْبِرْ إِن‌َّ الْعَاقِبَة‌َ لِلْمُتَّقِين‌َ (هود: 49)

اينها از خبرهاى غيب است كه به تو (اى پيامبر) وحى مى‏كنيم نه تو، و نه قومت، اينها را پيش از اين نمى‏دانستيد! بنا بر اين، صبر و استقامت كن، كه عاقبت از آن پرهيزگاران است! (49)


قَالُوا يَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَة‌ٍ وَ مَا نَحْن‌ُ بِتَارِكِي‌ آلِهَتِنَا عَنْ‌ قَوْلِك‌َ وَ مَا نَحْن‌ُ لَك‌َ بِمُؤْمِنِين‌َ (هود: 53)

گفتند: «اى هود! تو دليل روشنى براى ما نياورده‏اى! و ما خدايان خود را بخاطر حرف تو، رها نخواهيم كرد! و ما (اصلًا) به تو ايمان نمى‏آوريم! (53)


قَالُوا يَا صَالِح‌ُ قَدْ كُنْت‌َ فِينَا مَرْجُوَّاً قَبْل‌َ هَذَا أَتَنْهَانَا أَنْ‌ نَعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَ إِنَّنَا لَفِي‌ شَك‌ٍّ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْه‌ِ مُرِيب‌ٍ (هود: 62)

گفتند: «اى صالح! تو پيش از اين، مايه اميد ما بودى! آيا ما را از پرستش آنچه پدرانمان مى‏پرستيدند، نهى مى‏كنى؟! در حالى كه ما، در مورد آنچه به سوى آن دعوتمان مى‏كنى، در شك و ترديد هستيم!» (62)


قَالُوا لَقَدْ عَلِمْت‌َ مَا لَنَا فِي‌ بَنَاتِك‌َ مِن‌ْ حَق‌ٍّ وَ إِنَّك‌َ لَتَعْلَم‌ُ مَا نُرِيدُ (هود: 79)

گفتند: «تو كه مى‏دانى ما تمايلى به دختران تو نداريم و خوب مى‏دانى ما چه مى‏خواهيم!» (79)


فَاسْتَقِم‌ْ كَمَا أُمِرْت‌َ وَ مَنْ‌ تَاب‌َ مَعَك‌َ وَ لاَ تَطْغَوْا إِنَّه‌ُ بِمَا تَعْمَلُون‌َ بَصِيرٌ (هود: 112)

پس همان‏گونه كه فرمان يافته‏اى، استقامت كن و همچنين كسانى كه با تو بسوى خدا آمده‏اند (بايد استقامت كنند)! و طغيان نكنيد، كه خداوند آنچه را انجام مى‏دهيد مى‏بيند! (112)


نَحْن‌ُ نَقُص‌ُّ عَلَيْك‌َ أَحْسَن‌َ الْقَصَص‌ِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْك‌َ هَذَا الْقُرْآن‌َ وَ إِنْ‌ كُنْت‌َ مِنْ‌ قَبْلِه‌ِ لَمِن‌َ الْغَافِلِين‌َ (يوسف: 3)

ما بهترين سرگذشتها را از طريق اين قرآن- كه به تو وحى كرديم- بر تو بازگو مى‏كنيم و مسلّماً پيش از اين، از آن خبر نداشتى! (3)


رَب‌ِّ قَدْ آتَيْتَنِي‌ مِن‌َ الْمُلْك‌ِ وَ عَلَّمْتَنِي‌ مِنْ‌ تَأْوِيل‌ِ الْأَحَاديث‌ِ فَاطِرَ السَّمَاوَات‌ِ وَالْأَرْض‌ِ أَنْت‌َ وَلِیِّي‌ فِي‌ الدُّنْيَا وَالْآخِرَة‌ِ تَوَفَّنِي‌ مُسْلِمَاً وَ أَلْحِقْنِي‌ بِالصَّالِحِين‌َ (يوسف: 101)

پروردگارا! بخشى (عظيم) از حكومت به من بخشيدى، و مرا از علم تعبير خوابها آگاه ساختى! اى آفريننده آسمانها و زمين! تو ولىّ و سرپرست من در دنيا و آخرت هستى، مرا مسلمان بميران و به صالحان ملحق فرما!» (101)


ذَلِك‌َ مِن‌ْ أَنْبَاءِ الْغَيْب‌ِ نُوحِيه‌ِ إِلَيْك‌َ وَ مَا كُنْت‌َ لَدَيْهِم‌ْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُم‌ْ وَ هُم‌ْ يَمْكُرُون‌َ (يوسف: 102)

اين از خبرهاى غيب است كه به تو وحى مى‏فرستيم! تو (هرگز) نزد آنها نبودى هنگامى كه تصميم مى‏گرفتند و نقشه مى‏كشيدند! (102)


وَ مَا أَكْثَرُ النَّاس‌ِ وَ لَوْ حَرَصْت‌َ بِمُؤْمِنِين‌َ (يوسف: 103)

و بيشتر مردم، هر چند اصرار داشته باشى، ايمان نمى‏آورند! (103)


وَ كَذَلِك‌َ أَنْزَلْنَاه‌ُ حُكْمَاً عَرَبِيَّاً وَ لَئِن‌ِ اتَّبَعْت‌َ أَهْوَاءَهُمْ‌ بَعْدَ مَا جَاءَك‌َ مِن‌َ الْعِلْم‌ِ مَا لَك‌َ مِن‌َ الله‌ِ مِنْ‌ وَلِي‌ٍّ وَ لاَ وَاق‌ٍ (رعد: 37)

همان‏گونه (كه به پيامبران پيشين كتاب آسمانى داديم،) بر تو نيز اين (قرآن) را بعنوان فرمان روشن و صريحى نازل كرديم و اگر از هوسهاى آنان- بعد از آنكه آگاهى براى تو آمده- پيروى كنى، هيچ كس در برابر خدا، از تو حمايت و جلوگيرى نخواهد كرد. (37)


وَ يَقُول‌ُ الَّذِين‌َ كَفَرُوا لَسْت‌َ مُرْسَلاً قُل‌ْ كَفَي‌ بِالله‌ِ شَهِيدَاً بَيْنِي‌ وَ بَيْنَكُم‌ْ وَ مَن‌ْ عِنْدَه‌ُ عِلْم‌ُ الْكِتَاب‌ِ (رعد: 43)

آنها كه كافر شدند مى‏گويند: «تو پيامبر نيستى!» بگو: «كافى است كه خداوند، و كسى كه علم كتاب (و آگاهى بر قرآن) نزد اوست، ميان من و شما گواه باشند!» (43)


لَوْمَا تَأْتِينَا بِالْمَلائِكَة‌ِ إِنْ‌ كُنْت‌َ مِن‌َ الصَّادِقِين‌َ (حجر: 7)

اگر راست مى‏گويى، چرا فرشتگان را نزد ما نمى‏زورى؟!» (7)


قَال‌َ لَم‌ْ أَكُنْ‌ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَه‌ُ مِنْ‌ صَلْصَال‌ٍ مِن‌ْ حَمَإٍ مَسْنُون‌ٍ (حجر: 33)

گفت: «من هرگز براى بشرى كه او را از گل خشكيده‏اى كه از گل بدبويى گرفته شده است آفريده‏اى، سجده نخواهم كرد!» (33)


قَال‌َ رَب‌ِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي‌ لَأُزَيِّنَن‌َّ لَهُم‌ْ فِي‌ الْأَرْض‌ِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُم‌ْ أَجْمَعِين‌َ (حجر: 39)

گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من (نعمتهاى مادّى را) در زمين در نظر آنها زينت مى‏دهم، و همگى را گمراه خواهم ساخت، (39)


فَإِذَا قَرَأْت‌َ الْقُرْآن‌َ فَاسْتَعِذْ بِالله‌ِ مِن‌َ الشَّيْطَان‌ِ الرَّجِيم‌ِ (نحل: 98)

هنگامى كه قرآن مى‏خوانى، از شرّ شيطان مطرود، به خدا پناه بر! (98)


وَ إِذَا قَرَأْت‌َ الْقُرْآن‌َ جَعَلْنَا بَيْنَك‌َ وَ بَيْن‌َ الَّذِين‌َ لاَ يُؤْمِنُون‌َ بِالْآخِرَة‌ِ حِجَابَاً مَسْتُورَاً (اسراء: 45)

و هنگامى كه قرآن مى‏خوانى، ميان تو و آنها كه به آخرت ايمان نمى‏آورند، حجاب ناپيدايى قرار مى‏دهيم (45)


وَ جَعَلْنَا عَلَي‌ قُلُوبِهِم‌ْ أَكِنَّة‌ً أَنْ‌ يَفْقَهُوه‌ُ وَ فِي‌ آذَانِهِم‌ْ وَقْرَاً وَ إِذَا ذَكَرْت‌َ رَبَّك‌َ فِي‌ الْقُرْآن‌ِ وَحْدَه‌ُ وَلَّوْا عَلَي‌ أَدْبَارِهِم‌ْ نُفُورَاً (اسراء: 46)

و بر دلهايشان پوششهايى، تا آن را نفهمند و در گوشهايشان سنگينى و هنگامى كه پروردگارت را در قرآن به يگانگى ياد مى‏كنى، آنها پشت مى‏كنند و از تو روى بر مى‏گردانند. (46)


وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَة‌ِ اسْجُدُوا لِآدَم‌َ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيس‌َ قَال‌َ أَأَسْجُدُ لِمَن‌ْ خَلَقْت‌َ طِينَاً (اسراء: 61)

(به ياد آوريد) زمانى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده كنيد!» آنها همگى سجده كردند، جز ابليس كه گفت: «آيا براى كسى سجده كنم كه او را از خاك آفريده‏اى؟!» (61)


قَال‌َ أَرَأَيْتَك‌َ هَذَا الَّذِي‌ كَرَّمْت‌َ عَلَيَّ‌ لَئِن‌ْ أَخَّرْتَن‌ِ إِلَي‌ يَوْم‌ِ الْقِيَامَة‌ِ لَأََحْتَنِكَن‌َّ ذُرِّيَّتَه‌ُ إِلاَّ قَلِيلاً (اسراء: 62)

(سپس) گفت: «به من بگو، اين كسى را كه بر من برترى داده‏اى (به چه دليل بوده است؟) اگر مرا تا روز قيامت زنده بگذارى، همه فرزندانش را، جز عده كمى، گمراه و ريشه‏كن خواهم ساخت!» (62)


وَاسْتَفْزِزْ مَن‌ِ اسْتَطَعْت‌َ مِنْهُمْ‌ بِصَوْتِك‌َ وَ أَجْلِب‌ْ عَلَيْهِم‌ْ بِخَيْلِك‌َ وَ رَجِلِك‌َ وَ شَارِكْهُم‌ْ فِي‌ الْأَمْوَال‌ِ وَالْأَوْلاَدِ وَ عِدْهُم‌ْ وَ مَا يَعِدُهُم‌ُ الشَّيْطَان‌ُ إِلاَّ غُرُورَاً (اسراء: 64)

هر كدام از آنها را مى‏توانى با صدايت تحريك كن! و لشكر سواره و پياده‏ات را بر آنها گسيل دار! و در ثروت و فرزندانشان شركت جوى! و آنان را با وعده‏ها سرگرم كن!- ولى شيطان، جز فريب و دروغ، وعده‏اى به آنها نمى‏دهد- (64)


وَ لَوْلاَ أَنْ‌ ثَبَّتْنَاك‌َ لَقَدْ كِدْت‌َ تَرْكَن‌ُ إِلَيْهِم‌ْ شَيْءً قَلِيلاً (اسراء: 74)

و اگر ما تو را ثابت قدم نمى‏ساختيم (و در پرتو مقام عصمت، مصون از انحراف نبودى)، نزديك بود به آنان تمايل كنى. (74)


أَوْ تُسْقِط‌َ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْت‌َ عَلَيْنَا كِسَفَاً أَوْ تَأْتِي‌َ بِالله‌ِ وَالْمَلاَئِكَة‌ِ قَبِيلاً (اسراء: 92)

يا قطعات (سنگهاى) آسمان را- آن چنان كه مى‏پندارى- بر سر ما فرود آرى يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياورى ... (92)


قَال‌َ لَقَدْ عَلِمْت‌َ مَا أَنْزَل‌َ هَؤُلاَءِ إِلاَّ رَب‌ُّ السَّمَاوَات‌ِ وَالْأَرْض‌ِ بَصَائِرَ وَ إِنِّي‌ لَأَظُنُّك‌َ يَا فِرْعَوْن‌ُ مَثْبُورَاً (اسراء: 102)

(موسى) گفت: «تو مى‏دانى اين آيات را جز پروردگار آسمانها و زمين- براى روشنى دلها- نفرستاده و من گمان مى‏كنم اى فرعون، تو (بزودى) هلاك خواهى شد!» (102)


أَم‌ْ حَسِبْت‌َ أَن‌َّ أَصْحَاب‌َ الْكَهْف‌ِ وَالرَّقِيم‌ِ كَانُوا مِن‌ْ آيَاتِنَا عَجَبَاً (كهف: 9)

آيا گمان كردى اصحاب كهف و رقيم از آيات عجيب ما بودند؟! (9)


وَ تَحْسَبُهُم‌ْ أَيْقَاظَاً وَ هُم‌ْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُم‌ْ ذَات‌َ الْيَـمِين‌ِ وَ ذَات‌َ الشِّمَال‌ِ وَ كَلْبُهُم‌ْ بَاسِط‌ٌ ذِرَاعَيْه‌ِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْت‌َ عَلَيْهِم‌ْ لَوَلَّيْت‌َ مِنْهُم‌ْ فِرَارَاً وَ لَمُلِئْت‌َ مِنْهُم‌ْ رُعْبَاً (كهف: 18)

و (اگر به آنها نگاه مى‏كردى) مى‏پنداشتى بيدارند در حالى كه در خواب فرو رفته بودند! و ما آنها را به سمت راست و چپ ميگردانديم (تا بدنشان سالم بماند). و سگ آنها دستهاى خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانى مى‏كرد). اگر نگاهشان مى‏كردى، از آنان مى‏گريختى و سر تا پاى تو از ترس و وحشت پر مى‏شد! (18)


إِلاَّ أَنْ‌ يَشَاءَ الله‌ُ وَاذْكُرْ رَبَّك‌َ إِذَا نَسِيت‌َ وَ قُل‌ْ عَسَي‌ أَنْ‌ يَهْدِيَن‌ِ رَبِّي‌ لِأَقْرَب‌َ مِن‌ْ هَذَا رَشَدَاً (كهف: 24)

مگر اينكه خدا بخواهد! و هر گاه فراموش كردى، (جبران كن) و پروردگارت را به خاطر بياور و بگو: «اميدوارم كه پروردگارم مرا به راهى روشنتر از اين هدايت كند!» (24)


قَال‌َ لَه‌ُ صَاحِبُه‌ُ وَ هُوَ يُحَاوِرُه‌ُ أَكَفَرْت‌َ بِالَّذِي‌ خَلَقَك‌َ مِنْ‌ تُرَاب‌ٍ ثُم‌َّ مِنْ‌ نُطْفَة‌ٍ ثُم‌َّ سَوَّاك‌َ رَجُلاً (كهف: 37)

دوست (با ايمان) وى- در حالى كه با او گفتگو مى‏كرد- گفت: «آيا به خدايى كه تو را از خاك، و سپس از نطفه آفريد، و پس از آن تو را مرد كاملى قرار داد، كافر شدى؟! (37)


وَ لَوْلاَ إِذْ دَخَلْت‌َ جَنَّتَك‌َ قُلْت‌َ مَا شَاءَ الله‌ُ لاَ قُوَّة‌َ إِلاَّ بِالله‌ِ إِنْ‌ تَرَن‌ِ أَنَا أَقَل‌َّ مِنْك‌َ مَالاً وَ وَلَدَاً (كهف: 39)

چرا هنگامى كه وارد باغت شدى، نگفتى اين نعمتى است كه خدا خواسته است؟! قوّت (و نيرويى) جز از ناحيه خدا نيست! و اگر مى‏بينى من از نظر مال و فرزند از تو كمترم (مطلب مهمّى نيست)! (39)


قَال‌َ أَرَأَيْت‌َ إِذْ أَوَيْنَا إِلَي‌ الصَّخْرَة‌ِ فَإِنِّي‌ نَسِيت‌ُ الْحُوت‌َ وَ مَا أَنْسَانِيه‌ُ إِلاَّ الشَّيْطَان‌ُ أَنْ‌ أَذْكُرَه‌ُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَه‌ُ فِي‌ الْبَحْرِ عَجَبَاً (كهف: 63)

گفت: «به خاطر دارى هنگامى كه ما (براى استراحت) به كنار آن صخره پناه برديم، من (در آن جا) فراموش كردم جريان ماهى را بازگو كنم- و فقط شيطان بود كه آن را از خاطر من برد- و ماهى بطرز شگفت‏آورى راه خود را در دريا پيش گرفت!» (63)


قَال‌َ لَه‌ُ مُوسَي‌ هَل‌ْ أَتَّبِعُك‌َ عَلَي‌ أَنْ‌ تُعَلِّمَن‌ِ مِمَّا عُلِّمْت‌َ رُشْدَاً (كهف: 66)

موسى به او گفت: «آيا از تو پيروى كنم تا از آنچه به تو تعليم داده شده و مايه رشد و صلاح است، به من بياموزى؟» (66)


قَال‌َ فَإِنِ‌ اتَّبَعْتَنِي‌ فَلاَ تَسْأَلْنِي‌ عَنْ‌ شَي‌ْءٍ حَتَّي‌ أُحْدِث‌َ لَك‌َ مِنْه‌ُ ذِكْرَاً (كهف: 70)

(خضر) گفت: «پس اگر مى‏خواهى بدنبال من بيايى، از هيچ چيز مپرس تا خودم (به موقع) آن را براى تو بازگو كنم.» (70)


فَانْطَلَقَا حَتَّي‌ إِذَا رَكِبَا فِي‌ السَّفِينَة‌ِ خَرَقَهَا قَال‌َ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِق‌َ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْت‌َ شَيْءً إِمْرَاً (كهف: 71)

آن دو به راه افتادند تا آن كه سوار كشتى شدند، (خضر) كشتى را سوراخ كرد. (موسى) گفت: «آيا آن را سوراخ كردى كه اهلش را غرق كنى؟! راستى كه چه كار بدى انجام دادى!» (71)


فَانْطَلَقَا حَتَّي‌ إِذَا لَقِيَا غُلاَمَاً فَقَتَلَه‌ُ قَال‌َ أَقَتَلْت‌َ نَفْسَاً زَكِيَّة‌ً بِغَيْرِ نَفْس‌ٍ لَقَدْ جِئْت‌َ شَيْءً نُكْرَاً (كهف: 74)

باز به راه خود ادامه دادند، تا اينكه نوجوانى را ديدند و او آن نوجوان را كشت. (موسى) گفت: «آيا انسان پاكى را، بى آنكه قتلى كرده باشد، كشتى؟! براستى كار زشتى انجام دادى!» (74)


قَال‌َ إِنْ‌ سَأَلْتُك‌َ عَنْ‌ شَي‌ْءٍ بَعْدَهَا فَلاَ تُصَاحِبْنِي‌ قَدْ بَلَغْت‌َ مِنْ‌ لَدُنِّي‌ عُذْرَاً (كهف: 76)

(موسى) گفت: «بعد از اين اگر درباره چيزى از تو سؤال كردم، ديگر با من همراهى نكن (زيرا) از سوى من معذور خواهى بود!» (76)


فَانْطَلَقَا حتَّي‌ إِذَا أَتَيَا أَهْل‌َ قَرْيَة‌ٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَنْ‌ يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارَاً يُرِيدُ أَنْ‌ يَنقَض‌َّ فَأَقَامَه‌ُ قَال‌َ لَوْ شِئْت‌َ لَاتَّخَذْت‌َ عَلَيْه‌ِ أَجْرَاً (كهف: 77)

باز به راه خود ادامه دادند تا به مردم قريه‏اى رسيدند از آنان خواستند كه به ايشان غذا دهند ولى آنان از مهمان كردنشان خوددارى نمودند (با اين حال) در آن جا ديوارى يافتند كه مى‏خواست فروريزد و (آن مرد عالم) آن را برپا داشت. (موسى) گفت: « (لا اقل) مى‏خواستى در مقابل اين كار مزدى بگيرى!» (77)


قَالَت‌ْ إِنِّي‌ أَعُوذُ بِالرَّحْمَن‌ِ مِنْك‌َ إِنْ‌ كُنْت‌َ تَقِيَّاً (مريم: 18)

او (سخت ترسيد و) گفت: «من از شرّ تو، به خداى رحمان پناه مى‏برم اگر پرهيزگارى! (18)


أَفَرَأيْت‌َ الَّذِي‌ كَفَرَ بِآيَاتِنَا وَ قَال‌َ لَأَُوتَيَن‌َّ مَالاً وَ وَلَدَاً (مريم: 77)

آيا ديدى كسى را كه به آيات ما كافر شد، و گفت: «اموال و فرزندان فراوانى به من داده خواهد شد»؟! (77)


إِنَّك‌َ كُنْت‌َ بِنَا بَصِيرَاً (طه: 35)

چرا كه تو هميشه از حال ما آگاه بوده‏اى!» (35)


قَال‌َ قَدْ أُوتيِت‌َ سُؤْلَك‌َ يَا مُوسَي‌ (طه: 36)

فرمود: «اى موسى! آنچه را خواستى به تو داده شد! (36)


إِذْ تَمْشِي‌ أُخْتُك‌َ فَتَقُول‌ُ هَل‌ْ أَدُلُّكُم‌ْ عَلَي‌ مَنْ‌ يَكْفُلُه‌ُ فَرَجَعْناك‌َ إِلَي‌ أُمِّك‌َ كَي‌ْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَ لاَ تَحْزَن‌َ وَ قَتَلْت‌َ نَفْسَاً فَنَجَّيْنَاك‌َ مِن‌َ الْغَم‌ِّ وَ فَتَنَّاك‌َ فُتُونَاً فَلَبِثْت‌َ سِنِين‌َ فِي‌ أَهْل‌ِ مَدْيَن‌َ ثُم‌َّ جِئْت‌َ عَلَي‌ قَدَرٍ يَا مُوسَي‌ (طه: 40)

در آن هنگام كه خواهرت (در نزديكى كاخ فرعون) راه مى‏رفت و مى‏گفت: «آيا كسى را به شما نشان دهم كه اين نوزاد را كفالت مى‏كند (و دايه خوبى براى او خواهد بود)!» پس تو را به مادرت بازگردانديم، تا چشمش به تو روشن شود و غمگين نگردد! و تو يكى (از فرعونيان) را كشتى اما ما تو را از اندوه نجات داديم! و بارها تو را آزموديم! پس از آن، ساليانى در ميان مردم «مدين» توقف نمودى سپس در زمان مقدّر (براى فرمان رسالت) به اين جا آمدى، اى موسى! (40)


قَال‌َ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِن‌ْ أَرْضِنَا بِسِحْرِك‌َ يَا مُوسَي‌ (طه: 57)

گفت: «اى موسى! آيا آمده‏اى كه با سحر خود، ما را از سرزمينمان بيرون كنى؟! (57)


إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَ مَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْه‌ِ مِن‌َ السِّحْرِ وَالله‌ُ خَيْرٌ وَ أَبْقَي‌ (طه: 73)

ما به پروردگارمان ايمان آورديم تا گناهانمان و آنچه را از سحر بر ما تحميل كردى ببخشايد و خدا بهتر و پايدارتر است!» (73)


قَال‌َ يَا هَارُون‌ُ مَا مَنَعَك‌َ إِذْ رَأَيْتَهُم‌ْ ضَلُّوا (طه: 92)

(موسى) گفت: «اى هارون! چرا هنگامى كه ديدى آنها گمراه شدند ... (92)


أَنْ لاَ تَتَّبِعَن‌ِ أَفَعَصَيْت‌َ أَمْرِي‌ (طه: 93)

از من پيروى نكردى؟! آيا فرمان مرا عصيان نمودى؟!» (93)


قَال‌َ يَبْنَؤُم‌َّ لاَ تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي‌ وَ لاَ بِرَأْسِي‌ إِنِّي‌ خَشِيت‌ُ أَنْ‌ تَقُول‌َ فَرَّقْت‌َ بَيْن‌َ بَنِي‌ إِسْرائِيل‌َ وَ لَم‌ْ تَرْقُب‌ْ قَوْلِي‌ (طه: 94)

(هارون) گفت: «اى فرزند مادرم! [اى برادر!] ريش و سر مرا مگير! من ترسيدم بگويى تو ميان بنى اسرائيل تفرقه انداختى، و سفارش مرا به كار نبستى!» (94)


قَال‌َ فَاذْهَب‌ْ فَإِن‌َّ لَك‌َ فِي الْحَيَاة‌ِ أَنْ‌ تَقُول‌َ لاَ مِسَاس‌َ وَ إِن‌َّ لَك‌َ مَوْعِدَاً لَن‌ْ تُخْلَفَه‌ُ وَانْظُرْ إِلَي‌ إِلَهِك‌َ الَّذِي‌ ظَلْت‌َ عَلَيْه‌ِ عَاكِفَاً لَنُحَرِّقَنَّه‌ُ ثُم‌َّ لَنَنْسِفَنَّه‌ُ فِي‌ الْيَم‌ِّ نَسْفَاً (طه: 97)

(موسى) گفت: «برو، كه بهره تو در زندگى دنيا اين است كه (هر كس با تو نزديك شود) بگويى «با من تماس نگير!» و تو ميعادى (از عذاب خدا) دارى، كه هرگز تخلّف نخواهد شد! (اكنون) بنگر به اين معبودت كه پيوسته آن را پرستش مى‏كردى! و ببين ما آن را نخست مى‏سوزانيم سپس ذرّات آن را به دريا مى‏پاشيم! (97)


قَال‌َ رَب‌ِّ لِم‌َ حَشَرْتَنِي‌ أَعْمَي‌ وَ قَدْ كُنْت‌ُ بَصِيرَاً (طه: 125)

مى‏گويد: «پروردگارا! چرا نابينا محشورم كردى؟! من كه بينا بودم!» (125)


قَال‌َ كَذَلِك‌َ أَتَتْك‌َ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَ كَذَلِك‌َ الْيَوْم‌َ تُنْسَي‌ (طه: 126)

مى‏فرمايد: «آن گونه كه آيات من براى تو آمد، و تو آنها را فراموش كردى امروز نيز تو فراموش خواهى شد!» (126)


وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُمْ‌ بِعَذَاب‌ٍ مِنْ‌ قَبْلِه‌ِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلاَ أَرْسَلْت‌َ إِلَيْنَا رَسُولاً فَنَتَّبِع‌َ آيَاتِك‌َ مِنْ‌ قَبْل‌ِ أَنْ‌ نَذِل‌َّ وَ نَخْزَي‌ (طه: 134)

اگر ما آنان را پيش از آن (كه قرآن نازل شود) با عذابى هلاك مى‏كرديم، (در قيامت) مى‏گفتند: «پروردگارا! چرا پيامبرى براى ما نفرستادى تا از آيات تو پيروى كنيم، پيش از آنكه ذليل و رسوا شويم!» (134)


وَ مَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِنْ‌ قَبْلِك‌َ الْخُلْدَ أَفَإِنْ‌ مِت‌َّ فَهُم‌ُ الْخَالِدُون‌َ (انبياء: 34)

پيش از تو (نيز) براى هيچ انسانى جاودانگى قرار نداديم (وانگهى آنها كه انتظار مرگ تو را مى‏كشند،) آيا اگر تو بميرى، آنان جاويد خواهند بود؟! (34)


قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَق‌ِّ أَم‌ْ أَنْت‌َ مِن‌َ اللاَّعِبِين‌َ (انبياء: 55)

گفتند: «آيا مطلب حقّى براى ما آورده‏اى، يا شوخى مى‏كنى؟!» (55)


قَالُوا أَأَنْت‌َ فَعَلْت‌َ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيم‌ُ (انبياء: 62)

(هنگامى كه ابراهيم را حاضر كردند،) گفتند: «تو اين كار را با خدايان ما كرده‏اى، اى ابراهيم؟!» (62)


ثُم‌َّ نُكِسُوا عَلَي‌ رُؤُوسِهِم‌ْ لَقَدْ عَلِمْت‌َ مَا هَؤُلاَءِ يَنْطِقُون‌َ (انبياء: 65)

سپس بر سرهايشان واژگونه شدند (و حكم و جدان را بكلّى فراموش كردند و گفتند:) تو مى‏دانى كه اينها سخن نمى‏گويند! (65)


فَإِذَا اسْتَوَيْت‌َ أَنْت‌َ وَ مَنْ‌ مَعَك‌َ عَلَي‌ الْفُلْك‌ِ فَقُل‌ِ الْحَمْدُ لِالله‌ِ الَّذِي‌ نَجَّانَا مِن‌َ الْقَوْم‌ِ الظَّالِمِين‌َ (مؤمنون: 28)

و هنگامى كه تو و همه كسانى كه با تو هستند بر كشتى سوار شديد، بگو: «ستايش براى خدايى است كه ما را از قوم ستمگر نجات بخشيد!» (28)


وَ أَقْسَمُوا بِالله‌ِ جَهْدَ أَيْمَانِهِم‌ْ لَئِن‌ْ أَمَرْتَهُم‌ْ لَيَخْرُجُن‌َّ قُلْ‌ لاَ تُقْسِمُوا طَاعَة‌ٌ مَعْرُوفَة‌ٌ إِن‌َّ الله‌َ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُون‌َ (نور: 53)

آنها با نهايت تأكيد سوگند ياد كردند كه اگر به آنان فرمان دهى، (از خانه و اموال خود) بيرون مى‏روند (و جان را در طبق اخلاص گذارده تقديم مى‏كنند) بگو: «سوگند ياد نكنيد شما طاعت خالصانه نشان دهيد كه خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است!» (53)


إِنَّمَا المُؤْمِنُون‌َ الَّذِين‌َ آمَنُوا بِالله‌ِ وَ رَسُولِه‌ِ وَ إِذَا كَانُوا مَعَه‌ُ عَلَي‌ أَمْرٍ جَامِع‌ٍ لَم‌ْ يَذْهَبُوا حَتَّي‌ يَسْتَأْذِنُوه‌ُ إِن‌َّ الَّذِين‌َ يَسْتَأْذِنُونَك‌َ أُولَئِك‌َ الَّذِين‌َ يُؤْمِنُون‌َ بِالله‌ِ وَ رَسُولِه‌ِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوك‌َ لِبَعْض‌ِ شَأْنِهِم‌ْ فَأْذَنْ‌ لِمَنْ‌ شِئْت‌َ مِنْهُم‌ْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُم‌ُ الله‌َ إِن‌َّ الله‌َ غَفُورٌ رَحِيم‌ٌ (نور: 62)

مؤمنان واقعى كسانى هستند كه به خدا و رسولش ايمان آورده‏اند و هنگامى كه در كار مهمّى با او باشند، بى‏اجازه او جايى نمى‏روند كسانى كه از تو اجازه مى‏گيرند، براستى به خدا و پيامبرش ايمان آورده‏اند! در اين صورت، هر گاه براى بعضى كارهاى مهمّ خود از تو اجازه بخواهند، به هر يك از آنان كه مى‏خواهى (و صلاح مى‏بينى) اجازه ده، و برايشان از خدا آمرزش بخواه كه خداوند آمرزنده و مهربان است! (62)


قَالُوا سُبْحَانَك‌َ مَا كَان‌َ يَنْبَغِي‌ لَنَا أَنْ‌ نَتَّخِذَ مِنْ‌ دُونِك‌َ مِن‌ْ أَوْلِيَاءَ وَ لَكِنْ‌ مَتَّعْتَهُم‌ْ وَ آبَاءَهُم‌ْ حَتَّي‌ نَسُوا الذِّكْرَ وَ كَانُوا قَوْمَاً بُورَاً (فرقان: 18)

(در پاسخ) مى‏گويند: «منزّهى تو! براى ما شايسته نبود كه غير از تو اوليايى برگزينيم، ولى آنان و پدرانشان را از نعمتها برخوردار نمودى تا اينكه (به جاى شكر نعمت) ياد تو را فراموش كردند و تباه و هلاك شدند.» (18)


أَرَأَيْت‌َ مَن‌ِ اتَّخَذَ إِلَهَه‌ُ هَوَاه‌ُ أَفَأَنْت‌َ تَكُون‌ُ عَلَيْه‌ِ وَكِيلاً (فرقان: 43)

آيا ديدى كسى را كه هواى نفسش را معبود خود برگزيده است؟! آيا تو مى‏توانى او را هدايت كنى (يا به دفاع از او برخيزى)؟! (43)


قَال‌َ أَلَم‌ْ نُرَبِّك‌َ فِينَا وَلِيدَاً وَ لَبِثْت‌َ فِينَا مِن‌ْ عُمُرِك‌َ سِنِين‌َ (شعراء: 18)

(فرعون) گفت: «آيا ما تو را در كودكى در ميان خود پرورش نداديم، و سالهايى از زندگيت را در ميان ما نبودى؟! (18)


وَ فَعَلْت‌َ فَعْلَتَك‌َ الَّتِي‌ فَعَلْت‌َ وَ أَنْت‌َ مِن‌َ الْكَافِرِين‌َ (شعراء: 19)

و سرانجام، آن كارت را (كه نمى‏بايست انجام دهى) انجام دادى (و يك نفر از ما را كشتى)، و تو از ناسپاسانى!» (19)


وَ تِلْك‌َ نِعْمَة‌ٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ‌ أَن‌ْ عَبَّدْت‌َ بَنِي‌ إِسْرَائِيل‌َ (شعراء: 22)

آيا اين منتّى است كه تو بر من مى‏گذارى كه بنى اسرائيل را برده خود ساخته‏اى؟!» (22)


قَال‌َ لَئِن‌ِ اتَّخَذْت‌َ إِلَهَاً غَيْرِي‌ لَأََجْعَلَنَّك‌َ مِن‌َ الْمَسْجُونِين‌َ (شعراء: 29)

(فرعون خشمگين شد و) گفت: «اگر معبودى غير از من برگزينى، تو را از زندانيان قرار خواهم داد!» (29)


قَال‌َ فَأْت‌ِ بِه‌ِ إِنْ‌ كُنْت‌َ مِن‌َ الصَّادِقِين‌َ (شعراء: 31)

گفت: «اگر راست مى‏گويى آن را بياور!» (31)


قَالُوا سَوَاءٌ عَلَيْنَا أَوَعَظْت‌َ أَم‌ْ لَم‌ْ تَكُنْ‌ مِن‌َ الْوَاعِظِين‌َ (شعراء: 136)

آنها [قوم عاد] گفتند: «براى ما تفاوت نمى‏كند، چه ما را انذار كنى يا نكنى (بيهوده خود را خسته مكن)! (136)


مَا أَنْت‌َ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْت‌ِ بِآيَة‌ٍ إِنْ‌ كُنْت‌َ مِن‌َ الصَّادِقِين‌َ (شعراء: 154)

تو فقط بشرى همچون مايى اگر راست مى‏گويى آيت و نشانه‏اى بياور!» (154)


فَأَسْقِط‌ْ عَلَيْنَا كِسَفَاً مِن‌َ السَّمَاءِ إِنْ‌ كُنْت‌َ مِن‌َ الصَّادِقِين‌َ (شعراء: 187)

اگر راست مى‏گويى، سنگهايى از آسمان بر سر ما بباران!» (187)


أَفَرَأَيْت‌َ إِنْ‌ مَتَّعْنَاهُم‌ْ سِنِين‌َ (شعراء: 205)

به ما خبر ده، اگر (باز هم) ساليانى آنها را از اين زندگى بهره‏مند سازيم ... (205)


فَتَبَسَّم‌َ ضَاحِكَاً مِنْ‌ قَوْلِهَا وَ قَال‌َ رَب‌ِّ أَوْزِعْنِي‌ أَن‌ْ أَشْكُرَ نِعْمَتَك‌َ الَّتِي‌ أَنْعَمْت‌َ عَلَيَّ‌ وَ عَلَي‌ وَالِدَي‌َّ وَ أَن‌ْ أَعْمَل‌َ صَالِحَاً تَرْضَاه‌ُ وَ أَدْخِلْنِي‌ بِرَحْمَتِك‌َ فِي‌ عِبَادِك‌َ الصَّالِحِين‌َ (نمل: 19)

سليمان از سخن او تبسّمى كرد و خنديد و گفت: «پروردگارا! شكر نعمتهايى را كه بر من و پدر و مادرم ارزانى داشته‏اى به من الهام كن، و توفيق ده تا عمل صالحى كه موجب رضاى توست انجام دهم، و مرا برحمت خود در زمره بندگان صالحت وارد كن!» (19)


قَال‌َ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْت‌َ أَم‌ْ كُنْت‌َ مِن‌َ الْكَاذِبِين‌َ (نمل: 27)

(سليمان) گفت: «ما تحقيق مى‏كنيم ببينيم راست گفتى يا از دروغگويان هستى؟ (27)


قَال‌َ رَب‌ِّ بِمَا أَنْعَمْت‌َ عَلَيَّ‌ فَلَن‌ْ أَكُون‌َ ظَهِيرَاً لِلْمُجْرِمِين‌َ (قصص: 17)

عرض كرد: «پروردگارا! بشكرانه نعمتى كه به من دادى، هرگز پشتيبان مجرمان نخواهم بود!» (17)


فَلَمَّا أَن‌ْ أَرَادَ أَنْ‌ يَبْطِش‌َ بِالَّذِي‌ هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَال‌َ يَا مُوسَي‌ أَتُرِيدُ أَن‌ْ تَقْتُلَنِي‌ كَمَا قَتَلْت‌َ نَفْسَاً بِالْأَمْس‌ِ إِنْ‌ تُرِيدُ إِلاَّ أَنْ‌ تَكُون‌َ جَبَّارَاً فِي‌ الْأَرْض‌ِ وَ مَا تُرِيدُ أَنْ‌ تَكُون‌َ مِن‌َ الْمُصْلِحِين‌َ (قصص: 19)

و هنگامى كه خواست با كسى كه دشمن هر دوى آنها بود درگير شود و با قدرت مانع او گردد، (فريادش بلند شد،) گفت: «اى موسى مى‏خواهى! مرا بكشى همان گونه كه ديروز انسانى را كشتى؟! تو فقط مى‏خواهى جبّارى در روى زمين باشى، و نمى‏خواهى از مصلحان باشى!» (19)


فَسَقَي‌ لَهُمَا ثُم‌َّ تَوَلَّي‌ إِلَي‌ الظِّل‌ِّ فَقَال‌َ رَب‌ِّ إِنِّي‌ لِمَا أَنْزَلْت‌َ إِلَيَّ‌ مِن‌ْ خَيْرٍ فَقِيرٌ (قصص: 24)

موسى براى (گوسفندان) آن دو آب كشيد سپس رو به سايه آورد و عرض كرد: «پروردگارا! هر خير و نيكى بر من فرستى، به آن نيازمندم!» (24)


فَجاءَتْه‌ُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي‌ عَلَي‌ اسْتِحْيَاءٍ قَالَت‌ْ إِن‌َّ أَبِي‌ يَدْعُوك‌َ لِيَجْزِيَك‌َ أَجْرَ مَا سَقَيْت‌َ لَنَا فَلَمَّا جَاءَه‌ُ وَ قَص‌َّ عَلَيْه‌ِ الْقَصَص‌َ قَال‌َ لاَ تَخَف‌ْ نَجَوْت‌َ مِن‌َ الْقَوْم‌ِ الظَّالِمِين‌َ (قصص: 25)

ناگهان يكى از آن دو (زن) به سراغ او آمد در حالى كه با نهايت حيا گام برمى‏داشت، گفت: «پدرم از تو دعوت مى‏كند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را كه براى ما انجام دادى به تو بپردازد.» هنگامى كه موسى نزد او [شعيب‏] آمد و سرگذشت خود را شرح داد، گفت: «نترس، از قوم ظالم نجات يافتى!» (25)


قَالَت‌ْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَت‌ِ اسْتَأْجِرْه‌ُ إِن‌َّ خَيْرَ مَن‌ِ اسْتَأْجَرْت‌َ الْقَوِي‌ُّ الْأَمِين‌ُ (قصص: 26)

يكى از آن دو (دختر) گفت: «پدرم! او را استخدام كن، زيرا بهترين كسى را كه مى‏توانى استخدام كنى آن كسى است كه قوىّ و امين باشد (و او همين مرد است)!» (26)


قَال‌َ إِنِّي‌ أُرِيدُ أَن‌ْ أُنْكِحَك‌َ إِحْدَي‌ ابْنَتَي‌َّ هَاتَيْن‌ِ عَلَي‌ أَنْ‌ تَأْجُرَنِي‌ ثَمَانِي‌َ حِجَج‌ٍ فَإِن‌ْ أَتْمَمْت‌َ عَشْرَاً فَمِن‌ْ عِنْدِك‌َ وَ مَا أُرِيدُ أَن‌ْ أَشُق‌َّ عَلَيْك‌َ سَتَجِدُنِي‌ إِنْ‌ شَاءَ الله‌ُ مِن‌َ الصَّالِحِين‌َ (قصص: 27)

(شعيب) گفت: «من مى‏خواهم يكى از اين دو دخترم را به همسرى تو درآورم به اين شرط كه هشت سال براى من كار كنى و اگر آن را تا ده سال افزايش دهى، محبّتى از ناحيه توست من نمى‏خواهم كار سنگينى بر دوش تو بگذارم و ان شاء اللَّه مرا از صالحان خواهى يافت» (27)


وَ مَا كُنْت‌َ بِجَانِب‌ِ الْغَرْبِي‌ِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَي‌ مُوسَي‌ الْأَمْرَ وَ مَا كُنْت‌َ مِن‌َ الشَّاهِدِين‌َ (قصص: 44)

تو در جانب غربى نبودى هنگامى كه ما فرمان نبوّت را به موسى داديم و تو از شاهدان نبودى (در آن هنگام كه معجزات را در اختيار موسى گذارديم)! (44)


وَ لَكِنَّا أَنْشَأْنَا قُرُونَاً فَتَطَاوَل‌َ عَلَيْهِم‌ُ الْعُمُرُ وَ مَا كُنْت‌َ ثَاوِيَاً فِي‌ أَهْل‌ِ مَدْيَن‌َ تَتْلُو عَلَيْهِم‌ْ آيَاتِنَا وَ لَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِين‌َ (قصص: 45)

ولى ما اقوامى را در اعصار مختلف خلق كرديم، و زمانهاى طولانى بر آنها گذشت (كه آثار انبيا از دلهايشان محو شد پس تو را با كتاب آسمانيت فرستاديم)! تو هرگز در ميان مردم مدين اقامت نداشتى تا (از وضع آنان آگاه باشى و) آيات ما را براى آنها [مشركان مكّه‏] بخوانى، ولى ما بوديم كه تو را فرستاديم (و اين آيات را در اختيارت قرار داديم)! (45)


وَ مَا كُنْت‌َ بِجَانِب‌ِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَ لَكِنْ‌ رَحْمَة‌ً مِنْ‌ رَبِّك‌َ لِتُنْذِرَ قَوْمَاً مَا أَتَاهُمْ‌ مِنْ‌ نَذِيرٍ مِنْ‌ قَبْلِك‌َ لَعَلَّهُم‌ْ يَتَذَكَّرُون‌َ (قصص: 46)

تو در كنار طور نبودى زمانى كه ما ندا داديم ولى اين رحمتى از سوى پروردگارت بود (كه اين اخبار را در اختيار تو نهاد) تا بوسيله آن قومى را انذار كنى كه پيش از تو هيچ انذاركننده‏اى براى آنان نيامده است شايد متذكّر شوند! (46)


وَ لَوْلاَ أَنْ‌ تُصِيبَهُمْ‌ مُصِيبَة‌ٌ بِمَا قَدَّمَت‌ْ أَيْدِيهِم‌ْ فَيَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلاَ أَرْسَلْت‌َ إِلَيْنَا رَسُولاً فَنَتَّبِع‌َ آيَاتِك‌َ وَ نَكُون‌َ مِن‌َ الْمُؤْمِنِين‌َ (قصص: 47)

هر گاه (پيش از فرستادن پيامبرى) مجازات و مصيبتى بر اثر اعمالشان به آنان مى‏رسيد، مى‏گفتند: «پروردگارا! چرا رسولى براى ما نفرستادى تا از آيات تو پيروى كنيم و از مؤمنان باشيم؟!» (47)


إِنَّك‌َ لاَ تَهْدِي‌ مَن‌ْ أَحْبَبْت‌َ وَ لَكِنَّ‌ الله‌َ يَهْدِي‌ مَنْ‌ يَشَاءُ وَ هُوَ أَعْلَم‌ُ بِالْمُهْتَدِين‌َ (قصص: 56)

تو نمى‏توانى كسى را كه دوست دارى هدايت كنى ولى خداوند هر كس را بخواهد هدايت مى‏كند و او به هدايت يافتگان آگاهتر است! (56)


وَ مَا كُنْت‌َ تَرْجُو أَنْ‌ يُلْقَي‌ إِلَيْك‌َ الْكِتَاب‌ُ إِلاَّ رَحْمَة‌ً مِنْ‌ رَبِّك‌َ فَلاَ تَكُونَن‌َّ ظَهِيرَاً لِلْكَافِرِين‌َ (قصص: 86)

و تو هرگز اميد نداشتى كه اين كتاب آسمانى به تو القا گردد ولى رحمت پروردگارت چنين ايجاب كرد! اكنون كه چنين است، هرگز از كافران پشتيبانى مكن! (86)


أَإِنَّكُم‌ْ لَتَأْتُون‌َ الرِّجَال‌َ وَ تَقْطَعُون‌َ السَّبِيل‌َ وَ تَأْتُون‌َ فِي‌ نَادِيكُم‌ُ الْمُنْكَرَ فَمَا كَان‌َ جَوَاب‌َ قَوْمِه‌ِ إِلاَّ أَنْ‌ قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَاب‌ِ الله‌ِ إِنْ‌ كُنْت‌َ مِن‌َ الصَّادِقِين‌َ (عنكبوت: 29)

آيا شما به سراغ مردان مى‏رويد و راه (تداوم نسل انسان) را قطع مى‏كنيد و در مجلستان اعمال ناپسند انجام مى‏دهيد؟! «اما پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند:» اگر راست مى‏گويى عذاب الهى را براى ما بياور! (29)


وَ مَا كُنْت‌َ تَتْلُو مِنْ‌ قَبْلِه‌ِ مِنْ‌ كِتَاب‌ٍ وَ لاَ تَخُطُّه‌ُ بِيَمِينِك‌َ إِذَاً لَارْتَاب‌َ الْمُبْطِلُون‌َ (عنكبوت: 48)

تو هرگز پيش از اين كتابى نمى‏خواندى، و با دست خود چيزى نمى‏نوشتى، مبادا كسانى كه در صدد (تكذيب و) ابطال سخنان تو هستند، شك و ترديد كنند! (48)


وَ لَئِنْ‌ سَأَلْتَهُمْ‌ مَن‌ْ خَلَق‌َ السَّمَاوَات‌ِ وَالْأَرْض‌َ وَ سَخَّرَ الشَّمْس‌َ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُن‌َّ الله‌ُ فَأَنَّي‌ يُؤْفَكُون‌َ (عنكبوت: 61)

و هر گاه از آنان بپرسى: «چه كسى آسمانها و زمين را آفريده، و خورشيد و ماه را مسخّر كرده است؟» مى‏گويند: «اللَّه»! پس با اين حال چگونه آنان را (از عبادت خدا) منحرف مى‏سازند؟! (61)


وَ لَئِنْ‌ سَأَلْتَهُمْ‌ مَنْ‌ نَزَّل‌َ مِن‌َ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِه‌ِ الْأَرْض‌َ مِن‌ْ بَعْدِ مَوْتِهَا لَيَقُولُن‌َّ الله‌ُ قُل‌ِ الْحَمْدُ لِالله‌ِ بَل‌ْ أَكْثَرُهُم‌ْ لاَ يَعْقِلُون‌َ (عنكبوت: 63)

و اگر از آنان بپرسى: «چه كسى از آسمان آبى فرستاد و بوسيله آن زمين را پس از مردنش زنده كرد؟ مى‏گويند: «اللَّه»! بگو: «حمد و ستايش مخصوص خداست!» امّا بيشتر آنها نمى‏دانند. (63)


وَ لَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاس‌ِ فِي‌ هَذَا الْقُرْآن‌ِ مِنْ‌ كُل‌ِّ مَثَل‌ٍ وَ لَئِنْ‌ جِئْتَهُمْ‌ بِآيَة‌ٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا إِن‌ْ أَنْتُم‌ْ إِلاَّ مُبْطِلُون‌َ (روم: 58)

ما براى مردم در اين قرآن از هر گونه مثال و مطلبى بيان كرديم و اگر آيه‏اى براى آنان بياورى، كافران مى‏گويند: «شما اهل باطليد (و اينها سحر و جادو است)!» (58)


وَ لَئِنْ‌ سَأَلْتَهُمْ‌ مَن‌ْ خَلَق‌َ السَّمَاوَات‌ِ وَالْأَرْض‌َ لَيَقُولُن‌َّ الله‌ُ قُل‌ِ الْحَمْدُ لِالله‌ِ بَل‌ْ أَكْثَرُهُم‌ْ لاَ يَعْلَمُون‌َ (لقمان: 25)

و هر گاه از آنان سؤال كنى: «چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟» مسلّماً مى‏گويند: «اللَّه»، بگو: «الحمد للَّه (كه خود شما معترفيد)!» ولى بيشتر آنان نمى‏دانند! (25)


أَشِحَّة‌ً عَلَيْكُم‌ْ فَإِذَا جَاءَ الْخَوْف‌ُ رَأَيْتَهُم‌ْ يَنْظُرُون‌َ إِلَيْك‌َ تَدُورُ أَعْيُنُهُم‌ْ كَالَّذِي‌ يُغْشَي‌ عَلَيْه‌ِ مِن‌َ الْمَوْت‌ِ فَإِذَا ذَهَب‌َ الْخَوْف‌ُ سَلَقُوكُمْ‌ بِأَلْسِنَة‌ٍ حِدَادٍ أَشِحَّة‌ً عَلَي‌ الْخَيْرِ أُولَئِك‌َ لَم‌ْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَط‌َ الله‌ُ أَعْمَالَهُم‌ْ وَ كَان‌َ ذَلِك‌َ عَلَي‌ الله‌ِ يَسِيرَاً (احزاب: 19)

آنها در همه چيز نسبت به شما بخيلند و هنگامى كه (لحظات) ترس (و بحرانى) پيش آيد، مى‏بينى آن چنان به تو نگاه مى‏كنند، و چشمهايشان در حدقه مى‏چرخد، كه گويى مى‏خواهند قالب تهى كنند! امّا وقتى حالت خوف و ترس فرو نشست، زبانهاى تند و خشن خود را با انبوهى از خشم و عصبانيت بر شما مى‏گشايند (و سهم خود را از غنايم مطالبه مى‏كنند!) در حالى كه در آن نيز حريص و بخيلند آنها (هرگز) ايمان نياورده‏اند، از اين رو خداوند اعمالشان را حبط و نابود كرد و اين كار بر خدا آسان است. (19)


وَ إِذْ تَقُول‌ُ لِلَّذِي‌ أَنْعَم‌َ الله‌ُ عَلَيْه‌ِ وَ أَنْعَمْت‌َ عَلَيْه‌ِ أَمْسِك‌ْ عَلَيْك‌َ زَوْجَك‌َ وَاتَّق‌ِ الله‌َ وَ تُخْفِي‌ فِي‌ نَفْسِك‌َ مَا الله‌ُ مُبْدِيه‌ِ وَ تَخْشَي‌ النَّاس‌َ وَالله‌ُ أَحَق‌ُّ أَنْ‌ تَخْشَاه‌ُ فَلَمَّا قَضَي‌ زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرَاً زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْلاَ يَكُون‌َ عَلَي‌ الْمُؤْمِنِين‌َ حَرَج‌ٌ فِي‌ أَزْوَاج‌ِ أَدْعِيَائِهِم‌ْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُن‌َّ وَطَرَاً وَ كَان‌َ أَمْرُ الله‌ِ مَفْعُولاً (احزاب: 37)

(به خاطر بياور) زمانى را كه به آن كس كه خداوند به او نعمت داده بود و تو نيز به او نعمت داده بودى [به فرزند خوانده‏ات «زيد»] مى‏گفتى: «همسرت را نگاه‏دار و از خدا بپرهيز!» (و پيوسته اين امر را تكرار مى‏كردى) و در دل چيزى را پنهان مى‏داشتى كه خداوند آن را آشكار مى‏كند و از مردم مى‏ترسيدى در حالى كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسى! هنگامى كه زيد نيازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو درآورديم تا مشكلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‏هايشان- هنگامى كه طلاق گيرند- نباشد و فرمان خدا انجام شدنى است (و سنّت غلط تحريم اين زنان بايد شكسته شود). (37)


يَا أَيُّهَا النَّبِي‌ُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَك‌َ أَزْوَاجَك‌َ الاَّتِي‌‌ آتَيْت‌َ أُجُورَهُن‌َّ وَ مَا مَلَكَت‌ْ يَمِينُك‌َ مِمَّا أَفَاءَ الله‌ُ عَلَيْك‌َ وَ بَنَات‌ِ عَمِّك‌َ وَ بَنَات‌ِ عَمَّاتِك‌َ وَ بَنَات‌ِ خَالِك‌َ وَ بَنَات‌ِ خَالاَتِك‌َ الاَّتِي‌‌ هَاجَرْن‌َ مَعَك‌َ وَامْرَأَة‌ً مُؤْمِنَة‌ً إِنْ‌ وَهَبَت‌ْ نَفْسَهَا لِلنَّبِي‌ِّ إِن‌ْ أَرَادَ النَّبِي‌ُّ أَنْ‌ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَة‌ً لَك‌َ مِنْ‌ دُون‌ِ الْمُؤْمِنِين‌َ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِم‌ْ فِي‌ أَزْوَاجِهِم‌ْ وَ مَا مَلَكَت‌ْ أَيْمَانُهُم‌ْ لِكَيْلاَ يَكُون‌َ عَلَيْك‌َ حَرَج‌ٌ وَ كَان‌َ الله‌ُ غَفُورَاً رَحِيمَاً (احزاب: 50)

اى پيامبر! ما همسران تو را كه مهرشان را پرداخته‏اى براى تو حلال كرديم، و همچنين كنيزانى كه از طريق غنايمى كه خدا به تو بخشيده است مالك شده‏اى و دختران عموى تو، و دختران عمّه‏ها، و دختران دايى تو، و دختران خاله‏ها كه با تو مهاجرت كردند (ازدواج با آنها براى تو حلال است) و هر گاه رن با ايمانى خود را به پيامبر ببخشد (و مهرى براى خود نخواهد) چنانچه پيامبر بخواهد مى‏تواند او را به همسرى برگزيند امّا چنين ازدواجى تنها براى تو مجاز است نه ديگر مؤمنان ما مى‏دانيم براى آنان در مورد همسرانشان و كنيزانشان چه حكمى مقرّر داشته‏ايم (و مصلحت آنان چه حكمى را ايجاب مى‏كند) اين بخاطر آن است كه مشكلى (در اداى رسالت) بر تو نباشد (و از اين راه حاميان فزونترى فراهم سازى) و خداوند آمرزنده و مهربان است! (50)


تُرْجِي‌ مَنْ‌ تَشَاءُ مِنْهُن‌َّ وَ تُؤْوِي‌ إِلَیْکَ مَنْ‌ تَشَاءُ وَ مَن‌ِ ابْتَغَيْت‌َ مِمَّن‌ْ عَزَلْت‌َ فَلاَ جُنَاح‌َ عَلَيْك‌َ ذَلِك‌َ أَدْنَي‌ أَنْ‌ تَقَرَّ أَعْيُنُهُن‌َّ وَ لاَ يَحْزَن‌َّ وَ يَرْضَيْن‌َ بِمَا آتيْتَهُن‌َّ كُلُّهُن‌َّ وَالله‌ُ يَعْلَم‌ُ مَا فِي‌ قُلُوبِكُم‌ْ وَ كَان‌َ الله‌ُ عَلِيمَاً حَلِيمَاً (احزاب: 51)

(موعد) هر يك از همسرانت را بخواهى مى‏توانى به تأخير اندازى، و هر كدام را بخواهى نزد خود جاى دهى و هر گاه بعضى از آنان را كه بركنار ساخته‏اى بخواهى نزد خود جاى دهى، گناهى بر تو نيست اين حكم الهى براى روشنى چشم آنان، و اينكه غمگين نباشند و به آنچه به آنان مى‏دهى همگى راضى شوند نزديكتر است و خدا آنچه را در قلوب شماست مى‏داند، و خداوند دانا و بردبار است (از مصالح بندگان خود با خبر است، و در كيفر آنها عجله نمى‏كند)! (51)


وَ سَوَاءٌ عَلَيْهِم‌ْ أَأَنذَرْتَهُم‌ْ أَم‌ْ لَم‌ْ تُنْذِرْهُم‌ْ لاَ يُؤْمِنُون‌َ (يس: 10)

براى آنان يكسان است: چه انذارشان كنى يا نكنى، ايمان نمى‏آورند! (10)


بَل‌ْ عَجِبْت‌َ وَ يَسْخَرُون‌َ (صافات: 12)

تو از انكارشان تعجّب مى‏كنى، ولى آنها مسخره مى‏كنند! (12)


قَال‌َ تَالله‌ِ إِنْ‌ كِدْتَ لَتُرْدِين‌ِ (صافات: 56)

مى‏گويد: «به خدا سوگند نزديك بود مرا (نيز) به هلاكت بكشانى! (56)


قَدْ صَدَّقْت‌َ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِك‌َ نَجْزِي‌ الْمُـحْسِنِين‌َ (صافات: 105)

آن رؤيا را تحقق بخشيدى (و به مأموريت خود عمل كردى)!» ما اين گونه، نيكوكاران را جزا مى‏دهيم! (105)


قَال‌َ يَا إِبْلِيس‌ُ مَا مَنَعَك‌َ أَنْ‌ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْت‌ُ بِيَدَي‌َّ أَسْتَكْبَرْت‌َ أَم‌ْ كُنْت‌َ مِن‌َ الْعَالِين‌َ (ص: 75)

گفت: «اى ابليس! چه چيز مانع تو شد كه بر مخلوقى كه با قدرت خود او را آفريدم سجده كنى؟! آيا تكبّر كردى يا از برترينها بودى؟! (برتر از اينكه فرمان سجود به تو داده شود!)» (75)


قَال‌َ أَنَا خَيْرٌ مِنْه‌ُ خَلَقْتَنِي‌ مِنْ‌ نَارٍ وَ خَلَقْتَه‌ُ مِنْ‌ طِين‌ٍ (ص: 76)

گفت: «من از او بهترم مرا از آتش آفريده‏اى و او را از گل!» (76)


وَ لَئِنْ‌ سَأَلْتَهُمْ‌ مَن‌ْ خَلَق‌َ السَّمَاوَات‌ِ وَالْأَرْض‌َ لَيَقُولُن‌َّ الله‌ُ قُل‌ْ أَفَرَأَيْتُم‌ْ مَا تَدْعُون‌َ مِنْ‌ دُون‌ِ الله‌ِ إِن‌ْ أَرَادَنِي‌َ الله‌ُ بِضُرٍّ هَل‌ْ هُن‌َّ كَاشِفَات‌ُ ضُرِّه‌ِ أَوْ أَرَادَنِي‌ بِرَحْمَة‌ٍ هَل‌ْ هُن‌َّ مُمْسِكَات‌ُ رَحْمَتِه‌ِ قُل‌ْ حَسْبِي‌َ الله‌ُ عَلَيْه‌ِ يَتَوَكَّل‌ُ الْمُتَوَكِّلُون‌َ (زمر: 38)

و اگر از آنها بپرسى: «چه كسى آسمانها و زمين را آفريده؟» حتماً مى‏گويند: «خدا!» بگو: «آيا هيچ درباره معبودانى كه غير از خدا مى‏خوانيد انديشه مى‏كنيد كه اگر خدا زيانى براى من بخواهد، آيا آنها مى‏توانند گزند او را برطرف سازند؟! و يا اگر رحمتى براى من بخواهد، آيا آنها مى‏توانند جلو رحمت او را بگيرند؟!» بگو: «خدا مرا كافى است و همه متوكّلان تنها بر او توكّل مى‏كنند!» (38)


بَلَي‌ قَدْ جَاءَتْك‌َ آيَاتِي‌ فَكَذَّبْت‌َ بِهَا وَاسْتَكْبَرْت‌َ وَ كُنْت‌َ مِن‌َ الْكَافِرِين‌َ (زمر: 59)

آرى، آيات من به سراغ تو آمد، امّا آن را تكذيب كردى و تكبّر نمودى و از كافران بودى! (59)


وَ لَقَدْ أُوحِي‌َ إِلَيْك‌َ وَ إِلَي‌ الَّذِين‌َ مِنْ‌ قَبْلِك‌َ لَئِن‌ْ أَشْرَكْت‌َ لَيَحْبَطَن‌َّ عَمَلُك‌َ وَ لَتَكُونَن‌َّ مِن‌َ الْخَاسِرِين‌َ (زمر: 65)

به تو و همه پيامبران پيشين وحى شده كه اگر مشرك شوى، تمام اعمالت تباه مى‏شود و از زيانكاران خواهى بود! (65)


الَّذِين‌َ يَحْمِلُون‌َ الْعَرْش‌َ وَ مَن‌ْ حَوْلَه‌ُ يُسَبِّحُون‌َ بِحَمْدِ رَبِّهِم‌ْ وَ يُؤْمِنُون‌َ بِه‌ِ وَ يَسْتَغْفِرُون‌َ لِلَّذِين‌َ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْت‌َ كُل‌َّ شَي‌ْءٍ رَحْمَة‌ً وَ عِلْمَاً فَاغْفِرْ لِلَّذِين‌َ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِيلَك‌َ وَ قِهِم‌ْ عَذَاب‌َ الْجَحِيم‌ِ (غافر: 7)

فرشتگانى كه حاملان عرشند و آنها كه گرداگرد آن (طواف مى‏كنند) تسبيح و حمد پروردگارشان را مى‏گويند و به او ايمان دارند و براى مؤمنان استغفار مى‏كنند (و مى گويند:) پروردگارا! رحمت و علم تو همه چيز را فراگرفته است پس كسانى را كه توبه كرده و راه تو را پيروى مى‏كنند بيامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار! (7)


رَبَّنَا وَ أَدْخِلْهُم‌ْ جَنَّات‌ِ عَدْن‌ٍ الَّتِي‌ وَعَدْتَهُم‌ْ وَ مَنْ‌ صَلَح‌َ مِن‌ْ آبَائِهِم‌ْ وَ أَزْوَاجِهِم‌ْ وَ ذُرِّيِّاتِهِم‌ْ إِنَّك‌َ أَنْت‌َ الْعَزِيزُ الْحَكِيم‌ُ (غافر: 8)

پروردگارا! آنها را در باغهاى جاويدان بهشت كه به آنها وعده فرموده‏اى وارد كن، همچنين از پدران و همسران و فرزندانشان هر كدام كه صالح بودند، كه تو توانا و حكيمى! (8)


وَ قِهِم‌ُ السَّيِّئَات‌ِ وَ مَنْ‌ تَق‌ِ السَّيِّئَات‌ِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَه‌ُ وَ ذَلِك‌َ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيم‌ُ (غافر: 9)

و آنان را از بديها نگاه دار، و هر كس را كه در آن روز از بديها نگاه دارى، مشمول رحمتت ساخته‏اى و اين است همان رستگارى عظيم! (9)


قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْن‌ِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْن‌ِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَل‌ْ إِلَي‌ خُرُوج‌ٍ مِنْ‌ سَبِيل‌ٍ (غافر: 11)

آنها مى‏گويند: «پروردگارا! ما را دو بار ميراندى و دو بار زنده كردى اكنون به گناهان خود معترفيم آيا راهى براى خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟» (11)


فَلِذَلِك‌َ فَادْع‌ُ وَاسْتَقِم‌ْ كَمَا أُمِرْت‌َ وَ لاَ تَتَّبِع‌ْ أَهْوَاءَهُم‌ْ وَ قُل‌ْ آمَنْت‌ُ بِمَا أَنْزَل‌َ الله‌ُ مِنْ‌ كِتَاب‌ٍ وَ أُمِرْت‌ُ لِأَعْدِل‌َ بَيْنَكُم‌ُ الله‌ُ رَبُّنَا وَ رَبُّكُم‌ْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَ لَكُم‌ْ أَعْمَالُكُم‌ْ لاَ حُجَّة‌َ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُم‌ُ الله‌ُ يَجْمَع‌ُ بَيْنَنَا وَ إِلَيْه‌ِ الْمَصِيرُ (شوري: 15)

پس به همين خاطر تو نيز آنان را به سوى اين آيين واحد الهى دعوت كن و آن چنان كه مأمور شده‏اى استقامت نما، و از هوى و هوسهاى آنان پيروى مكن، و بگو: «به هر كتابى كه خدا نازل كرده ايمان آورده‏ام و مأمورم در ميان شما عدالت كنم خداوند پروردگار ما و شماست نتيجه اعمال ما از آن ما است و نتيجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصى در ميان ما نيست و خداوند ما و شما را در يك جا جمع مى‏كند، و بازگشت (همه) به سوى اوست!» (15)


وَ كَذَلِك‌َ أَوْحَيْنَا إِلَيْك‌َ رُوحَاً مِن‌ْ أَمْرِنَا مَا كُنْت‌َ تَدْرِي‌ مَا الْكِتَاب‌ُ وَ لاَ الْإِيمَانُ وَ لَكِنْ‌ جَعَلْنَاه‌ُ نُورَاً نَهْدِي‌ بِه‌ِ مَنْ‌ نَشَاءُ مِن‌ْ عِبَادِنَا وَ إِنَّك‌َ لَتَهْدِي‌ إِلَي‌ صِرَاط‌ٍ مُسْتَقِيم‌ٍ (شوري: 52)

همان گونه (كه بر پيامبران پيشين وحى فرستاديم) بر تو نيز روحى را بفرمان خود وحى كرديم تو پيش از اين نمى‏دانستى كتاب و ايمان چيست (و از محتواى قرآن آگاه نبودى) ولى ما آن را نورى قرار داديم كه بوسيله آن هر كس از بندگان خويش را بخواهيم هدايت مى‏كنيم و تو مسلّماً به سوى راه راست هدايت مى‏كنى. (52)


وَ لَئِنْ‌ سَأَلْتَهُمْ‌ مَن‌ْ خَلَق‌َ السَّمَاوَات‌ِ وَالْأَرْض‌َ لَيَقُولُن‌َّ خَلَقَهُن‌َّ الْعَزِيزُ الْعَلِيم‌ُ (زخرف: 9)

هر گاه از آنان بپرسى: «چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟» مسلّماً مى‏گويند: «خداوند قادر و دانا آنها را آفريده است»! (9)


وَ لَئِنْ‌ سَأَلْتَهُمْ‌ مَن‌ْ خَلَقَهُم‌ْ لَيَقُولُن‌َّ الله‌ُ فَأَنَّي‌ يُؤْفَكُون‌َ (زخرف: 87)

و اگر از آنها بپرسى چه كسى آنان را آفريده، قطعاً مى‏گويند: خدا پس چگونه از عبادت او منحرف مى‏شوند؟! (87)


أَفَرَأَيْت‌َ مَن‌ِ اتَّخَذَ إِلَهَه‌ُ هَوَاه‌ُ وَ أَضَلَّه‌ُ الله‌ُ عَلَي‌ عِلْم‌ٍ وَ خَتَم‌َ عَلَي‌ سَمْعِه‌ِ وَ قَلْبِه‌ِ وَ جَعَل‌َ عَلَي‌ بَصَرِه‌ِ غِشَاوَة‌ً فَمَنْ‌ يَهْدِيه‌ِ مِن‌ْ بَعْدِ الله‌ِ أَفَلاَ تَذَكَّرُون‌َ (جاثيه: 23)

آيا ديدى كسى را كه معبود خود را هواى نفس خويش قرار داده و خداوند او را با آگاهى (بر اينكه شايسته هدايت نيست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده‏اى افكنده است؟! با اين حال چه كسى مى‏تواند غير از خدا او را هدايت كند؟! آيا متذكّر نمى‏شويد؟! (23)


وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسَان‌َ بِوَالِدَيْه‌ِ إِحْسَانَاً حَمَلَتْه‌ُ أُمُّه‌ُ كُرْهَاً وَ وَضَعَتْه‌ُ كُرْهَاً وَ حَمْلُه‌ُ وَ فِصَالُه‌ُ ثَلاَثُون‌َ شَهْرَاً حَتَّي‌ إِذَا بَلَغ‌َ أَشُدَّه‌ُ وَ بَلَغ‌َ أَرْبَعِين‌َ سَنَة‌ً قَال‌َ رَب‌ِّ أَوْزِعْنِي‌ أَن‌ْ أَشْكُرَ نِعْمَتَك‌َ الَّتِي‌ أَنْعَمْت‌َ عَلَيَّ‌ وَ عَلَي‌ وَالِدَي‌َّ وَ أَن‌ْ أَعْمَل‌َ صَالِحَاً تَرْضَاه‌ُ وَ أَصْلِح‌ْ لِي‌ فِي‌ ذُرِّيَّتِي‌ إِنِّي‌ تُبْت‌ُ إِلَيْك‌َ وَ إِنِّي‌ مِن‌َ الْمُسْلِمِين‌َ (احقاف: 15)

ما به انسان توصيه كرديم كه به پدر و مادرش نيكى كند، مادرش او را با ناراحتى حمل مى‏كند و با ناراحتى بر زمين مى‏گذارد و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سى ماه است تا زمانى كه به كمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگى بالغ گردد مى‏گويد: «پروردگارا! مرا توفيق ده تا شكر نعمتى را كه به من و پدر و مادرم دادى بجا آورم و كار شايسته‏اى انجام دهم كه از آن خشنود باشى، و فرزندان مرا صالح گردان من به سوى تو بازمى‏گردم و توبه مى‏كنم، و من از مسلمانانم!» (15)


قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَن‌ْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ‌ كُنْت‌َ مِن‌َ الصَّادِقِين‌َ (احقاف: 22)

آنها گفتند: «آيا آمده‏اى كه ما را (با دروغهايت) از معبودانمان بازگردانى؟! اگر راست مى‏گويى عذابى را كه به ما وعده مى‏دهى بياور!» (22)


وَ يَقُول‌ُ الَّذِين‌َ آمَنُوا لَوْلاَ نُزِّلَت‌ْ سُورَة‌ٌ فَإِذَا أُنْزِلَت‌ْ سُورَة‌ٌ مُحْكَمَة‌ٌ وَ ذُكِرَ فِيهَا الْقِتَال‌ُ رَأَيْت‌َ الَّذِين‌َ فِي‌ قُلُوبِهِمْ‌ مَرَض‌ٌ يَنْظُرُون‌َ إِلَيْك‌َ نَظَرَ الْمَغْشِي‌ِّ عَلَيْه‌ِ مِن‌َ الْمَوْت‌ِ فَأَوْلَي‌ لَهُم‌ْ (محمد: 20)

كسانى كه ايمان آورده‏اند مى‏گويند: «چرا سوره‏اى نازل نمى‏شود (كه در آن فرمان جهاد باشد)؟!» امّا هنگامى كه سوره واضح و روشنى نازل مى‏گردد كه در آن سخنى از جنگ است، منافقان بيماردل را مى‏بينى كه همچون كسى كه در آستانه مرگ قرار گرفته به تو نگاه مى‏كنند پس مرگ و نابودى براى آنان سزاوارتر است! (20)


وَ لَوْ نَشَاءُ لَأََرَيْنَاكَهُم‌ْ فَلَعَرَفْتَهُمْ‌ بِسِيَماهُم‌ْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُم‌ْ فِي‌ لَحْن‌ِ الْقَوْل‌ِ وَالله‌ُ يَعْلَم‌ُ أَعْمَالَكُم‌ْ (محمد: 30)

و اگر ما بخواهيم آنها را به تو نشان مى‏دهيم تا آنان را با قيافه‏هايشان بشناسى، هر چند مى‏توانى آنها را از طرز سخنانشان بشناسى و خداوند اعمال شما را مى‏داند! (30)


وَ جَاءَت‌ْ سَكْرَة‌ُ الْمَوْت‌ِ بِالْحَق‌ِّ ذَلِك‌َ مَا كُنْت‌َ مِنْه‌ُ تَحِيدُ (ق: 19)

و سرانجام، سكرات (و بيخودى در آستانه) مرگ بحق فرامى‏رسد (و به انسان گفته مى‏شود:) اين همان چيزى است كه تو از آن مى‏گريختى! (19)


لَقَدْ كُنْت‌َ فِي‌ غَفْلَة‌ٍ مِن‌ْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْك‌َ غِطَاءَك‌َ فَبَصَرُك‌َ الْيَوْم‌َ حَدِيدٌ (ق: 22)

(به او خطاب مى‏شود:) تو از اين صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودى و ما پرده را از چشم تو كنار زديم، و امروز چشمت كاملًا تيزبين است! (22)


أَفَرَأَيْت‌َ الَّذِي‌ تَوَلَّي‌ (نجم: 33)

آيا ديدى آن كس را كه (از اسلام- يا انفاق-) روى گردان شد؟! (33)


لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآن‌َ عَلَي‌ جَبَل‌ٍ لَرَأَيْتَه‌ُ خَاشِعَاً مُتَصَدِّعَاً مِن‌ْ خَشْيَة‌ِ الله‌ِ وَ تِلْك‌َ الْأَمْثَال‌ُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاس‌ِ لَعَلَّهُم‌ْ يَتَفَكَّرُون‌َ (حشر: 21)

اگر اين قرآن را بر كوهى نازل مى‏كرديم، مى‏ديدى كه در برابر آن خاشع مى‏شود و از خوف خدا مى‏شكافد! اينها مثالهايى است كه براى مردم مى‏زنيم، شايد در آن بينديشيد! (21)


وَ إِذَا رَأَيْتَهُم‌ْ تُعْجِبُك‌َ أَجْسَامُهُم‌ْ وَ إِنْ‌ يَقُولُوا تَسْمَع‌ْ لِقَوْلِهِم‌ْ كَأَنَّهُمْ‌ خُشُب‌ٌ مُسَنَّدَة‌ٌ يَحْسَبُون‌َ كُل‌َّ صَيْحَة‌ٍ عَلَيْهِم‌ْ هُم‌ُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُم‌ْ قَاتَلَهُم‌ُ الله‌ُ أَنَّي‌ يُؤْفَكُون‌َ (منافقون: 4)

هنگامى كه آنها را مى‏بينى، جسم و قيافه آنان تو را در شگفتى فرو مى‏برد و اگر سخن بگويند، به سخنانشان گوش فرا مى‏دهى اما گويى چوبهاى خشكى هستند كه به ديوار تكيه داده شده‏اند! هر فريادى از هر جا بلند شود بر ضد خود مى‏پندارند آنها دشمنان واقعى تو هستند، پس از آنان بر حذر باش! خداوند آنها را بكشد، چگونه از حق منحرف مى‏شوند؟! (4)


وَ إِذَا قِيل‌َ لَهُم‌ْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُم‌ْ رُسُول‌ُ الله‌ِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُم‌ْ وَ رَأَيْتَهُم‌ْ يَصُدُّون‌َ وَ هُمْ‌ مُسْتَكْبِرُون‌َ (منافقون: 5)

هنگامى كه به آنان گفته شود: «بياييد تا رسول خدا براى شما استغفار كند!»، سرهاى خود را (از روى استهزا و كبر و غرور) تكان مى‏دهند و آنها را مى‏بينى كه از سخنان تو اعراض كرده و تكبر مى‏ورزند! (5)


سَوَاءٌ عَلَيْهِم‌ْ أَسْتَغْفَرْت‌َ لَهُم‌ْ أَم‌ْ لَم‌ْ تَسْتَغْفِر لَهُم‌ْ لَن‌ْ يَغْفِرَ الله‌ُ لَهُم‌ْ إِن‌َّ الله‌َ لاَ يَهْدِي‌ الْقَوْم‌َ الْفَاسِقِين‌َ (منافقون: 6)

براى آنها تفاوت نمى‏كند، خواه استغفار برايشان كنى يا نكنى، هرگز خداوند آنان را نمى‏بخشد زيرا خداوند قوم فاسق را هدايت نمى‏كند! (6)


وَ أَنْفِقُوا مِنْ‌ مَا رَزَقْنَاكُمْ‌ مِنْ‌ قَبْل‌ِ أَنْ‌ يَأْتِي‌َ أَحَدَكُم‌ُ الْمَوْت‌ُ فَيَقُول‌َ رَب‌ِّ لَوْلاَ أَخَّرْتَنِي‌ إِلَي‌ أَجَل‌ٍ قَرِيب‌ٍ فَأَصَّدَّق‌َ وَ أَكُنْ‌ مِن‌َ الصَّالِحِين‌َ (منافقون: 10)

از آنچه به شما روزى داده‏ايم انفاق كنيد، پيش از آنكه مرگ يكى از شما فرا رسد و بگويد: «پروردگارا! چرا (مرگ) مرا مدت كمى به تأخير نينداختى تا (در راه خدا) صدقه دهم و از صالحان باشم؟!» (10)


وَ يَطُوف‌ُ عَلَيْهِم‌ْ وِلْدَان‌ٌ مُخَلَّدُون‌َ إِذَا رَأَيْتَهُم‌ْ حَسِبْتَهُم‌ْ لُؤْلُؤَاً مَنْثُورَاً (انسان: 19)

و بر گردشان (براى پذيرايى) نوجوانانى جاودانى مى‏گردند كه هر گاه آنها را ببينى گمان مى‏كنى مرواريد پراكنده‏اند! (19)


وَ إِذَا رَأَيْت‌َ ثَم‌َّ رَأَيْت‌َ نَعِيمَاً وَ مُلْكَاً كَبِيرَاً (انسان: 20)

و هنگامى كه آنجا را ببينى نعمتها و ملك عظيمى را مى‏بينى! (20)


لَسْت‌َ عَلَيْهِمْ‌ بِمُصَيْطِرٍ (غاشيه: 22)

تو سلطه‏گر بر آنان نيستى كه (بر ايمان) مجبورشان كنى، (22)


فَإِذَا فَرَغْت‌َ فَانْصَب‌ْ (شرح: 7)

پس هنگامى كه از كار مهمّى فارغ مى‏شوى به مهم ديگرى پرداز، (7)


أَرَأَيْت‌َ الَّذِي‌ يَنْهَي‌ (علق: 9)

به من خبر ده آيا كسى كه نهى مى‏كند، (9)


أَرَأَيْت‌َ إِنْ‌ كَان‌َ عَلَي‌ الْهُدَي‌ (علق: 11)

به من خبر ده اگر اين بنده به راه هدايت باشد، (11)


أَرَأَيْت‌َ إِنْ‌ كَذَّب‌َ وَ تَوَلَّي‌ (علق: 13)

به من خبر ده اگر (اين طغيانگر) حق را انكار كند و به آن پشت نمايد (آيا مستحق مجازات الهى نيست)؟! (13)


أَرَأَيْت‌َ الَّذِي‌ يُكَذِّب‌ُ بِالدِّين‌ِ (ماعون: 1)

آيا كسى كه روز جزا را پيوسته انكار مى‏كند ديدى؟ (1)


وَ رَأَيْت‌َ النَّاس‌َ يَدْخُلُون‌َ فِي‌ دِين‌ِ الله‌ِ أَفْوَاجَاً (نصر: 2)

و ببينى مردم گروه گروه وارد دين خدا مى‏شوند، (2)



پدیدآورنده : دکتر صادق فرازی
همکاران : مرحمت زینالی ، فاطمه فرازی و روح الله فرازی
طراحی و پیاده سازی سایت : مهندس حسن زینالی


Email :
info@quran-mojam.ir

Tel :
09378764435


تماس با ما  ¦  درباره ما

کلیه حقوق وب سایت محفوظ بوده واستفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است